سفارش تبلیغ
صبا ویژن
محبّتت به چیزی، کور و کر می کند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
روستای فرهنگی تاریخی تمدنی کوه پنبه
درباره



روستای فرهنگی تاریخی تمدنی کوه پنبه

وضعیت من در یاهـو
مدیر وبلاگ : مجید بازیار[299]
نویسندگان وبلاگ :
جمال رستم منش[0]
....[0]

پیوندها
تغییر مطلوب
مــــــــــــــبـــــــلِّــــــــــــغ اســــــــلـــام
بلوچستان
اسپایکا
►▌ استان قدس ▌ ◄
نغمه ی عاشقی
ســـــــــاده دل
مشاور
سلحشوران
شباهنگ
farzad almasi
هستی تنهاااااا.....
.: شهر عشق :.
رویای شبانه
پیامنمای جامع
دلـتنگـ هشـیگـــــــــی
محمدمبین احسانی نیا
*bad boy*
سربازی در مسیر
منتظر نباش تا پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده شدن خویش بکوش
ترخون
♥Deltangi
محمد قدرتی
شورای دانش آموزی شهرستان
ماه تمام من
غزلیات محسن نصیری(هامون)
عاشق فوتبال20
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــای مـــــــن
نمی دونم بخدا موندم
نــــــا کجــــــا آبـــــــاد دل مــــن ...
پرسپـــــــــــــــو لیـــــــــــــــــــــــــــــس
جدید ترین مطالب
یار کارگر
بهار عشق
ماه مهربان من
آپدیت یوزر پسوورد نود32
مناجات با عشق
حرف های نگفته دلهای شکسته بارانی از غم
پرسپولیس
هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه
دنیای دیگه ایه، این دل نوجون ها
معماری
اینا حرف دله...
کیمیای ناب
امام زمان
غزل عشق
کـ ـهـ ـکـ ـشـ ـان
کوثر ولایت
عاشق دل شکسته
The best of the best
من - او = هیچکس
از هر دری سخنی
وبلاگ بایدهلو باشد
جزتو

اوایل زندگی ، آنقدر به من علاقه داشت که حتی حاضر نبود ، بدون من غذا بخورد ، علاقه همسرم به حدی بود که روزی چند بار از محل کارش با من تماس می گرفت . نکات فوق ، نمونه ای از جملاتی است که بارها از مراجعان شنیده می شود . آیا شما هم فکر می کنید علاقه همسرتان کم شده است ؟

 

اوایل زندگی ، آنقدر به من علاقه داشت که حتی حاضر نبود ، بدون من غذا بخورد ، علاقه همسرم به حدی بود که روزی چند بار از محل کارش با من تماس می گرفت .


نکات فوق ، نمونه ای از جملاتی است که بارها از مراجعان شنیده می شود . آیا شما هم فکر می کنید علاقه همسرتان کم شده است ؟

یکی از مواردی که موجب بروز آسیب های جدی در ارتباط زوج ها می شود ، این است که یکی از آنها ، یا حتی هر دو طرف ، احساس می کنند ، از طرف همسرشان به آنها بی توجه شده یا علاقه اش کاهش یافته است. فردی که چنین تصوری دارد ، احساس بی ارزشی می کند ، یا حتی احساس امنیت خود را نسبت به زندگی مشترک از دست می دهد . این احساس ، زمانی نقش تخریبی بیشتری پیدا می کند که زن یا شوهری که این نگرش را دارد ، سعی کند رفتار فرد مقابل را با بی توجهی جُُُُُُُُُُُُُُُُبران کند .


بسیاری از افرادی که به همسر خود بی توجهی می کنند ، دلیل رفتاشان را گرفتاری های روزمره ذکر می کنند ، در حالی که اگر ما بدانیم ایجاد ارتباط رضایت بخش با همسر ، موجب می شود در مقابله با مشکلات نیز قدرت بیشتری داشته باشیم ، هرگز محبت خود را از او دریغ نخواهیم کرد .

 

در ادامه ، ذکر این نکته بایسته است که ابراز علاقه در هر دوره ، شکلی متفاوت می یابد . به زبان دیگر ، شاید همسرشما هنوز به شما ابراز علاقه می کند ، ولی شکل آن با گذشته متفاوت شده است . مثلاٌ شاید زمانی که امکان آن فراهم بود ، هر هفته با یکدیگر به تئاتر می رفتید ، ولی شاید امروز دوست دارد با شما بیشتر صحبت کند از سوی دیگر ، یکی از اشتباهات رایج به ویژه در میان زوجهای جوان این است که رفتارهایی را ابتدای ازدواج انجام می دهند که امکان ادامه آن وجود ندارد ؛ مثلاً


وقتی شما و همسرتان با هم در یک ظرف غذا می خورید و این را نشانه عشق به یکدیگر می دانید ، مطمئن باشید این رفتار را در آینده ای نه چندان دور باید ترک گویید ، یا اگر چند بار در روز با همسرتان تماس می گیرید ، ممکن است در وضعیتی قرار گیرید که امکان ادامه این عمل وجود نداشته باشد .
در این حالات ، مشکل از آنجا شروع می شود که زن یا شوهر ، ترک این رفتار را به حساب کم علاقه شدن همسر خود بگذارند.


بنابراین ، توصیه می شود حتماً رفتارهایی را انجام دهید که امکان ادامه آن وجود داشته باشد . این وضعیت گاهی درباره خرید هدایا هم صادق است . به صورتی که افراد معمولا اوایل ازدواج هدایای گران قمیتی به همسر خود می دهند ، در حالی که سالهای بعد ، امکان خرید چنین هدایایی را از دست می دهند ، این نیز یکی از مواردی است که موجب می شود برخی همسران احساس کنند علاقه طرف مقابل به آنها کم شده است .

اگر می خواهید لذت بیشتری از زندگی مشترک ببرید ، حتماً به نکات زیر عمل کنید :
1 - از ابراز علاقه به همسرتان خجالت نکشید. ابراز علاقه نشانگر میزان دوست داشتن شماست .

2 - نگویید علاقه ام را با رفتارم نشان می دهم . برای ابراز علاقه باید از کلمات استفاده کرد .

3 - هیچگاه اجازه ندهید مشکلات زندگی ، شما را از همسرتان دور کند .

4 - همیشه ابراز علاقه به همسر ، بهترین هدیه به اوست . این هدیه مجانی را از او دریغ نکنید .

 

5 - اگر در ابراز علاقه به همسرتان ناتوان هستید ، یا روش آن را نمی دانید ، حتماً به یک مشاوره امور خانواده مراجعه کنید .


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/8/29:: 12:46 صبح     |     () نظر

شرایط اجتماعی فعلی که بستر مناسبی را برای ارتباطات افراطی در محافل عمومی برای پسرها و دخترها فراهم ساخته،از سوی دیگر عدم شناخت دقیق از ابعاد زندگی فردی گاهی اوقات منجر به بروز عشق‌های جنون‌آمیزی می‌شود که فرد طرف مقابل خویش را در تملک فردی و شخصی خود پنداشته و تصاحب به او را فقط از آن خود می‌داند.

 

شرایط اجتماعی فعلی که بستر مناسبی را برای ارتباطات افراطی در محافل عمومی برای پسرها و دخترها فراهم ساخته،از سوی دیگر عدم شناخت دقیق از ابعاد زندگی فردی گاهی اوقات منجر به بروز عشق‌های جنون‌آمیزی می‌شود که فرد طرف مقابل خویش را در تملک فردی و شخصی خود پنداشته و تصاحب به او را فقط از آن خود می‌داند.


این پدیده که متاسفانه در نوع خود در طبقه متوسط اجتماعی با گرایش‌های خاصی در سنین تکمیل شخصیت (مرحله آغازین جوانی) آغاز می‌گردد به حوادث تلخ و ناگواری منتهی می‌شود که نمونه‌های آن هر از چند گاهی وجدان عمومی را به درد می‌آورد.


عشق‌هایی که مبنای عمیق شناخت و ارتباط و پیوند خویشاوندی و همسایگی نداشته و معمولا با جرقه‌های دیدارهای خیابانی آغاز شده و به سرعت ریشه می‌دواند و تار و پود فرد را احاطه می‌کند، بستری از توهم را فراهم می‌کند که فرد عاشق پیشه بدون هیچ گونه قید و بندهای اجتماعی و ملاحظات آداب و رسوم قومی، برخواسته خویش اصرار ورزیده و با کوچک‌ترین پاسخ منفی، تصمیم به اقدامات خشن و ضدانسانی می‌‌گیرد.


معمولا این قبیل افراد آیین و آداب عشق ورزی را نمی‌دانند و محبت و دوستی آنان به‌گونه‌ای است که به سرعت صاعقه وجودشان را احاطه کرده و اتخاذ هر گونه تصمیم منطقی را از آنان سلب می‌کند. اینان هیچ‌گونه پیوندی با شیوه‌های منطقی داستان‌های عاشقانه ادبیات کشورمان نیز ندارند. عشق زودگذر خیابانی که مبنای عاشقی نداشته و گاهی اوقات اگر به عشق خویش دست یابند، در مسیر زندگی به چالش‌ها و انحرافات بزرگ‌تری دچار می‌گردند.


افرادی که با آستانه مقاومت بسیار ناچیز، چون در طول زندگی خویش هیچگاه پاسخ منفی نشنیده‌اند و سختی و گرفتاری را تجربه نکرده‌اند و روش‌های عاشقانه را نمی‌دانند لذا با اولین مانع دست به اقدامات جبران‌ناپذیری زده و مشکلات فراوانی را فراهم می‌‌‌آورند.


گاهی اوقات این شیوه نادرست مرز سنی و قومی و جغرافیایی نمی‌شناسد و سنخیتی با ویژگی‌های فرهنگی جامعه ما ندارد. این شیوه که شاید ریشه در فرزندسالاری‌های نظام خانواده‌ها دارد، با آموزش و اطلاعات دقیق چگونگی زندگی بیگانه است. اینان از تحصیلات علمی بالایی برخوردار نیستند که شتابزده و عجولانه برخواسته حق و ناحق خویش اصرار می‌ورزند.


این افراد محصول خانواده‌هایی هستند که معمولا تعاملات بین فردی در آنان ضعیف است. اصولا از درون خانواده‌های کم‌فرزند برمی‌خیزند. عناصری که سختی ندیده، گرفتاری نچشیده و پاسخ منفی را تجربه نکرده‌اند. این حوادث تکان‌دهنده هشداری برای نهادهای فرهنگی است که به طور جدی آموزش‌های دهه پیش از ازدواج را به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر برای جوانان در دستور کار خویش قرار دهند.


نهادهای فرهنگی، اجتماعی و آموزشی نباید از کنار چنین حوادثی به‌سادگی عبور کرده و بی‌تفاوت و خنثی باشند. آنان باید با تجدید نظر در شیوه‌های کار و محتوای برنامه‌های خویش، شرایطی را برای اطلاع رسانی و آگاهی بخشی فراهم نمایند تا جامعه با روش‌های عاشقانه زیستن آشنایی کامل پیدا کند. حمایت از خانواده‌ها و تحکیم بنیان این نهاد مقدس اجتماعی باید در دستور کار قرار گیرد تا بتوان شاهد مداخله و مدیریت مستقیم خانواده‌ها در رفتار و منش فرزندان باشیم.


بزرگ‌ترین نقص چنین افرادی ناتوانی در مدیریت هیجانات فردی است. این نهادها باید با تقویت EQ‌ هوش هیجانی کودکان و نوجوانان شیوه‌های درست مدیریت احساسات و عواطف این قبیل افراد را ارتقا بخشند. باید این روش‌ها را به کودکان بیاموزیم تا هنگام قرار گرفتن در چنین شرایط بتوانند بر خویشتن خویش مسلط شده، احساسات خود را مدیریت کنند و عقلانیت خویش را حاکم بر احساسات و عواطف نموده و اجازه بروز چنین حوادثی را به خود ندهند.


کاستی‌ها در این است که در خانواده و نهادهای آموزشی و تربیتی صرفا به تقویت IQ پرداخته‌اند و فقط ذهن و هوش ذهنی را با انتقال دانش تقویت می‌کنند و از تربیت که یکی از افرادش توانایی مدیریت احساسات هست، غافل هستند و این غفلت باعث بروز چنین حوادث تلخی در جامعه می‌شود باید به شیوه‌های دقیق و درست مهارت مدیریت هیجانات بپردازند، ما در جامعه شاهد عناصر منطقی متعادلی خواهیم بود که در فعالیت روزمره خویش عقلانیت را در تمامی امور، حاکم بر فعالیت‌های خویش می‌‌کنند و هیچگاه احساسات در اتخاذ تصمیم و فعالیت‌هایشان غلبه نمی‌کند.

 


این قبیل افراد در محیط‌های احساساتی و فاقد مدیریت توام با عقلانیت رشد یافته و هیچ گاه خرد جمعی و تفکر گروهی در جوامع آنها حاکم نبوده و مشورت محلی از اعراب ندارد و گفتمان منطقی و استفاده از تجارب یکدیگر ارزش و جایگاهی ندارد. محیط‌های ناهنجار و شلوغی که فقط احساسات در آن غلبه دارد.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/8/29:: 12:45 صبح     |     () نظر

سؤالی است که بسیاری از زنان از خود می‌پرسند و همیشه و همه‌جا این ترس همراه آنهاست که مبادا روزگاری زنی دیگر وارد زندگی شوهرشان شود و همه چیز بر باد رود؟ پروفسور حسین باهر در سیب‌سبز همراه شماست تا برخی پرونده همیشه داغ خیانت را برای‌تان تشریح کند.

 

«مردان بیشتر از زن‌ها خیانت می‌کنند» یا «مردان خیانتکارترند» اینها جمله‌هایی است که خیلی از ما شنیده‌ایم. می‌گویند به طور متوسط مردان 10 برابر بیشتر از زنان هورمون تستوسترون (هورمون جنسی که اعتماد به نفس را زیاد می‌کند و فرد را جاه‌طلب‌تر می‌کند) در بدن‌شان وجود دارد اما اینکه ژن خیانت در بدن کدام مردان است یا چرا برخی از زنان و مردان به همسران‌شان خیانت می‌کنند؟

سؤالی است که بسیاری از زنان از خود می‌پرسند و همیشه و همه‌جا این ترس همراه آنهاست که مبادا روزگاری زنی دیگر وارد زندگی شوهرشان شود و همه چیز بر باد رود؟ پروفسور حسین باهر در سیب‌سبز همراه شماست تا برخی پرونده همیشه داغ خیانت را برای‌تان تشریح کند.

چه شخصیت‌هایی خیانت می‌کنند

ما نمی‌توانیم بگوییم که تمام خیانت‌ها دقیقا شبیه هم هستند و تمام افرادی هم که خیانت می‌کنند، تیپ شخصیتی یکسانی دارند اما به طور حتم، انواع خیانت‌ها ریشه در ویژگی‌های شخصیتی هر فرد دارد. ولع جنسی جزء موارد است که در مردان ما بسیار مشکل‌ساز شده است. مشکلی که تعدادی از مردان حتی از بی‌رویه بودن آن در خود رنج می‌برند. مردانی که در کوچک‌ترین برخورد خود با جنس مخالف دچار آشوب می‌شوند، دچار بیماری فعالیت بیش از حد جنسی هستند که به‌راحتی با مراجعه به پزشک هورمون‌تراپی می‌توانند تعادل در روابط خود و حد و حدود آن را ایجاد کنند.

بی‌رنگی اعتقادات و بی‌دینی در بخش کوچکی از جامعه هم نکته بسیار مهم دیگری است که متاسفانه بین سنین پایین‌تر مد شده است که خود مشکلات فراوانی را به‌دنبال دارد. وصل و فصل‌های مکرر و زودهنگام و بی‌بند و باری‌های ناشی از آن در مردان به دلیل تنوع‌طلبی و کمرنگ شدن صداقت و ارزش‌های دینی و بی‌توجهی همسر پس از تولد اولین فرزند و حتی جداسازی بستر از سوی زن هم موجب می‌شود تا برخی از مردان به دنبال تامین نیازهای جنسی خارج از محیط خانواده باشند.

ریشه خیانت کجاست؟

خیانت و دلایل و کشش‌های آن کاملا خلاف اخلاق به نظر می‌رسد اما مرزبندی اخلاق به ما نشان خواهد داد که این اتفاق تا کجای ماجرا تقصیر طرفین است.  رعایت حقوق جنسی طرف مقابل در روابط اجتماعی ما به شکلی که شخصیت در آن مخدوش نشود از هر چیزی مهم‌تر است. به هنگام قرار ازدواج زن و مرد متقابلا متعهد می‌شوند رفتار جنسی‌شان را طوری تنظیم کنند که  شخصیت طرف مقابل عرفا مخدوش نشود.

 اولین مورد کم‌توجهی همسران نسبت به یکدیگر بعد از ازدواج است. دختر یا پسری که پیش از ازدواج طرف خود را مرد یا زن رؤیاهای‌شان می‌دیدند بعد از مدتی که دوران فصل‌شان به وصل رسیده دلزدگی نسبت به هم پیدا می‌کنند. این بی‌تفاوتی‌ها در ازدواج‌های امروز نسبت به قدیم بیشتر دیده می‌شود که این ماجرا بی‌دلیل اتفاق نمی‌افتد. خانمی که در منزل برای خود به اندازه‌ای که به ظاهرش برای بیرون رفتن اهمیت می‌دهد وقت نمی‌گذارد یا همسری که تمام خستگی و انرژی منفی محیط کارش را با خود به خانه می‌آورد طبیعی است که بعد از مدت کوتاهی درهای بی‌توجهی را روی همدیگر باز می‌کنند.

 مسئله بعدی مسئله مالی است که این روزها بیش از هر چیز پایه زندگی‌ها را تشکیل می‌دهد؛ موردی که تا چند سال پیش به این اندازه مشکل‌ساز نبود. اگر مردی نتواند برای شروع زندگی مقدار قابل قبولی پول برای تامین زندگی خود دست و پا کند در همان اوایل زندگی زن با ویژگی‌هایی که دارد ممکن است با وعده و وعیدهای باطل محیط، دچار لغزش شود و به راحتی با ویژگی‌های مردانه تحت اغوا قرار گیرد و بلغزد.

 بحث تنوع‌طلبی بخش دیگری است که امروزه روز دامن خیلی‌ها را گرفته است. اینکه گروهی از مردان از امکاناتی که در اختیار دارند استفاده می‌کنند تا با ایجاد روابط متعدد علاوه بر به هم زدن زندگی آرام خود، سرگشتگی ناشی از بی‌سامانی‌های رابطه‌های خود را از یاد ببرند.

مورد دیگر توجه نکردن به ویژگی‌های جسمی دو طرف است. اینکه یک فرد بنا به هر دلایلی زودتر از موعد یائسگی را تجربه می‌کند هم مشکل بزرگ دیگری است که روابط را سرد و طرف دیگر را به سمت روابط دیگر و برآورده کردن نیاز خود سوق می‌دهد. از کار افتادگی جنسی مشکلات زیادی را به زندگی وارد می‌کند اما متاسفانه راه‌حلی در این مورد برای هیچ‌یک از طرفین به جز جدایی در قانون و عرف تعریف
 نشده است.

ما امانتدار خوبی نیستیم

مسئله خیانت زمانی در ازدواج مطرح می‌شود که فردی با وجود داشتن همسر با فرد دیگری هم رابطه جنسی داشته باشد. این در حالی است که خیانت در ازدواج و زندگی زناشویی، صرفا به معنای داشتن رابطه جنسی و بسیار عمیق افراد متاهل با فردی جز همسرشان نیست بلکه حتی فکر کردن به شخص دیگری جز همسر، صحبت کردن هر روزه با او، پیامک زدن مداوم به او یا برقراری رابطه دوستانه مستمر از طریق چت کردن هم می‌تواند خیانت به همسر محسوب شود، حتی اگر فردی در ذهن خودش عاشق فرد دیگری جز همسرش باشد و آن شخص سوم هم از این عشق بی‌خبر باشد، باز هم نوعی خیانت در زندگی زناشویی اتفاق افتاده است.


در دهه گذشته گرایش به خیانت به همسر در جامعه ما بسیار افزایش یافته است. از بین رفتن عشق و علاقه، زیبا به چشم نیامدن همسر، سهل‌انگاری همسران، هوسرانی، عقده‌های جنسی، اخلاق و رفتار غیرقابل تحمل همسر، بی‌خطر شمردن خیانت، زیاده‌خواهی و تنوع‌طلبی را از دلایل اصلی خیانت و بی‌وفایی همسران به یکدیگر می‌دانند.


هر چیزی در این دنیا چه مادی و چه معنوی به طور موقت نزد ما امانت است. وقتی چیزی یا کسی را به امانت می‌گیریم این وظیفه ماست که به خوبی از آن مراقبت کنیم. ماجرای روابط مرد و زن نیز به همین صورت است که دو طرف یکدیگر را برای مدتی به امانت در کنارشان دارند و در تمام این دوران باید از چیزهای مشترکی که بین هم دارند به شدت محافظت کنند. 2 نفری که با هم ازدواج می‌کنند تعهد می‌بندند که تمام امور جنسی و جسمی‌شان صددرصد متعلق به همدیگر باشد.

رفتار با همسر خیانتکار

در برخورد با همسر خیانتکار پیش از هر چیز رفتن سراغ یک مشاور زبده ضروری است چراکه پیش از هر چیز باید علل این اتفاق روشن شود. اینکه چرا همسرمان سراغ فرد دیگری رفته دلایلی دارد که با کندوکاو در رفتارها و عملکرد شما در زندگی مشترک مشخص خواهد شد.


همسرانی در روابط خود بی‌بند و بار و بیمار هستند که مسائل جبران‌ناپذیری را در زندگی‌شان رقم می‌زنند، به‌خصوص در برخورد با همسر بیمار پزشکانی هستند که با هورمون‌تراپی مشکلات فعالیت بیش از حد هورمون‌ها را برطرف می‌کنند خانم‌ها باید دلایل این اتفاقات را بررسی کنند، علت این رفتار را بیابند و نگاهی به رفتار و عملکردهای خودشان در زندگی مشترک داشته باشند و از تصمیم‌گیری‌های عجولانه بپرهیزند.


بیشتر افراد وقتی با این وضع روبه‌رو می‌شوند فورا از طلاق حرف می‌زنند. بهترین کار این است که بعد از ماجرا، سراغ مشاور بروند و مسائل را حل کنند و یک بازنگری در رابطه‌شان داشته باشند. با همه این موارد اگر دیدید شرایط زندگی فعلی‌تان سخت است، در نظر بگیرید اگر جدا شوید آیا شرایط بهتر می‌شود یا بدتر.


سریال‌های ماهواره‌ای؛ منبع ترویج خیانت

سریال‌های ماهواره‌ای که بسیاری از آنها این روزها سر زبان‌ها افتاده درپی ترویج خانواده‌های بی‌ سر و سامان و لجام‌گسیخته و عادی جلوه دادن خیانت، عادی جلوه دادن رابطه جنسی دختر و پسر قبل از ازدواج، در میان نوجوانان و جوانان است.


این وضعیت تنها در ایران نیست. گفته می‌شود یک سریال ترکی که سال گذشته در کشورهای عربی پخش می‌شد، آن‌قدر روی آنها تاثیر گذاشت که باعث جدایی بسیاری از زنان عرب از همسران‌شان شد، در صورتی که این سریال از داستانی کاملا ساده و عشقی برخوردار بود.

 


تاثیرات منفی و بی‌شمار این سریال‌ها به هیچ‌عنوان قابل کتمان نیست. متاسفانه اکثر سریال‌هایی که در تلویزیون ما پخش می‌شود برای جوانان قانع‌کننده و دلچسب نیست و آنها را نه‌تنها قانع نمی‌کند بلکه حریص می‌کند، به‌دلیل همین است که می‌روند سمت این سریال‌ها؛ سریال‌هایی که به‌شدت بدآموزی دارند؛ بدآموزی‌های جنسی، گرایش به زندگی بی‌بندوبار و طلاق‌های راحت و رابطه با چند نفر در آن واحد و اینها بدآموزی دارد.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/8/29:: 12:45 صبح     |     () نظر

اگر می خواهید رابطه ی شما با همسرتان تکراری نشود ، اوج بگیرد و از با هم بودن لذت ببرید ،\n با ما همراه باشید.

 

ریز نکته‌های زن و شوهری

اگر می خواهید رابطه ی شما با همسرتان تکراری نشود ، اوج بگیرد و از با هم بودن لذت ببرید ،
 با ما همراه باشید.

کانون خانواده با پیوند مشترک زن و مرد شکل می گیرد و به این ترتیب زمینه ای برای تولد نسل های تازه، فراهم می شود. نسلی که حاصل پرورش و تربیت زوجی هستند که اگر روابط  خوب و مساعدی با یکدیگر داشته باشند، می توانند به برقراری رابطه ای مناسب با فرزندان موفق شوند.

موضوع حقوق متقابل زن و شوهر و وظایف این دو نسبت به یکدیگر، موضوعی مهم است. هرچند این موضوع دامنه وسیعی دارد اما در این نوشتار به اختصار به برخی از موارد اشاره می کنیم.
 
 
 
وظایف مشترک میان زن و شوهر: نکته بسیار مهم در روابط هر فرد این است که بتواند از محبت زبانی بهره ببرد. چرا که اثرگذاری این نوع از محبت بسیار زیاد است. برای یک زن و وشوهر لازم است که یکدیگر را با عناوین محبت  آمیز و محترمانه خطاب کنند و ممکن است عده ای از زوجین اینطور بیان کنند که محبت آنها در دلشان است و نمی توانند به ابراز محبت زبانی بپردازند. لازم است به این دسته از زوجین بگوئیم که اثر محبت زبانی بیش از آن چیزی است که در اعماق وجود هر کسی قرار دارد و اعجازی عجیب در بروز محبت زبانی وجود دارد که با هیچ عنصری قابل قیاس نیست.
 
 
 
تقید به سلام و خداحافظی کردن: نکته ساده و پیش پا افتاده ای که در میان زن و مرد باید به درستی رعایت شود این است که در سلام و خداحافظی کردن از یکدیگر دقت داشته باشند. یعنی اولا در سلام کردن از یکدیگر سبقت بگیرند و این رفتار مطابق سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله) می باشد. دوما دقت داشته باشند که در هنگام فاصله گرفتن شان از یکدیگر، مقید به خداحافظی باشند.
 
 
 
حفظ آراستگی: اما مسئله دیگری که می توان آنرا از وظایف مشترک میان زن و شوهر معرفی کرد موضوع آراستگی و نظافت است. زن و مردی که با یکدیگر پیوند زوجیت دارند باید به این نکته توجه کنند و تلاش کنند که همواره آراسته و مرتب باشند. به خاطر داشته باشید که دین مبین اسلام به خوش بو معطر بودن زن و مرد در نزد یکدیگر، سفارش اکید کرده است. اینکه آراستگی زن و شوهر همواره در بین آنها رعایت شود، موضوعی ممدوح و پسندیده است.
 
 
 
اخلاق مداری: همانطور که می دانید بحث اخلاق در ارکان دینی ما از جایگاه رفیعی برخوردار است. در جای جای متون دینی و کتاب آسمانی ما قرآن، به موضوعات و پندهای اخلاقی اشاره شده و خوش خلقی از ملاک های بسیار مهم برای اهل بهشت معرفی شده است.آنچه مسلم است اینکه رعایت خلق نیکو در ارتباط میان زوجین، موضوعی بسیار مهم است.


هیچ یک از همسران نباید در زندگی با بداخلاقی و ترش رویی، اوقات زندگی را به کام طرف مقابل، تلخ کنند. متاسفانه بد زبانی در میان برخی از زوجین رواج دارد و نسبت به یکدیگر از کلمات ناروا استفاده می کنند که این امر تاثیر بسیار بد و زیانباری بر زندگی مشترک دارد.

 
در این میان ممکن است نسبت به یکدیگر توهین کنند و به این ترتیب، عشق و محبت را در نظام خانواده کمرنگ کنند. باید به زوجین اینطور گفت که حتی از بیان سخنان دلسرد کننده به یکدیگر پرهیز کنند و سعی داشته باشند تا گفتگوهای خانوادگی آنها، از گرمی و صمیمیت برخوردار باشد.


به یادداشته باشید که توانایی هر فردی با توان مادی و جسمی او سنجیده نمی شود. قدرت روحی و معنوی افراد با یکدیگر متفاوت است و از توان مادی مهمتر است. برخی از افراد واقعا توان انجام برخی از کارها را ندارند و طرف مقابل آنها باید به این نکته دقت داشته باشد و خواسته هایش را در حد توان طرف خود، هماهنگ سازد

بهانه جویی را کنار بگذارید!:  برخی از زوجین دائما نسبت به هر چیزی بهانه می گیرند. مثلا یک مرد بهانه جو با بهانه گیریهایش، زندگی را به کام همسر و فرزندانش تلخ می کند و زن بهانه گیر هم همین کار را با شوهر و فرزندان خویش انجام می دهد. اما آنچه مشخص است اینکه اگر هر دوی زن و شوهر بخواهند به بهانه گیری بپردازند، زندگی مشترک آنها تداوم نمی یابد.

هر یک از زن و مرد در زندگی مشترک باید به این نکته توجه داشته باشند که اگر هر کسی بخواهد به دنبال عیوب دیگران باشد، فهرستی طولانی از این موضوع پدید می آید و بنابراین نباید نسبت به هر چیزی بهانه گیری کرد ولازم است از کنار برخی از مسائل عبور کرد تا شیرینی زندگی برای زوجین احساس شود.
 
  
حذف خواسته‌های بی جا: در موارد بسیاری مشاهده می شود که زن و شوهر، انتظارات و خواسته های بی جایی از یکدیگر دارند. این در حالی است که احتمال دارد هر یک از طرفین نتواند خواسته طرف مقابل را اجابت کند.

به یادداشته باشید که توانایی هر فردی با توان مادی و جسمی او سنجیده نمی شود. قدرت روحی و معنوی افراد با یکدیگر متفاوت است و از توان مادی مهمتر است. برخی از افراد واقعا توان انجام برخی از کارها را ندارند و طرف مقابل آنها باید به این نکته دقت داشته باشد و خواسته هایش را در حد توان طرف خود، هماهنگ سازد.

 

این که گفته اند :" خواستن توانستن است"، سخن درستی است و "داشتن(زور و پول)، توانستن نیست".
 
باور، سلیقه، فرهنگ، عادت، هنر و تجربه، از جمله عناصر معنوی هستند که در شکل گیری توانمندی هر کس موثر می باشند. 1


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/8/29:: 12:44 صبح     |     () نظر

درست همانطور که نشانه‌هایی برای آمادگی شما برای ازدواج وجود دارد، نشانه‌هایی هم هست که می‌گوید آمادگی ازدواج ندارید. تعداد قابل‌توجهی از افراد هستند که وقتی به عقب و ازدواجشان نگاه می‌کنند، می‌فهمند که آماده نبودن آنها برای ازدواج در آن زمان علت طلاق و جدایی‌شان بوده است.

 

ازدواج برای خیلی از ما بخشی عادی از زندگی است. ما بزرگ می شویم، دیپلممان را می گیریم،
 
یا کار پیدا میکنیم یا وارد دانشگاه می شویم و بعد یک روز آن کسی که می خواهیم را برای زندگیمان

پیدا می کنیم. اما این روزها افراد خیلی دیرتر ازدواج می کنند و قبل ازاینکه "بله" را سر سفره عقد بگویند مکث طولانی تری دارند.

درست همانطور که نشانه‌هایی برای آمادگی شما برای ازدواج وجود دارد، نشانه‌هایی هم هست که می‌گوید آمادگی ازدواج ندارید. تعداد قابل‌توجهی از افراد هستند که وقتی به عقب و ازدواجشان نگاه می‌کنند، می‌فهمند که آماده نبودن آنها برای ازدواج در آن زمان علت طلاق و جدایی‌شان بوده است.

برای اینکه مرتکب این اشتباهات نشوید، قبل از ازدواج حتماً به انگیزه‌هایتان خوب فکر کنید. اگر خود را جزء یکی از دسته‌های زیر می‌بینید، خودداری از ازدواج در این شرایط به نفعتان است. درعوض، به توصیه‌هایی که بعنوان جایگزین معرفی شده‌اند عمل کنید.

  
اگر برای دلایل غیرمنطقی زیر ازدواج را انتخاب می‌کنید، باید متوجه ریسکی که می‌خواهید بکنید باشید:
 

برای فرار از وضعیت ناراحت‌کننده خانه: به جای آن می‌توانید به دانشگاهی خارج از شهر خود بروید. روی این تمرکز کنید که فردی مستقل و سالم بار بیایید تا بتوانید شاد و سالم زندگی کنید. هرچقدر محیط خانه‌تان بدتر باشد، باید بیشتر برای جلوگیری از اشتباهی که والدینتان کردند تلاش کنید.
 

وقتی خیلی جوان یا نابالغ هستید: سعی کنید از جوانی‌تان لذت ببرید و ازدواج را تا زمانیکه به بلوغ فکری کامل رسیده‌اید به تعویق بیندازید.

وقتی به اندازه کافی تجربه ارتباط با جنس مخالف ندارید: سعی کنید با جنس مخالف خود ارتباط سالم بگیرید تا تجربه لازم را به دست آورید. ببینید از یک رابطه چه می‌خواهید و فرق یک شریک زندگی سازگار و هماهنگ با خودتان و افراد ناسالم یا کسانی که سازگاری با شخصیت شما ندارند را بشناسید.

 
وقتی تازه فارغ‌التحصیل شده‌اید و هیچوقت بعنوان یک مجرد زندگی مستقلی را تجربه نکرده‌اید، هیچ کار یا طریق امرارمعاشی ندارید، از تنها بودن می‌ترسید یا طرفتان قرار است مدتی طولانی شما را ترک کند: درستان را تمام کنید و تجربه کاری مرتبط با رشته‌تان را آغاز کنید. کاری پیدا کنید که قدرت حمایت از خودتان و خانواده‌تان را تامین کند. زندگی مستقلی را آغاز کنید و سعی کنید هزینه‌های مربوط به خودتان را تقبل کنید، پول پس‌انداز کنید و مستقل شوید. یاد بگیرید چطور تنها زندگی کنید و یک مجرد شاد باشید.

برای برانگیختن حس حسادت فردی دیگر: برای اینکه بلوغ احساسی بیشتری پیدا کنید کتاب‌های بیشتری بخوانید یا نزد مشاور بروید. تا زمانیکه به این بلوغ فکری و احساسی نرسیده‌اید با هیچکس ازدواج نکنید. باید رفتارها و مهارت‌های سازگاری افراد بزرگسال را کسب کنید تا وقتی آسیب دیدید، بتوانید به آنها تکیه کنید.

 
برای بالا بردن اعتمادبه‌نفستان: برای این منظور بهتر است نزد مشاور متخصص بروید. اعتمادبه‌نفس پایینتان را با افکار مثبت و باارزش جایگزین کنید. تازمانیکه اعتمادبه‌نفس لازم را پیدا نکردید و با خودتان راحت نبودید، ازدواج نکنید. دقت کنید که کسی را انتخاب کنید که با شما سازگاری شخصیتی داشته باشد.

 
چون بقیه ازدواج می‌کنند: برای اینکه بلوغ احساسی بیشتری پیدا کنید، نزد روانشناس بروید و مطالعه کنید. هرازگاهی با افراد مختلفی ایجاد ارتباط کنید اما تازمانیکه بلوغ کافی پیدا نکرده‌اید با کسی ازدواج نکنید.

اگر طرفتان از شما دور است و اکثر ارتباط شما از طریق دنیای مجازی و دیدارهای گاه‌گاه بوده است، تازمانیکه از نزدیک با هم بیشتر وقت نگذرانده‌اید و همدیگر را نشناخته‌اید تصمیم به ازدواج نگیرید


وقتی رابطه‌تان چیزی که می‌خواهید نیست یا فقط تفریحی است اما سنتان روزبه‌روز بالاتر می‌رود و می‌ترسید کس دیگری را پیدا نکنید: درمورد سابقه رابطه‌تان با یک روانشناس صحبت کنید و ببینید سازگاری شخصیتی شما و طرفتان در چه حدی است. تازمانیکه مطمئن نشده‌اید که با هم سازگاری دارید و می‌توانید زندگی شادی کنار هم داشته باشید، دست به ازدواج نزنید. اگر کسی که الان در زندگیتان است تطابق چندانی با شما ندارد، سعی کنید با افراد دیگری آشنا شوید که با شما سازگارتر هستند.
 
وقتی به اندازه کافی با هم وقت نگذرانده‌اید تا بفهمید سازگاری دارید یا خیر: اگر طرفتان آنقدر مشغله دارد که نمی‌تواند شما را به اولویت زندگی خود تبدیل کند، درمورد فکرتان با او صحبت کنید ببینید می‌توانید با هم به نتیجه‌ای برسید که برای هر دو شما رضایت‌بخش باشد یا خیر.

اگر اخیراً با فردی آشنا شده‌اید، آرام باشید و برای شناخت همدیگر وقت بگذارید: اگر طرفتان از شما دور است و اکثر ارتباط شما از طریق دنیای مجازی و دیدارهای گاه‌گاه بوده است، تازمانیکه از نزدیک با هم بیشتر وقت نگذرانده‌اید و همدیگر را نشناخته‌اید تصمیم به ازدواج نگیرید.

اگر از پایان یافتن رابطه‌قبلی یکی از شما مدت کوتاهی گذشته است: سعی کنید از شروع این رابطه جدید لذت ببرید اما درک کنید که ممکن است روزی این رابطه تمام شود. ممکن است طرفتان با فرد قبلی که در زندگی‌اش بوده است آشتی کند یا متوجه شوید با هم سازگاری ندارید، پس عجله نکنید.

وقتی یکی از شما مدیریت ارتباطی نمی داند: افرادی که خانواده آزار دهنده دارند و نمی توانند در مقابل آزار آنها از همسرشان حمایت کنند، باید تا اصلاح این رفتار خود از ازدواج اجتناب کنند.کسانی که رفتار آزار دهنده خانواده خود را نسبت به همسرشان تحمل می کنند، کودکانی هستند که هنوز بالغ نشده اند و به علت وابستگی زیاد به خانواده شان برای ازدواج مناسب نیستند.

وقتی یکی از شما کنترل کننده است: این افراد دوست دارند همه چیز در اختیار آنها باشد و همه تصمیم ها را خودشان بگیرند. همواره برای دیگران تعیین تکلیف می کنند. آنها حسودند و اگر چیزی مطابق میلشان نباشد یا تحت کنترل آنها قرار نگیرد عصبانی می شوند. اصلا خوش ندارند کسی به آنها بگوید که چه بکنند. سلطه جو و انتقادگر خواهند بود چرا که نمی توانند کنترل لازم را بر دیگران اعمال کنند. این افراد معمولا بر همسر و فرزندان بیشترین کنترل را اعمال می کنند و خشم زیاد و جبهه گیری زیادی ایجاد می کنند.

وقتی یکی از شما به شدت خشمگین است: اگر با کوچکترین چیزی که مطابق میلتان نباشد از کوره در می روید و خشم خود را روی اطرافیانشان خالی می کنید، اگر پاسخ افرادی را که با نظر شما موافق نیستند با فریاد و بددهنی یا تهدید می دهید، اگر خشمتان را با کوبیدن در، قطع تلفن، پرتاب کردن اشیا، هل دادن، زدن، ترک اتاق و … بروز می دهید، خلاصه آنکه اگر  به طور ناگهانی و با شدت زیاد، نامتناسب و غیر معمولی خشمگین می شوید، تا درمان این حالت خود برای ازدواج اقدامی نکنید. ازدواج کردن شما  ارمغانی جز ترس و اضطراب و محدودیت برای دیگری ندارد. 

 


وقتی یکی از شما دارای اختلالات جنسی است: اختلال جنسی انواع مختلفی دارد.
 
_ اعتیاد جنسی و فقدان عزت نفس جنسی
 
 _ اختلالات کنشی جنسی:
 
این اختلال فعالیت جنسی را با مشکل مواجه می کند. مانند :
 
افرادی که میل به فعالیت جنسی ندارند و یا نفرت دارند، افرادی که تحریک و ارضا نمی شوند، افرادی که خیلی زود ارضا می شوند و انحرافات جنسی.
 
اگر یکی از شما معتاد به مواد و الکل است: هرگز به امیدهای واهی ریسک ازدواج را نپذیرید! افراد زیادی بوده اند که دانسته یا ندانسته با فردی معتاد ازدواج کرده اند به این امید که ترک خواهد کرد و بعد با بحران مواجه شده اند. یک فرد معتاد لازم است تا به خودش بپردازد و در ابتدا بیماری خود را درمان کند. هیچ کس با ازدواج نمی تواند اعتیاد خود و یا دیگری را درمان کند.
 
وقتی یکی از شما یا هر دوتان مرتکب آزار جسمی، جنسی یا کودک‌آزاری شده است: این رابطه قدرت بسیار کمی دارد. اگر فرد آزاررسان خودتان بوده‌اید، نیاز به درمان فوری توسط متخصص دارید. فوراً اقدام کنید و اجازه بدهید که مشاور متخصص با شما صحبت کند. اگر فرد آزاردیده شما بوده‌اید، شما هم نیاز دارید که پیش روانشناس بروید.  تازمانیکه بتوانید از رابطه آزاردهنده خود به طور کامل بیرون بیایید و آن را فراموش کنید، درمان‌هایتان را ادامه دهید.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/8/29:: 12:44 صبح     |     () نظر

مردها می‌گویند دنیای زنان عجیب و غریب است. آنها به راحتی همسران‌شان را به بی‌فکری و غیرمنطقی بودن متهم می‌کنند و گاهی به حال این زن‌های همیشه حساس و همیشه مشکوک افسوس می‌خورند اما واقعیت این است که زنان نه از مردها کم‌هوش‌ترند و نه بی فکرتر. آنها تنها دنیا را از دریچه دیگری می‌بینند و به موضوعات از بعد دیگری نگاه می‌کنند.

 

هفت قدم برای جذب زنان

مردها می‌گویند دنیای زنان عجیب و غریب است. آنها به راحتی همسران‌شان را به بی‌فکری و غیرمنطقی بودن متهم می‌کنند و گاهی به حال این زن‌های همیشه حساس و همیشه مشکوک افسوس می‌خورند اما واقعیت این است که زنان نه از مردها کم‌هوش‌ترند و نه بی فکرتر. آنها تنها دنیا را از دریچه دیگری می‌بینند و به موضوعات از بعد دیگری نگاه می‌کنند.

بهتر است تا دیر نشده از آنچه در دنیای زنان می‌گذرد باخبر شوید تا بتوانید رابطه بهتری را با نامزد و همسر آینده تان بسازید. شاید تمام مشکلات به این دلیل اتفاق می‌افتد که شما هیچ چیز از زنی که قرار است شریک زندگی‌تان باشد نمی دانید.
 
 
 بگذارید جای زندگی را انتخاب کند
 
شاید فکر کنید علاقه همیشگی زن‌ها به همسران‌شان برگ برنده شماست؟ شاید اینطور باشد اما گاهی هم این ویژگی مسئولیت شما را در مراقبت از همسرتان و تامین نیاز عاطفی‌اش بیشتر می‌کند. تا پایان عمر باید به یاد داشته باشید که ارتباطات برای زن‌ها از آب حیات هم واجب‌تر است.


آنها حتی بعد از ازدواج هم بیشتر از مردها به بودن در کنار دوستان، خانواده پدری و اعضای فامیل‌شان احتیاج دارند. قرار نیست به‌خاطر در نظر گرفتن این اصل، به همسرتان اجازه دهید که به خانواده یا اطرافیانش وابستگی اغراق شده داشته باشد و استقلال زندگی بعد از ازدواجش را از بین ببرد، بلکه باید به او این حق را بدهید که در صورت دور بودن از عزیزانش به شکل غیرقابل جبرانی دلتنگ و افسرده شود.


قرار نیست همه وقت تان را در کنار نزدیکان او بگذرانید و از بودن با کسانی که دوست‌شان دارید محروم شوید، بلکه کافی است کمی هم احساسات لطیف او را درنظر بگیرید و به او اجازه بروز این احساسات را بدهید.
 
  
کافی است دوستش داشته باشید
 
برای یک زن، ارتباطاتش باارزش ترین دارایی‌های زندگی است. از همان دوستی‌های کودکی گرفته تا روابط خانوادگی و بعد هم ارتباط عاطفی، همه و همه برای زن‌ها از هر داشته دیگری باارزش‌تر است. شاید زن‌ها هم مثل هر آدم دیگری در زمان ازدواج به امکانات مالی، خانوادگی و تحصیلات خواستگارشان توجه کنند اما آنچه برای‌شان ملاک تصمیم گیری است، پاسخ این س?ال است:«چقدر دوستم دارد؟»


پس اگر دلبسته دختری شده‌اید و دیگران گمان می‌کنند که شما را نمی پذیرد، حرف‌های‌شان را نادیده بگیرید و برای اثبات عشق‌تان به او، تمام توان‌تان را خرج کنید. باور کنید بیشتر خانم‌ها برای خوشبخت‌بودن، به هیچ چیز جز آرامش خاطر نیاز ندارند.
  
 
پای سقراط را وسط نکشید
 
اگر می‌خواهید چالش‌های میان شما و همسر آینده‌تان زیاد نشود، بهتر است دنیا را از دریچه دید او ببینید. درست است که زن‌ها به همان اندازه مردها ذهنی رشد یافته دارند و از پس دیدن واقعیات زندگی بر می‌آیند، اما آنها در اغلب موارد، واقعیات را به شکل دیگری می‌بینند.


اگر شما در مورد یک موضوع جدی برای همسرتان استدلال بیاورید، در کمال ناباوری، واکنش عاطفی و هیجانی او را می‌بینید و گاهی از ادامه دادن بحث منصرف می‌شوید.


 باید بپذیرید که زن‌ها به اندازه شما از پس کنترل احساسات و حفظ خونسردی شان برنمی‌آیند، پس اگر می‌خواهید در مورد موضوعی با او بحث کنید و به نتیجه منطقی برسید، از کوره در نروید و به جای سرکوب احساساتش به او برای کنترل آنها کمک کنید. البته این اتفاق همیشه به ضرر شما نیست، چراکه با استفاده از این ویژگی، می‌توانید با گفتن «دوستت دارم» به دلخراش‌ترین بحث‌ها پایان دهید.

زن‌ها گمان می‌کنند که همسرشان باید از ذهن آنها خبر داشته باشد و بدون هدایت آنها، همه چیز را بفهمد. اما مردها عقل‌شان به گوش‌شان است و تنها آنچه را که می‌شنوند باور می‌کنند


مشکلات را در همان لحظه حل نکنید

دنیای زن‌ها، دنیای توصیف و جزئیات است. برخلاف مردها که همیشه به دنبال کوتاه‌کردن راه و حل کردن مشکلات هستند، زن‌ها دوست دارند در زمان دلتنگی در مورد مشکلات‌شان صحبت کنند و به جای حل کردن‌شان، احساس همدردی فرد مقابل‌شان را به دست بیاورند.


وقتی همسر آینده‌تان با شما از نگرانی‌هایش درمورد مراسم عروسی صحبت می‌کند، انتظار ندارد که شما مراسم را به شکلی دیگر برگزار کنید، بلکه تنها می‌خواهد این جمله را بشنود:«نگران نباش، همه چیز را درست می‌کنم.»

 

اگر نمی‌خواهید زن مورد علاقه‌تان را ناامید کنید، در زمان صحبت کردنش به فکر راه حل نباشید و به بحث پایان ندهید، بلکه به او اجازه بیان آنچه در سر دارد را بدهید و با یک همدردی ساده، مشکلی که در ذهن آزارش می‌دهد را حل کنید. گمان نکنید که همیشه باید با یک جمله دندان‌شکن به حرف‌های همسرتان پاسخ دهید. گاهی تنها کافی است شنونده خوبی باشید و به او اطمینان دهید که درکش می‌کنید.
 
  
حرف‌هایش را وارونه ببینید
 
گرچه مردها حرف‌های‌شان را صریح و مستقیم می‌زنند، اما زن‌ها همیشه دقیقا آنچه می‌گویند را نمی‌خواهند. زن‌ها گمان می‌کنند که همسرشان باید از ذهن آنها خبر داشته باشد و بدون هدایت آنها، همه چیز را بفهمد. اما مردها عقل‌شان به گوش‌شان است و تنها آنچه را که می‌شنوند باور می‌کنند.

اگر نمی‌خواهید این موضوع زندگی مشترک شما را به خطر بیندازد، بعد از شنیدن هر جمله از طرف همسر آینده یا امروزتان، به منظور احتمالی که می‌تواند پشت حرفش باشد توجه کنید.


یادتان نرود که زن‌ها حتی در زمانی که آزاردهنده ترین جملات را بیان می‌کنند، در انتظار جلب محبت شما هستند.  پس اگر واقعا نمی دانید که مشکلش چیست و چه می‌خواهد، با مهربانی و آرامش پیشقدم شوید و از حرف‌های او سر دربیاورید. باور کنید که یک صدای آرام، یک چهره حمایتگر و بیان چند جمله عاشقانه می‌تواند پیچیده‌ترین مشکلات را هم حل کند.


به حسادت احترام بگذارید
 
چه بخواهید و چه نخواهید این حس در همسر شما وجود دارد. ممکن است او یک زن منطقی و آرام باشد و حسادتش را در دلش نگه دارد و ممکن است کمی هیجانی‌تر رفتار کند و مدام شما را س?ال پیچ کند. اما حتی زن‌هایی که وانمود می‌کنند حساس و حسود نیستند، هم از پشت پرده همسرشان را زیر نظر دارند و تا زمانی که احساس کنند محدوده زندگی شان تهدید نمی‌شود، ساکت می‌مانند.


زن‌ها آدم‌های انحصار طلبی هستند که دوست دارند همیشه برای همسرشان اولین باشند. آنها دوست ندارند هیچ‌کس دیگری به دل همسرشان نفوذ پیدا کند و گذشته از این، حتی اگر بدانند همسرشان یکی از اعضای خانواده خود را بیشتر از آنها دوست دارد، آشفته و مضطرب می‌شوند. نمی‌خواهیم شما را ناامید کنیم چون این مشکل هم مثل مشکلات دیگر چاره ای دارد. برای آنکه آرامش زندگی مشترک‌تان تهدید نشود، بهتر است همیشه به محدوده همسرتان احترام بگذارید و این حس را به او منتقل کنید که هیچ کس و هیچ چیز قرار نیست تخت پادشاهی‌اش را تصرف کند.
 
  
بگذارید علیه شما حرف بزند
 
شما به عنوان یک مرد می‌توانید رازهای دوستان‌تان را تا پایان عمر در دل نگه دارید و حتی خودتان کارهایی بکنید که هیچ کس هرگز از آنها باخبر نمی‌شود. اما زن‌ها رو تر از شما رفتار می‌کنند و حتی اگر در مورد خودشان رازی داشته باشند، به خاطرش زجر می‌کشند.

 


گرچه شما حتی بعد از سخت‌ترین دعواها هم در مقابل دیگران طوری رفتار می‌کنید که انگار اتفاقی نیفتاده است، اما همسرتان احتمالا بعد از رنجیدن از شما، سراغ پیامک فرستادن برای یکی از دوستانش یا صحبت کردن با او می‌رود. زن‌ها می‌توانند با کسی که تاکنون برای‌شان کاملا غریبه بوده، هم از مشکلات بزرگ زندگی شان حرف بزنند و اگر بخواهید در این مورد مانع‌شان شوید، هیچ وقت دلتنگی‌های‌شان از بین نمی رود و به آرامش نمی‌رسند. پس به همسرتان این حق را بدهید که مشکلاتش را به اشتراک بگذارد و گاهی علیه شما با یکی از دوستانش حرف بزند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/8/29:: 12:44 صبح     |     () نظر

هنگام دعوا به هیچ عنوان به طرف مقابل ناسزا نگویید، به او توهین نکنید و او را با اسما یا القاب زننده صدا نزنید. توهین به طرف مقابل و استفاده از القاب نا مناسب به شخصیت و کرامت انسانی او لطمه جدی وارد می‌کند.

 

هر ورزشی، از بسکتبال گرفته تا گلف، قواعد و قوانینی دارد که بازی را تعریف می‌کنند. قوانین هدف، امنیت، ساختار، و آینده هر بازی را مشخص می‌کنند. این قوانین این امکان را برای همه فراهم می‌کند که بازی را به درستی درک کنند و بتوانند راهکاری برای موفقیت پیدا کنند.

 

لزوم وجود قواعد و قوانین در ورزش کاملا آشکار و محسوس است اما متاسفانه گاه این لزوم در زندگی عادی و در روابط بین اعضای خانواده حس نمی‌شود. شاید به همین دلیل است که اختلاف و دعوا بین زن و شوهرها یکی از بدترین و تلخ‌ترین اتفاقاتی که اغلب همسران از آن فراری هستند.

 

دعوا و جر و بحث بین همسران هیچ قاعده و قانونی ندارد به همین دلیل حد و حدود آن نا‌مشخص است و اغلب از کنترل افراد خارج می‌شود. اما لازم نیست که دعوا و جدل بین همسران بی‌قاعده و بدون هدف باشد.
 
 
 
اگر قواعد و قوانین مشخصی برای همسران مشخص شود تا هنگام دعوا و جر و بحث از آن پیروی کنند، دعوا به یک فرصت برای افزایش همکاری بین زن و شوهر تبدیل می‌شود. توانایی مدیریت دعوا توسط دو طرف حتی می‌تواند زوج را به یکدیگر نزدیک‌تر کند زیرا از طریق جر و بحث قانون‌مند یک درک متقابل شکل می‌گیرد و دو طرف یاد می‌گیرند که علاوه بر همکاری با یکدیگر، چگونه باید به مسائل از زاویه دید طرف مقابل بنگرند و چگونه مشکلات را به کمک یکدیگر حل کنند. در ادامه لیستی از مهمترین قواعد دعوا و جدل را برای شما مشخص می‌کنیم که بسیار مفید و کاربردی است.
 
 
 
قانون اول: تحقیر ممنوع
 
هنگام دعوا به هیچ عنوان به طرف مقابل ناسزا نگویید، به او توهین نکنید و او را با اسما یا القاب زننده صدا نزنید. توهین به طرف مقابل و استفاده از القاب نا مناسب به شخصیت و کرامت انسانی او لطمه جدی وارد می‌کند.


در ورزش، قواعد متعددی وجود دارد که طرفین را از آسیبی رساندن عمدی و توهین به یکدیگر منع می‌کند. در ازدواج و روابط بین افراد نیز چنین قوانینی باید وجود داشته باشند. وقتی شما عمدا به طرف مقابل توهین می‌کنید و شخصیت او را زیر سوال می‌برید، در واقع به صورت ضمنی به او می‌فهمانید که او در کنار شما امنیت ندارد و شما هر گاه که بخواهید و به هر طریق ممکن کاری می‌کنید که نتیجه به نفع خودتان تغییر کند.
 
 
 
قانون دوم: عیب‌جویی و سرزنش کردن ممنوع
 
سرزنش کردن یکدیگر در دعوا بی‌فایده است. ملامت کردن همسرتان مانع پیدا کردن راه حل مناسبی برای حل مشکل می‌شود. با سرزنش طرف مقابل، او در پی دفاع از خود بر می‌آید و این امر به تشدید اختلاف کمک می‌کند. مثلا اگر شما قبض برق را بر روی میز بگذارید و ساعتی بعد ببینید قبض بر روی میز نیست، شاید وسوسه شوید همسرتان را به خاطر گم شدن قبض سرزنش کنید و او را مقصر بدانید. ممکن است شما همسرتان را به بی‌نظمی متهم کنید.


در عوض او نیز ممکن است شما را به حواس پرتی متهم کند و بگوید که حافظه شما ضعیف شده است. اما مقصر دانستن یکدیگر کمکی به حل مشکل نمی‌کند. نه باعث می‌شود حال شما بهتر شود، نه رابطه شما را با یکدیگر بهتر می‌کند و نه قبض برق پیدا می‌شود.


در چنین موقعیتی، عاقلانه و آگاهانه تصمیم بگیرید. فراموش نکنید که رابطه شما با همسرتان از هر چیزی مهم‌تر است و نباید آن را با قضاوت عجولانه و سرزنش یکدیگر خراب کرد. سعی کنید حسن نیت خود را به همسرتان نشان دهید و زمینه را برای همکاری جهت حل مشکل پیدا کنید.
 
 
 
قانون سوم: داد زدن ممنوع
 
داد و فریاد کردن فقط شرایط را بحرانی‌تر و مشکلات را بیشتر می‌کند. تجربه نشان می‌دهد که زمانیکه شما بیش از حد احساساتی یا عصبانی هستید، توانایی حل منطقی مشکلات را از دست می‌دهید. اگر شما عصبانی هستید و دوست دارید داد بزنید، باید سریعا خود را از طرف مقابل دور کنید تا زمانیکه آرامش خود را دوباره به دست آورید. به یاد داشته باشید که گاه تن صدایی که از نظر شما داد زدن محسوب نمی‌شود، از نظر همسر شما داد زدن محسوب می‌شود. ممکن است شما در خانواده بزرگ شده‌اید که همه اعضای خانواده با صدای بلند با یکدیگر صحبت می‌کرده‌اند.


 در نتیجه شما نیز عادت کرده‌اید که با صدای بلند صحبت کنید. در چنین موردی، حتما باید به همسرتان و عادات او توجه کنید. اگر همسر شما از جمله افرادی است که همیشه با صدای آرام صحبت می‌کند، پس شما باید خیلی مراقب شدت صدای خود باشید. سعی کنید تا می‌توانید آرام صحبت کنید. هسته اصلی هر ارتباطی، پیام‌هایی است که طرفین از یکدیگر دریافت می‌کنند. اگر به دلیل ناراحتی زیاد نمی‌توانید شدت صدای خود را کنترل کنید، از فرد مقابل فاصله بگیرید تا آرام شوید.
 
 
 
قانون چهارم: استفاده از زور ممنوع
 
استفاده فیزیکی از زور یا تهدید به آن (مانند مشت کردن دست…) در هر شرایطی غیر قابل قبول است. مهارت‌های خود کنترلی خود را تقویت کنید و سعی کنید قبل از اینکه به این مرحله برسید، عصبانیت خود را کنترل کنید. اگر هر یک از طرفین به زور فیزیکی متوسل شدید، باید سریعا به یک متخصص و مشاور مراجعه کنید.


استفاده از زور فیزیکی شامل هل دادن، مشت زدن و سیلی زدن … می‌شود. حتی ممکن است این اعمال زور نسبت به طرف مقابل نباشد. مثلا ممکن است فرد به دیوار مشت بزند یا ظرفی را بر زمین بکوبد و بشکند… بروز عصبانیت و ناراحتی از چنین طرقی حدود ثغور طرف مقابل را از بین می‌برد و نوعی حس ناامنی را به او منتقل می‌کند. همه ما حق داریم از امنیت کافی در روابط خود با دیگران برخوردار باشیم.
 
 
 
قانون پنجم: صحبت کردن از طلاق ممنوع
 
در اوج ناراحتی و دعوا، صحبت کردن از ترک رابطه و جدایی بسیار ناراحت‌کننده و آزار دهنده است. این کار باعث افزایش تنش بین طرفین می‌شود و توانایی هر دو طرف برای حل منطقی مشکل را از بین می‌برد. صحبت از طلاق و جدایی خیلی سریع اعتماد طرف مقابل را نسبت به شما و تعهدتان نسبت به رابطه را کاهش می‌دهد. اگر اعتماد از بین برود، شکل‌گیری دوباره آن بسیار مشکل خواهد بود. این مسئله باعث می‌شود مشکلات رابطه شما بسیار بزرگتر از آنچه هستند جلوه کنند.
 
 
 
قانون ششم: احساسات خود را ابراز کنید نه همسرتان
 
معنای این قانون این است که شما سعی کنید احساسات خودتان را درک و ابراز کنید و مدام سعی نکنید افکار و منظور همسرتان را کشف و بیان کنید.


 از کلمات برای ابراز نیازهای خودتان استفاده کنید. شاید ارزیابی احساسات و افکار طرف مقابل برای شما کار ساده‌تر از کشف نیازهای خودتان است اما مشکل این است که اگر توجه شما فقط به افکار همسرتان باشد، نه تنها از عواطف خود غافل می‌شوید، بلکه باعث دافعه شدید از جانب همسرتان می‌شوید. طبیعی است که همسر شما دوست ندارد کس دیگری احساسات و افکار او را تشریح کند.


 علاوه بر این، تشریح افکار و احساسات دیگران حرکتی گستاخانه محسوب می‌شود. گویی شما قصد کنترل طرف مقابل را دارید. شما با این کار در واقع به همسرتان می‌فهمانید که دنیای درونی او را بهتر از خود او می‌شناسید. به جای کنجکاوی در رابطه با افکار و احساسات همسرتان، سعی کنید خودتان را کشف کنید و نیازها و احساسات خود را بهتر بشناسید و در عین حال آنها را برای همسر خود تشریح کنید.
 
 
 
قانون هفتم: در حال زندگی کنید
 
به مسائل حال توجه داشته باشید و سعی کنید هنگام دعوا و جدل، مسائل و وقایع گذشته را یادآوری نکنید. یادآوری گذشته هیچ فایده‌ای ندارد. شما نمی‌توانید وقایع گذشته را تغییر دهید. شما فقط قادر به تغییر حال و ساختن آینده هستید. سعی کنید بر مشکلات حال و اینکه چگونه می‌توان آنها را حل کرد تمرکز کنید. اگر نا‌خودآگاه مسیر بحث به گذشته کشیده شد، به محض اینکه متوجه این نکته شدید، بحث را متوقف و سعی کنید مسائل فعلی را حل کنید.

 

اگر مسائل گذشته در دعواهای شما زیاد مطرح می‌شود، علت اصلی آن این است که این مسائل در زمانی که باید به آنها توجه و حل می‌شده‌اند، مورد توجه واقع نشده‌اند. گاه اتفاقاتی می‌افتند که شما و همسرتان هیچ‌گاه راجع به آنها با یکدیگر صحبت نمی‌کنید. یا شاید هم با یکدیگر صحبت کرده‌اید اما صحبت شما به دعوایی غیرمنصفانه تبدیل شده است، در نتیجه شما نتوانسته‌اید به یک راه حل منطقی دست پیدا کنید. بهترین و ساده‌ترین راه این است که در دعواها بر مسائل فعلی تمرکز کنید و از مطرح کردن مشکلات گذشته بپرهیزید کنید.
 
 
 
قانون هشتم: به نوبت صحبت کنید
 
در بیان افکار و منظور خود، نوبت را رعایت کنید. وقتی یکی از طرفین در حال صحبت است، طرف دیگر باید سکوت کرده و گوش کند واقعا گوش کند!  برخی افراد در دعوا تظاهر می‌کنند که به حرف‌های طرف مقابل توجه می‌کنند اما در واقع اینطور نیست. با رعایت نوبت و گوش کردن به حرف‌های یکدیگر، شما نه تنها می‌توانید خواسته و نیاز خود را مطرح کنید، بلکه می‌توانید از نیاز همسرتان نیز آگاه شوید.
 
 
 
قانون نهم: به خودتان استراحت دهید
 
دعوا و جدل کردن، خصوصا زمانیکه با خشونت همراه باشد، باعث می‌شود شما از لحاظ روانی تحت فشار قرار بگیرید، به گونه‌ای که فعالیت قسمت‌های احساسی و اولیه مغز شما، قسمت‌های منطقی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. در این مرحله، هورمون‌های استرس در خون شما منتشر می‌شوند. در چنین شرایط نامساعدی، همکاری متقابل و تلاش برای حل مشکل تقریبا غیر ممکن می‌شود. اگر شما با همین وضعیت به دعوای خود ادامه دهید، بحث و جدل شدت بیشتری می‌گیرد و شدت بی‌احترامی و رفتارهای نامتعارف افزایش می‌یابند.


بهترین راه برای جلوگیری از ایجاد چنین وضعیتی این است که شما مدتی را به خود استراحت دهید تا آرامش خود را دوباره به دست آورید. از این فرصت استفاده کنید تا راجع به خودتان و افکارتان فکر کنید. اینکه چرا شما اینگونه فکر می‌کنید و اینکه آیا نیازها و خواسته‌های شما منطقی است یا نه. به دنبال راهی باشید که بتوانید از طریق آن خودتان و خواسته‌هایتان را به شکلی مثبت ابراز کنید.

 

سعی کنید به طرف مقابل و طرز فکر او نیز بیاندیشید. قبل از صحبت کردن همه چیز را بسنجید. این استراحت باید حداقل نیم ساعت باشد. برای اینکه بدن شما دوباره به حالت اولیه خود برگردد و افکار شما آرام و منطقی شوند، حداقل نیم ساعت وقت لازم است. تغییراتی که در رفتار افراد پس از این استراحت ایجاد می‌شود بسیار جالب و قابل توجه است.
 
 
 
نتیجه‌گیری
 
برای برخی افراد، انجام چنین کارهایی بسیار سخت و جدید است، زیرا ذهنیت آنها از دعوا و جدل بسیار متفاوت است با چیزی که ما به شما معرفی کردیم. این ذهنیت معمولا نتیجه تربیت افراد و رفتارهای اعضای خانواده آنان است. بسیاری از افراد در خانواده‌ هایی بزرگ شده‌اند که داد زدن، کتک زدن و توهین کردن به یکدیگر امری کاملا طبیعی برای حل اختلافات قلمداد می‌شده است.


اگر افراد مدام در معرض چنین رفتارهایی قرار بگیرند و هیچ الگوی رفتاری دیگری نداشته باشند، چنین برخورد هایی برایشان عادی می‌شود. با خواندن این مطلب شما می‌توانید رفتار خود را بهتر ارزیابی کنید. ببینید آیا شما در حین دعوا به طرف مقابل توهین می‌کنید؟ آیا داد می‌زنید؟ آیا خشونت فیزیکی از خود نشان می‌دهید؟… با اینکار نقاط ضعف خود را بهتر می‌شناسید. بهتر است نتایجی که به آنها دست پیدا می‌کنید را بر کاغذی یادداشت کنید. سپس در جهت رفع هر یک تلاش کنید.

 


اگر احساس می‌کنید ممکن است این قوانین را فراموش کنید، آنها را بر یک کاغذ بنویسید و بر دیوار یا در یخچال نصب کنید تا همیشه مقابل چشمانتان باشد. با پیروی از این قوانین توسط هر دو طرف دعوا، خواهید دید که حل مشکلات و اختلافات، بسیار ساده‌تر از گذشته می‌شوند. از همه مهمتر، با به کارگیری روش‌های گفته شده، آسیب‌پذیری رابطه شما با همسرتان به شدت کاهش پیدا می‌کند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/8/29:: 12:43 صبح     |     () نظر

در مرگ عاطفی زندگی زناشویی، چهار مرحله وجود دارد که کارشناسان خانواده به این صورت تقسیم‌بندی می‌کنند...\n

 

زن و شوهری را در نظر بگیرید که برای شما الگوی یک زوج موفق‌اند. آنها با یکدیگر رفتار خوبی دارند و به هم احترام می‌گذارند و زندگی مالی مستحکمی‌ بنا نهاده‌اند. به خواسته‌های هم ارج می‌نهند و در نهایت زوج موفقی به نظر می‌رسند.
 
 
 
این طرز فکر شما، یک روز در حالی که مشغول خوردن شام و گفتگوی خانوادگی هستید به یکباره با شنیدن خبر جدایی آن زوج به هم می‌ریزد. هرچه فکر می‌کنید نمی‌توانید علتی منطقی برای این اتفاق بیابید. تمام زوایای مغزتان را می‌کاوید تا نشانه‌ای دال بر مشکلات زناشویی آن زوج بیابید اما به نتیجه خاصی نمی‌رسید.
 
 
 
چه اتفاقی می‌افتد که روابط عاطفی و پیوند‌های خانوادگی و اجتماعی از بین می‌روند و جدایی جای آنها را می‌گیرد؟ حتما دلیلی هست ولی ناشناخته‌تر از آن است که شما به وجودش پی ببرید...
 
 
 
در مرگ روابط عاطفی زندگی زناشویی، چهار مرحله وجود دارد که کارشناسان خانواده به این صورت تقسیم‌بندی می‌کنند: مخالفت، رنجش و عصبانیت، عدم پذیرش یا طرد و سرکوبی.

مرحله 1: مخالفت
 
در زمینه عاطفی و در زندگی زناشویی این مسأله به کرات اتفاق می‌افتد زیرا تعداد تعاملات میان فردی زوجین خیلی زیادتر از انواع دیگر روابط است و به همین نسبت احتمال بروز اختلاف میان آنها بیشتر است. اگر مخالفت‌های کوچک خود را بیان نکنید و با توجه به تعداد موارد پیش آمده، از خیر مطرح کردن آنها بگذرید، این مخالفت‌های کوچک جمع شده و کم‌کم به علامت هشداردهنده بعدی یعنی رنجش و عصبانیت تبدیل می‌شود.
 
 
 

مرحله 2: رنجش و عصبانیت
 
در این مرحله شما فرد مقابل را سرزنش و ملامت می‌کنید و فرد مقابل هم عکس‌العمل نشان می‌دهد و شما را مورد حمله قرار می‌دهد. خیلی مواقع که سر موضوع کوچک و بی‌ربطی دعوای بزرگی راه می‌افتد علت آن را باید در جای دیگر و موضوع دیگری جستجو کنید. اگر رنجش و عصبانیت، مدام تکرار شود شما در مقام جلوگیری از آن، با به درون ریختن این عصبانیت و رنجش و انباشت انرژی منفی بسیار در درونتان پا به مرحله سوم می‌گذارید.
 
 
 

مرحله 3: عدم پذیرش و طرد
 
بعد از یک دعوای مفصل، در را به هم می‌کوبید و از منزل خارج می‌شوید. شما در منزل و زیر یک سقف هستید ولی به یکدیگر بی‌اعتنایی می‌کنید و یکدیگر را مورد بی‌توجهی قرار می‌دهید. در واقع طرف مقابل را هم از دیده و هم از دل بیرون می‌کنید. بیشتر جدایی‌ها و طلاق‌ها در این مرحله اتفاق می‌افتد. این دوره بحرانی ترین دوره اختلافات و در حقیقت زمان به زانو در آمدن آخرین تلاش‌های عاطفی طرفین برای بقای زندگی مشترکشان می‌باشد.
 
 
 

مرحله 4: سرکوب
 
سرکوبی نوعی احساس کرختی و بی‌ حسی است. شما دیگر احساسات منفی خود را حس نمی‌کنید اما در مقابل، بهای بزرگی می‌پردازید و دیگر احساسات مثبت خود را نیز لمس و درک نخواهید کرد. آنچه این مرحله را فاجعه‌آمیز می‌کند نوع رابطه‌ای است که بین زوجین وجود دارد. به این ترتیب که همه چیز خوب و مرتب به نظر می‌رسد و طرفین به ظاهر زندگی خوبی در کنار یکدیگر دارند اما در واقع بسیاری از استعدادها و مهارت‌های عاطفی خود را فراموش کرده‌اند و به یک جسد ماشینی و متحرک تبدیل شده‌اند که زندگی محدود و بی‌طراوتی را دنبال می‌کند.
 
 
 

 

داریم از هم دور می‌شویم!
زمانی که روابط عاطفی مناسبی در میان زن و شوهر وجود داشته باشد خانواده با آرامش بیشتری به فعالیت خود ادامه می‌دهد و در انجام امور بیرون از خانه نیز موفق‌تر عمل می‌کنند. زن وشوهری که ذهن و رفتار یکدیگر را درک کنند، روابط عاطفی مثبتی هم با یکدیگر برقرار می‌کنند. روان‌شناسان تنها راه‌حل این مسأله را داشتن هوش عاطفی زن و شوهر در خانواده می‌دانند و می‌گویند: «هوش عاطفی مجموعه‌ای از مهارت‌ها و شاخص‌ها برای شناخت احساس خود، کنترل احساس خود، شناخت احساس دیگران و تنظیم روابط با دیگران است که در خانواده جایگاه بسیار بالایی دارد.»
 
 
 
هشدار رئیس انجمن جامعه‌شناسان
 
رییس انجمن جامعه‌شناسان ایران با انتقاد از اینکه اعضای خانواده در کشور ما بیشترین وقت خود را در محیط خانه صرف تماشای تلویزیون و استفاده از وسایلی همچون رایانه و تلفن می‌کنند، گفت: «نتایج آخرین تحقیقات و بررسی‌ها نشان داده است که در خانواده‌های ایرانی، افراد به طور متوسط روزانه شش ساعت از وقت خود را به تماشای تلویزیون اختصاص می‌دهند.»
 
 
 
دکتر معیدفر گفت: «در سال‌های اخیر با ورود وسایل جدید ارتباطی این وضعیت دامنه وسیع‌تری پیدا کرده است و تاسف بارتر اینکه بگوییم در برخی خانه‌ها به جای یک تلویزیون، دو تا سه تلویزیون وجود دارد و هریک از اعضای خانواده ترجیح می‌دهند جدای از یکدیگر به تماشای برنامه‌های مورد علاقه خود بنشینند.»
 
 
 
در واقع مسایل مختلف در خانواده‌ها باعث شده است تا فرصت تعامل و گفتگو بین اعضای خانواده کاهش یابد. متاسفانه ماشینی شدن زندگی‌ها و بروز مشکلات متعدد اقتصادی و اجتماعی مانع از انسجام بین اعضای خانواده شده است و میان پدر و مادر و فرزندان در برخی خانواده‌ها فاصله عاطفی زیادی ایجاد شده که این امر امکان تبادل نظر و ایجاد همدلی را بین اعضای خانواده به حداقل رسانده است.
 
 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/8/29:: 12:43 صبح     |     () نظر

باور عموم بر این است که دختر‌ها، مرد‌ها و پسرهای پولدار را دوست دارند. بعضی‌ها ادعا می‌کنند که این مسئله ژنتیکی است؛ یعنی دلایل بیولوژیک باعث این است که زن‌ها به مادیات بیشتر از چیزهای دیگر اهمیت بدهند. برخی از مردم تصور می‌کنند که این مسئله به محیط بستگی دارد؛ یعنی اشتباهی به زنان در سن کم آموزش داده می‌شود که برای مادیات ارزش زیادی قائل باشند و اینکه فقط پول می‌تواند آن‌ها را خوشبخت و راضی کند.

 

چرا دختر‌ها، مردهای پولدار را ترجیح می‌دهند؟!

باور عموم بر این است که دختر‌ها، مرد‌ها و پسرهای پولدار را دوست دارند. بعضی‌ها ادعا می‌کنند که این مسئله ژنتیکی است؛ یعنی دلایل بیولوژیک باعث این است که زن‌ها به مادیات بیشتر از چیزهای دیگر اهمیت بدهند. برخی از مردم تصور می‌کنند که این مسئله به محیط بستگی دارد؛ یعنی اشتباهی به زنان در سن کم آموزش داده می‌شود که برای مادیات ارزش زیادی قائل باشند و اینکه فقط پول می‌تواند آن‌ها را خوشبخت و راضی کند.


نمی‌توان انکار کرد که یکسری از دختر‌ها مجذوب پولند. زنانی هستند که به طرز غیرقابل‌باوری مادی هستند. مسئله جالب این است که این زنان آسیب‌های شدیدی هم به دلیل این رویکرد خود می‌بینند. خیلی از آن‌ها به این دلیل جذب پول می‌شوند که مردشان با آن‌ها رفتار درستی نداشته‌ و فرضاً نمی‌دانسته که خرید کردن تنها راه شاد کردن آن‌ها بوده است؛ اما تعداد این دختر‌ها واقعاً خیلی زیاد نیست. پس چرا به نظر می‌رسد که همه دختر‌ها فقط و فقط به پول فکر می‌کنند؟
 پاسخ آن به این سادگی که تصور می‌کنید نیست.

چه چیزهایی را می‌توان با پول خرید؟

با اینکه دختر‌ها به آن اندازه‌ای که مردم فکر می‌کنند مجذوب پول نیستند، اما این به آن معنی نیست که مجذوب مردان پولدار نیستند. چیزی که باید درک کرد این است که این دو یکی نیستند؛ یعنی ممکن است دختری مجذوب مرد پولدار باشد اما دلیل آن ممکن است پول او نباشد. دلیل آن این است که مردان پولدار رفتارهایی از خود نشان می‌دهند که دختر‌ها عاشق آنند. برای مثال، وقتی مردی پول داشته باشد، معمولاً همه موارد زیر را هم دارد:


* اعتماد به ‌نفس: قبل از هر چیز، مردان پولدار اعتماد به ‌نفس بالایی دارند. شغل خوبی دارند، می‌دانند که می‌توانند هر چیزی که بخواهند را بخرند و هیچ کدام از مشکلات و استرس‌های مالی که بقیه مرد‌ها دارند را ندارند. وقتی بدانید پول کافی برای خریدن هر چیزی که بخواهید را دارید، راحت‌تر اعتماد به ‌نفس پیدا می‌کنید.


* آرامش: یکی دیگر از ویژگی‌های مردهای پولدار این است که تقریباً در همه موقعیت‌ها خونسردند و آرامش دارند. وقتی پول زیادی دارید، چرا نباید آرام باشید؟ خیلی از استر‌س‌هایی که مردهای عادی دارند فقط به دلیل مسائل مالی است.


* بی‌علاقگی: زن‌ها مردهایی را که با آن‌ها بدرفتاری می‌کنند دوست ندارند اما از مردهایی که به آن‌ها نیازی ندارند، خوششان می‌آید. ارتباط با مردانی که فقط عاشق ظاهر و قیافه آن‌ها هستند را خسته‌کننده می‌دانند و یکی از دلایل اصلی رد کردن خواستگاری آن‌ها همین ذهنیت می‌شود.


اما مردی که پول دارد می‌داند که به نوعی بر مردان دیگر برتری دارد. به همین دلیل به اندازه مردان دیگر برای به دست آوردن دختری جوش نمی‌زند. این مسئله باعث مجذوب شدن بیشتر دختر به او می‌شود.


بنابراین، پول نیست که دختران مجذوب آنند، طریقه رفتار و برخورد مردان پولدار است که آن‌ها را جذب می‌کند. دلیل اینکه چنان مردی آن گونه رفتار می‌کند هم فقط و فقط پول اوست.


اگر مردی بتواند‌‌ همان رفتار‌ها را داشته باشد اما پولش به آن اندازه نباشد، هر دختر مورد علاقه‌اش را می‌تواند مجذوب خود کند. مردان پولدار زیادی را می‌بینید که نامزد یا همسر چندان جالبی ندارند. مردهای پولداری می‌‌توانند بهترین دختر‌ها را از آنِ خود کنند که پولشان باعث بالا بردن اعتماد ‌به ‌نفسشان شده باشد.


به دست آوردن دختر مورد ‌علاقه

رمز جذاب بودن، داشتن پول زیاد نیست. با اینکه بودن پول ضرری ندارد، اما الزام هم نیست. کاری که باید بکنید این است که رفتار‌ها و نگرش مردان پولدار را یاد بگیرید. اگر بتوانید دقیقاً‌‌ همان رفتار‌ها را انجام دهید، مطمئن باشید که می‌توانید دختر موردعلاقه‌تان را به دست آورید.

 

 فقط یادتان باشد که این پول نیست که باعث می‌شود بتوانید دل دختری را به دست آورید. این اعتماد به ‌نفس، آرامش، اخلاق و زبان بدن شماست که شما را خواستنی می‌کند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/8/29:: 12:42 صبح     |     () نظر

یکی از آخرین آزمونهای شخصیت شناسی را که این روز‌ها در اروپا بین روان‌شناسان کاربرد بسیار یافته در ادامه این مطلب برایتان تهیه دیده‌ایم.

 

تست جدید روان‌شناسی: چه جور شخصیتی دارید؟

یکی از آخرین آزمونهای شخصیت شناسی را که این روز‌ها در اروپا بین روان‌شناسان کاربرد بسیار یافته در ادامه این مطلب برایتان تهیه دیده‌ایم. پاسخ دادن به پرسش‌ها اصلاً کار دشواری نیست. کافی است کمی به خودتان رجوع کنید. یک کاغذ و قلم هم کنار دستتان باشد که بتوانید امتیازهای خود را در ‌‌‌نهایت جمع بزنید. حاضرید؟ پس شروع کنید:


1) چه موقع از روز بهترین و آرام‌ترین احساس را دارید؟

الف) صبح،
 ب) عصر و غروب،
 ج) شب

2) معمولاً چگونه راه می روید؟
 الف) نسبتاً سریع، با قدم های بلند،
 ب) نسبتاً سریع، با قدمهای کوتاه ولی تند و پشت سر هم،
 ج) آهسته‌تر، با سری صاف روبرو،
 د) آهسته و سربه زیر،
 ه) خیلی آهسته

3) وقتی با دیگران صحبت می کنید؛
 الف) می ایستید و دست به سینه حرف می زنید،
 ب) دست‌ها را در هم قلاب می کنید،
 ج) یک یا هر دو دست را در پهلو می‌گذارید،
 د) دست به شخصی که با او صحبت می کنید، می زنید،
 ه) با گوش خود بازی می‌کنید، به چانه‌تان دست می زنید یا مو‌هایتان را صاف می کنید

4) وقتی آرام هستید، چگونه می نشینید؟
 الف) زانو‌ها خم و پا‌ها تقریباً کنار هم،
 ب) چهارزانو،
 ج) پای صاف و دراز به بیرون،
 د) یک پا زیر دیگری خم

5) وقتی چیزی واقعاً برای شما جالب است، چگونه واکنش نشان می دهید؟
 الف) خنده ای بلند که نشان دهد چقدر موضوع جالب بوده،
 ب) خنده، اما نه بلند،
 ج) با پوزخند کوچک،
 د) لبخند بزرگ،
 ه) لبخند کوچک

6) وقتی وارد یک میهمانی یا جمع می شوید؛
 الف) با صدای بلند سلام و حرکتی که همه متوجه شما شوند، وارد می شوید
 ب) با صدای آرام‌تر سلام می کنید و سریع به دنبال شخصی که می شناسید، می گردید
 ج) در حد امکان آرام وارد می شوید، سعی می کنید به نظر سایرین نیایید

7) سخت مشغول کاری هستید، بر آن تمرکز دارید، اما ناگهان دلیلی یا شخصی آن را قطع می کند؛
 الف) از وقفه ایجاد شده راضی هستید و از آن استقبال می کنید
 ب) بسختی ناراحت می شوید
 ج) حالتی بینابین این 2 حالت ایجاد می شود

8) کدامیک از مجموعه رنگ های زیر را بیشتر دوست دارید؟
 الف) قرمز یا نارنجی
 ب) سیاه
 ج) زرد یا آبی کمرنگ
 د) سبز
 ه) آبی تیره یا ارغوانی
 و) سفید
 ز) قهوه ای، خاکستری، بنفش

9) وقتی در رختخواب هستید (در شب) در آخرین لحظات پیش از خواب، در چه حالتی دراز می کشید؟
 الف) به پشت
 ب) روی شکم (دمر)
ج) به پهلو و کمی خم و دایره ای
 د) سر بر روی یک دست
 ه) سر زیر پتو یا ملافه...

10) آیا شما غالباً خواب می بینید که:
الف) از جایی می افتید.
ب) مشغول جنگ و دعوا هستید.
ج) به دنبال کسی یا چیزی هستید.
د) پرواز می کنید یا در آب غوطه ورید.
ه) اصلاً خواب نمی بینید.
و) معمولاً خواب های خوش می بینید.

----------------------
امتیازها

سؤال اول: الف (2 امتیاز)، ب (4 امتیاز)، ج (6 امتیاز)
سؤال دوم: الف (6امتیاز)، ب (4 امتیاز)، ج (7 امتیاز)، د (2 امتیاز)، ه (1 امتیاز)
سؤال سوم: الف (4 امتیاز)، ب (2 امتیاز)، ج (5 امتیاز)، د (7 امتیاز)، ه (6 امتیاز)
سؤال چهارم: الف (4 امتیاز)، ب (6 امتیاز)، ج (2 امتیاز)، د (1 امتیاز)
سؤال پنجم: الف (6 امتیاز)، ب (4 امتیاز)، ج (3 امتیاز)، د (5 امتیاز)، ه (2 ا متیاز)
سؤال ششم: الف (6 امتیاز)، ب (4 امتیاز)، ج (2 امتیاز)
سؤال هفتم: الف (6 امتیاز)، ب (2 امتیاز)، ج (4 امتیاز)
سؤال هشتم: الف (6 امتیاز)، ب (7 امتیاز)، ج (5امتیاز)، د (4 امتیاز)، ه (3 امتیاز) و (2 امتیاز)، ز (1 امتیاز)
سؤال نهم: الف (7 امتیاز)، ب (6 امتیاز)، ج (4 امتیاز)، د (2 امتیاز)، ه (1 امتیاز)
سؤال دهم: الف (4 امتیاز)، ب (2 امتیاز)، ج (3 امتیاز)، د (5 امتیاز)، ه (6 امتیاز)، ز (1 امتیاز)

------------------------
جواب تست:

اگر امتیاز شما بالای 60 است: دیگران در ارتباط و رفتار با شما شدیداً مراقب و هوشیار هستند آن‌ها شما را مغرور، خودمحور و بی ‌‌‌نهایت سلطه جو می دانند، گرچه شما را تحسین می کنند و به ظاهر می گویندکاش من جای تو بودم!! اما معمولاً به شما اعتماد ندارند و نسبت به ایجاد رابطه ای عمیق و دوستانه بی میل و فراری هستند.


* اگر از 51 تا 60 امتیاز دارید: بدانید دوستان شما را تحریک پذیر می دانند، بدون فکر عمل می کنیدو سریع از موضوعات ناخوشایند برآشفته می شوید، علاقه‌مند به رهبری جمع و تصمیم گیریهای سریع دارید (هرچند اغلب درست از کار درنمی آیند!) دیگران شما را جسور و اهل مخاطره می دانند. کسی که همه چیز را تجربه و امتحان می کند، از ماجراجویی لذت می برد و در مجموع به دلیل ایجاد شرایط و بستر هیجانات توسط شما، از همراهیتان لذت می برند.


* اگر از 41 تا 50 امتیاز به دست آوردید: به خود امیدوار باشید، دیگران شما را بانشاط، سرزنده، سرگرم کننده و جالب و جذاب می بینند. شما دائماً مرکز توجه جمع هستید و از تعادل رفتاری خوبی بهره‌مند هستید. فردی مهربان، ملاحظه کار و فهمیده به نظر می رسید. قادر هستید به موقع باعث شادی و خوشی دوستانتان شوید و اسباب هلهله و خنده آن‌ها را فراهم کنید و در‌‌‌ همان شرایط و در صورت لزوم بهترین کمک بر اعضای گروه هستید.


* اگر 31 تا 40 امتیاز نصیب شما شد: بدانید در نظر سایرین معقول، هوشیار، دقیق، ملاحظه کار و اهل عمل هستید. همه می دانند شما باهوش و با استعداد هستید اما مهم‌تر از همه فروتن و متواضع هستید. به سرعت و سادگی با دیگران باب دوستی را باز نمی کنید.


اما اگر با کسی دوست شوید صادق، باوفا و وظیفه‌شناس هستید. اما انتظار بازگشت این صداقت و صمیمیت از طرف دوستانتان را دارید گرچه سخت دوست می شوید اما سخت‌تر دوستی‌ها را‌‌‌ رها می کنید.


* از 21 تا 30 امتیاز: در نظر سایرین فردی زحمت کش هستید اما متأسفانه گاهی اوقات ایرادگیر هستید. شما بسیار بسیار محتاط و بی ‌‌‌نهایت ملاحظه کار به نظر می رسید. زحمتکشی که در کمال آرامش و با صرف زمان زیاد در جمع بار دیگران را بردوش می کشد و بدون فکر و براساس تحریک لحظه ای و آنی هرگز نظر نمی دهد. دیگران می دانند شما همیشه تمام جوانب کار‌ها را می سنجید و سپس تصمیم می گیرید.

 


* و اگر کمتر از 21 امتیاز داشتید: دیگران شما را خجالتی، عصبی و آدمی شکاک و دودل می دانند شخصی که همیشه سایرین به عوض او فکر می کنند، برایش تصمیم می گیرند و از او مراقبت می کنند. کسی که اصلاً تمایل به درگیرشدن در کارهای گروهی و ارتباط با افراد دیگر را ندارد.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/8/29:: 12:40 صبح     |     () نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >