لازم نیست هدیه خیلی گران قیمت و بزرگ باشد، گاهی یک شاخه گل ، یک گلسر زیبا، یک کارت دوستت دارم، یک نامه محبت آمیز، می تواند محبت زن و شوهر را تا درصد زیادی بالا ببرد. |
لازم نیست هدیه خیلی گران قیمت و بزرگ باشد، گاهی یک شاخه گل ، یک گلسر زیبا، یک کارت دوستت دارم، یک نامه محبت آمیز، می تواند محبت زن و شوهر را تا درصد زیادی بالا ببرد.
احساس مسئولیت و دوری از خودخواهی
یکی از محاسن ازدواج، تقویت احساس مسئولیت و فراهم آوردن بستری برای رجحان شخص دیگری بر خود است. قبل از ازدواج، منشأ بسیاری از اعمال ما منفعت طلبی است و همواره قبل از هر اقدامی نزد خود می اندیشیم که این کار برای ما چه سودی دارد.
یعنی محور تمام تصمیم گیری های ما «منیّت» و «فردیت» است و آزادانه در پی خواسته ها، اهداف و علایق خود هستیم. حتی در تعیین شیوه ی رسیدن به آن ها، تا وقتی که منع شرعی و اخلاقی وجود نداشته باشد، نیز آزادیم.
اما هنگامی که همسری بر می گزینیم، پیوسته موظّفیم که سهم او در زندگی را در نظر بگیریم و حتی در برخی موارد از سهم خود نیز بگذریم.
با ازدواج از منیّت فاصله می گیریم و «من» های ما، «ما» می شود و این شیرین ترین ثمره ی ازدواج است. فردی که به دور از هر گونه خودخواهی و منیت، در برابر زندگی زناشویی احساس مسئولیت می کند. و حتی گاهی همسر و فرزندان را بر خود مقدم می دارد، در واقع با این کار به حداکثر رشد انسانی رسیده و محبت آن ها را به سوی خود جلب می کند.
هدیه دادن
خداوند در قرآن می فرماید که هر چیزی را از طریق اسبابش تحقق می دهد. محبت کردن نیز سبب می خواهد. به همین علت پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) فرمودند: «به یکدیگر هدیه دهید تا کینه های تان از بین برود و دل های تان نسبت به هم با محبت شود.» [1]
بنابراین وقتی زن و شوهر (به خصوص مرد) به مناسبت های مختلف به همسرش هدیه می دهد، از یک سو علاقه ی خود را ابراز می کنند و از سوی دیگر محبت طرف مقابل را به سوی خود جلب می کند. البته لازم نیست هدیه خیلی گران قیمت و بزرگ باشد، گاهی یک شاخه گل ، یک گلسر زیبا، یک کارت دوستت دارم، یک نامه محبت آمیز، می تواند محبت زن و شوهر را تا درصد زیادی بالا ببرد.
خانمم هر روز برای من، یک یادداشت عاشقانه و یا یک خاطره از دوران جوانیمان و برخی اوقات گلی درون ظرف غذایم می گذارد ،برای همین است که برای ناهار خیلی عجله دارم، می خواهم ببینم امروز برایم چی نوشته است!
یکی از دوستانم تعریف می کرد که: یکی از همکارانمان از همه زودتر برای صرف ناهار به سالن غذاخوری می رفت، همیشه به او می خندیدیم و او را شکمو می خواندیم، یک روز که در کنارش نشسته بودم، وقتی در ظرف غذایش را باز کرد، ابتدا یک تکه کاغذ از آن بیرون آورد، با شادمانی آن را خواند و در جیبش گذاشت.
با تعجب به او گفتم: این چیه؟ نکنه خانمت برات کاغذپلو درست کرده؟ پاسخ داد: خانمم هر روز برای من یک یادداشت عاشقانه و یا یک خاطره از دوران جوانیمان و برخی اوقات گلی درون ظرف غذایم می گذارد و از من قول گرفته تا زمان ناهار بازش نکنم ،برای همین است که برای ناهار خیلی عجله دارم، می خواهم ببینم امروز برایم چی نوشته است.
با این کار هوشمندانه خانم، مطمئن باشید آنها تا آخر عمر مثل زمان نامزدیشان خوشحال و خندان زندگی خواهند کرد.
برقراری عهد و پیمان با خدا
پیوسته به همسرتان نگویید تو برای من چه کار کردی؟ شما چه می خواهید؟ چه توقعی از همسرتان دارید؟ آیا می خواهید همسرتان کره مریخ را برایتان بیاورد و یا تاج پادشاهی برسرتان بگذارد؟ مسلما در زندگی همه انسانها کاستی هایی وجود دارد، مطمئن باشید همسر شما مثل خودتان تمام تلاشش را کرده است، به قول معروف، برگه سبزی است تحفه درویش ، چه کند بیچاره ندارد بیش.
ازدواج امری است آسمانی، شما اگر عهدتان را با خدا بسته باشید، به خوبی می دانید که قرار نیست همسرتان برای شما کاری کند؛ او طرف حساب شما نیست؛ طرف معامله ی شما خداوندی است که از همه ی مخلوقاتش تواناتر، مهربان تر و به عهدهایش وفادارتر است.
انسان در این دنیا فقط و فقط یک طرف معامله دارد، آن هم خداست؛ هیچ کس خوش معامله تر از خداوند نیست. اگر روابط مان را بر اساس مثلثی تنظیم کردیم که راس آن خداست، و جهت فلش ما تنها به سوی همسرمان و خدا بود، بهترین تعاملات را با همسرمان خواهیم داشت و بهترین نتیجه ها را از خدا خواهیم گرفت.
حال ببینید اگر هم زن و هم شوهر، روابط شان را بر اساس چنین الگویی تنظیم کنند؛ یعنی هر یک از آن ها در رقابت با دیگری، بخواهد که مجرای رحمت و مودّت الهی باشد، نور علی نور می شود و نمونه این نورانیّت را می توان در زندگی علی (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) و دیگر ائمه معصومین یافت.
پس سعی ما این باشد که هیچ توقعی از همسرمان نداشته باشیم و بی منت فقط به او محبت کنیم که البته اثر و نتیجه آن را ابتدا از خدا و سپس در رفتار همسرمان خواهیم دید.
پینوشت:
[1] - الکافی، ج5، ص 144
کلمات کلیدی: