گرایش به جنس مخالف و حتی تمایل به برقراری رابطه با وی بخشی از فرآیند رشد نوجوان است.
نوجوانان بر اساس گروه اجتماعی که به ان تعلق دارند، ممکن است در مورد نحوه ارتباط با جنس مخالف، دارای دیدگاههای شخصی بسیار محکمی باشند مثلا کلا با برقراری این دست رابط مخالف باشند و یا اینکه تصور کنند این دست روابط الزامی است.
به طور کل به نظر می رسد که در سالهای اول نوجوانی، احتمال دارد که نوجوان هیچ تمایلی به برقراری رابطه با جنس مخالف نداشته باشد؛ اما در اواخر نوجوانی ممکن است ارتباط با جنس مخالف برای وی جذاب شود و تقریبا این زمان است که امکان بروز عشق و عاشقیهای نوجوانی افزایش می یابد.
آنچه مهم است این است که این گرایش در هر حال ایجاد می شود لذا نوجوان در این زمینه خاص نیازمند درک و توصیه والدین خود هستند اما توجه کنید که این راهنمایی ها باید قبل از ایجاد این دست تعلقات خاطر به نوجوان ارایه شود نه بعد از آن!
"فیلیپ رایس"، روانشناس معاصر، با استناد به بررسیهای بیش از ده پژوهشگر، در فاصله سالهای 1984 تا 1996، هدفهای زیر را برای قرارهای عاشقانه برمیشمارد:
- تفریح و سرگرمی: یکی از عمدهترین مقاصد رابطه با جنس مخالف، برخورداری از نوعی سرگرمی است. قرار عاشقانه برای نوجوان، لحظاتی سرشار از خوشی و لذت فراهم میسازد که به خودی خود میتواند هدف باشد.
- همراهی و معاشرت بدون مسئولیت ازدواج: همنشینی و همراهی با دیگران، یکی از نیرومندترین انگیزههای رابطة عاشقانه است. تمایل به دوستی، پذیرش عاطفه و عشق دیگری یکی از جنبههای طبیعی و سالم رشد و تحول آدمی است.
- افزایش منزلت اجتماعی: کسانی برای کسب موفقیت ، اثبات و حفظ موقعیت اجتماعی خود به اینگونه رابطهها کشیده میشوند ، به علاوه عضویت در دار و دستههای خاص است که باعث میشود نوجوان برای کسب منزلت اجتماعی، روابط عاشقانه برقرار سازد.
- تعیین و انتخاب همسر: قرارها و برخوردهای دختران و پسران، به ویژه در سنین بالاتر، به انتخاب همسر و ازدواج میانجامد؛ خواه این انتخاب آگاهانه باشد یا نباشد.
اینکه رابطههای عاشقانه به همسرگزینی بینجامد، به تمامی تجربههای فرد بستگی دارد. همه ارتباطها، به ازدواجهای عاقلانه منتهی نمیشوند؛ به خصوص اگر دختران و پسران دلداده، تحت تأثیر خصوصیات و عواملی سطحی یکدیگر را برگزیده باشند.
بعضی از زوجهایِ عاشق، خودخواهی، رقابتجویی، بیثباتی و دیگر عادتهای ناپسند را در طول دوران خاطرخواهیشان بروز میدهند که زمینة ازدواجی موفق، که همانا پیوندی دراز مدت براساس مهرورزی، سازگاری و هماهنگی است، را از بین میبرد.
پیامدهای منفیِ رابطه با جنس مخالف
در کنار فوایدی که روانشناسان غربی برای دوستی با جنس مخالف، در دورة نوجوانی برشمردهاند، بسیاری از آنان نیز پیامدهای این نوع رابطه را طوری دیگر بیان کردهاند.
در کتابها و مقالههایی که درباره خانواده، دوره نوجوانی، رفتارجنسی، روانشناسی زن و پرخاشگری و خشونت منتشر کردهاند، آثار منفی زیادی را به این دوستیها نسبت دادهاند، که موارد زیر از جملة مهمترین آنها می باشند:
* پنهان کردن و تحریف هویت؛
* بروز حسادت؛
* افزایش خشونت در قرارهای عاشقانه؛
* افزایش تصادفهای رانندگی؛
* تشدید درگیریهای خانوادگی؛
* تجاوزهای جنسی به افراد آشنا (تجاوز در قرارهای عاشقانه)؛
* وادارشدن به ازدواجهای زودهنگام؛
* دچار شدن به اختلالات هیجانی و عاطفی
* لذا در ادامه توصیه هایی ارایه می شود تا والدین برخوردی مناسب در این دست شرایط ارایه دهند.
این یک راه حل است
-شما و همسرتان باید در مورد قوانینی که در زمینه رابطه با جنس مخالف وجود دارد، به یک اتفاق نظر برسید.
-اگر نوجوان شما با نظر شما مخالف است به او گوش دهید و برای او شرح دهید که چرا عقیده دارید دوستی با جنس مخالف در این سن مضر است
-از قبل با همسرتان تصمیم بگیرید که اگر نوجوان تان خط مشی ها را بر هم زد، چه خواهید کرد؟
-والدین در اتخاذ تصمیمات تربیتی با یکدیگر متفاوت هستند لذا اگر شرایط جامعه شکل خاصی یافته دلیلی ندارد که شما بخواهید از اصول و ارزشهای خود تخطی کنید.
-اگر تمایل دارید فرزندتان در ارتباط با جنس مخالف حریمها را رعایت کند خودتان هم در این ارتباطات محتاط بوده و درست رفتار کنید.
-والد غیر همجنس می تواند با افزایش ارتباط عاطفی خود با فرزندش نقش یک جایگزین خوب را ایفا کرده و مانع از ایجاد این دست دوستی ها شود(مثل رابطه عاطفی پدر با دختر یا مادر با پسر).
کلمات کلیدی: