حجاب در جامعه امروز ما به موضوع چالش برانگیزی تبدیل شده که افکار بسیاری از اندیشمندان دینی و اجتماعی و حتی بسیاری از خانوادهها را به خود مشغول ساخته است.
در واقع برای انسان به عنوان یک موجود متفکر و صاحب اندیشه، پوشش امری ذاتی به شمار میرود، طوری که حتی در برخی جوامع که هیچ گونه تمدن و اندیشه مدرنی در آن حاکم نیست، به نوعی شاهد حداقل حجاب هستیم.
واژه حجاب به هرگونه پوشش و حایل گفته میشود. حجاب، پوشش و حایل، یک امر انتزاعی روحی و درونی است که آن را در عالم بیرونی به عفت و حیا تعبیر میکنیم. عفت و حیا به معنای تمایل به داشتن حجاب و حایل، لازمه داشتن پوشش و حجاب مناسب است. بدین معنا که با تولد هر انسان، تمایل به حجاب و مصونیت نیز در وجود او زاده میشود، و در صورتی که این میل ذاتی به شکل درستی پرورده شود، خروجی و نتیجه آن در عالم بیرونی به صورت حیا و عفت ظهور میکند که نتیجه و نماد آن داشتن حجاب و پوشش ظاهری مناسب است.
حجاب نامتعارف و نادرستی که امروزه در جامعه رواج یافته، به واقع مصداق بدحجابی را در درون خود جای داده است. پوششها و پیرایشها و آرایشهای تحریک آمیزی که گاه حتی فارغ از معیارهای زیبایی، تنها برای جلب توجه و نگاه دیگران خلق شده اند، نمونههایی از این ناهنجاریها به شمار میروند. البته ممکن است با توجه به پیش زمینه سنتی و عرفی ما ایرانیان، زمانی که صحبت از حجاب به میان میآید، افکار بسیاری تنها به سوی زنان و پوشش آنها معطوف شود ولی در واقع مردان نیز با توجه به ظرفیت و ماهیت وجودی و انسانی خود از این امر مستثنی نیستند.
شاید این نوع پوشش نه تنها برداشتی از فرهنگهای غربی بلکه ترکیبی از پوشش مربوط به فیلمهای فرهنگهای بیگانه، همراه با تفکر به اصطلاح خلاقانه کسانی است که از طریق طراحی این نوع پوششها سود میبرند
ولی موضوع مهم اینجاست که واقعاَ به چه دلیل امروزه درصد بالایی از افراد جامعه به خصوص جوانان به پوششها و حجابهای نادرست روی آورده و از حدهای دینی و عرفی و اجتماعی گذر کرده اند و از پوشش و حجاب، فارغ از حایل و حدود شخصی، به عنوان پدیده ای تحریک آمیز و جذاب استفاده میکنند.
بدحجابی در جامعه ایرانی مقوله ایست که اوج آن مربوط به دهه اخیر بوده و بسیاری از جوانان ایرانی را مسموم و مسحور خود ساخته است.
این نوع پوشش در واقع ادغام پوششهای فرهنگهای بیگانه، همراه با طراحی به اصطلاح خلاقانه کسانی است که از طریق این نوع پوششها سود میبرند. حال آنکه اگر پوشش به معنای واقعی آن -یعنی حایل و حجاب میان محدوده فردی و اجتماعی انسانها- در جامعه نهادینه و اجرا شود میتواند مانع بسیاری از گسستگیهای خانوادگی شود، چرا که در واقع خانواده ابتدایی ترین و اصلی ترین مهد پرورش و زایش فرهنگهای متعالی نسل هاست. در این صورت جامعه، بدون قرار گرفتن در معرض آسیبهای ناشی از اختلاط های جنسی، میتواند بستر مناسبی برای کار و فعالیت باشد.
ولی موضوع مهم اینجاست که واقعاً به چه دلیل امروزه درصد بالایی از افراد جامعه به خصوص جوانان به پوششها و حجابهای نادرست روی آورده و از حدهای دینی و عرفی و اجتماعی گذر کردهاند و از پوشش و حجاب، فارغ از حایل و حدود شخصی، به عنوان پدیدهای تحریک آمیز و جذاب استفاده میکنند.
اگرچه تمدن و فرهنگ ایرانی با تاریخچه ای درخشان همواره غنی بوده، ولی امروزه نمادها و معیارهای این فرهنگ غنی کمتر در جامعه احساس میشود. امروز ویروس ناهنجاری تحت عنوان بدحجابی در برخی اندام و اعضای جامعه نفوذ کرده و عامل بسیاری از نارساییها و ناهنجاریها در جامعه شده، اما در واقع ریشه این ناهنجاریها در عوامل دیگری نهفته است که میبایست به آنها توجه خاص شود تا به سبب از بین بردن یا اصلاح آن عوامل، اهداف عالی اجتماعی اجازه بروز و ظهور یابند.
گفتنی است هر نیاز و احساسی در آدمی بیانگر آن است که پاسخی برای آن نیز در عالم خارج وجود دارد یعنی هر احساس و نیازی میبایست در عالم خارج برآورده شود، در غیر اینصورت سر برآورده و طغیان میکند و به صورت رفتارهای نامتعارف و ناهنجار ظهور مییابد. در واقع خداوند علاوه بر اینکه برای هر یک از مخلوقات خود ویژگیهایی قرار داده، عوامل بیرونی برای برآورده شدن آن نیاز را نیز به مخلوقات خود عطا فرموده است. زمانی که تشنه و نیازمند نوشیدن آب هستیم، آب نیز تشنه تر است برای نوشیده شدن.
این یکی از سنتهای خداوند در آفرینش مخلوقات است. از این رو نباید افراد با قالب های غیرعرفی و ناهنجار را، افراد پلیدی بدانیم. بلکه این نوع حجاب در بسیاری از آنان نشانگر آن است که نیازی در وجود آنها برآورده نشده و از این رو در پی دستمایه ای برای پاسخ به آن نیاز، هستند. نیاز به زیبایی و دیده شدن یکی از نیازهای اصلی در وجود انسانهاست که اگر پرورده نشود و یا به روش نادرست تربیت شود میتواند عامل بروز صورتهای ناپسند و غیر متعارف گردد. شاید یکی از تربیتهای نادرست این نیاز تعریف زیبایی به معنی زیبایی ظاهری محض است که گاهی پا را فراتر نهاده و نه برای زیبایی و جلوه گری بلکه برای خودنمایی در غالب های نامتعارف بروز میکند. چنین برداشتی از زیبایی زمانی است که تنها زیبایی صورت و ظاهر معیار جلوه و جمال قرار میگیرد، غافل از اینکه تعریف زیبایی و جمال تا حد بسیار زیادی به ماهیت و درون هر پدیده اطلاق میشود. نوآوری و خلاقیت، خلق اندیشههای والا و شیوههای رفتاری زیبا و دلپسند -خوش اخلاقی - و بسیاری از صفات جمیل انسان، نمونههای بارز زیبایی و جمال هستند. اگر چنین خصلت هایی در شخصیت آدمی زاده و پرورده شوند، عرصه برای آرایشها و تجملهای ظاهری تنگ شده، فرد قادر به فتح والاترین قلههای جمال و زیبایی خواهد بود.
باید به دختران و پسران خود بیشتر و بیشتر اطمینان دهیم که زیبایی به میزان کافی در جوانی آنها نهفته ، و به آنها بیاموزیم آنچه مکمل این زیبایی درونی است، پوشش ها و حجابهای روز بازاری نیست بلکه یک اندیشه زیبا و خلاق می تواند آنها را به زیبایی صورت بی نیاز کرده سیرت زیبا را برای آنها به ارمغان آورد
از این رو میبایست اندکی بر یادآوری شخصیتهای اصیل و به نامی که زیبایی را به حق در وجود خویش به کمال رسانیده اند، تامل شود. شاید اگر کسانی که متصدی فرهنگ و تمدن ایرانی هستند، سعی بیشتری در ارائه فرهنگ و تمدن غنی و دیرینه این آب و خاک کنند و آن را در قالبها و نمونههای پیشرفته ای عرضه کنند، راه برای بروز ارزشهای والای پیشین باز شود.
باید به دختران و پسران خود بیشتر و بیشتر اطمینان دهیم که زیبایی به میزان کافی در جوانی آنها نهفته، و به آنها بیاموزیم آنچه مکمل این زیبایی درونی است، پوششها و حجابهای روز بازاری نیست بلکه یک اندیشه زیبا و خلاق میتواند آنها را به زیبایی صورت بی نیاز کرده سیرت زیبا را برای آنها به ارمغان آورد. باید بیاموزیم که سیرت زیبا یک شعار لفظی و بی ریشه نیست بلکه واقعیتی است که متاسفانه در استفاده و بهره وری از آن قصور و کوتاهی بسیاری صورت گرفته است.
خلاصه سخن اینکه زیبایی و حجاب دو مفهومی هستند که به طرز انکار ناپذیری به هم گره خوردهاند. زیبایی نیاز به بروز و ظهور دارد و انسان بالفطره نیازمند به عرضه زیباییهای وجودی خود است. شاید اتفاق امروز جامعه ما در مبحث حجاب، آن است که تعبیر از جمال و زیبایی، و در پی آن تعبیر ما از حجاب به بیراهه رفته است. شاید یکی از راهها برای هدایت این تمایلات آن است که تعبیر از جمال و زیبایی را از صورت به سیرت تغییر دهیم تا از این راه حجاب مفهوم بارزتر و معقولانه تری بیابد. میبایست برای تن، حجاب و حایل متناسبی مهیا کنیم که علاوه بر داشتن ظاهری مناسب، روح مجال ظهور و عروج یابد. بدانیم و بیاموزیم که حجاب و پوشش، حصار و زندان تن نیست بلکه مأوی و محل امنی برای عروج به آزادی و اندیشههای کمال گرایانه از کالبد خویش است.
کلمات کلیدی: