سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستی [با مردم]، نیمی از دین است . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
روستای فرهنگی تاریخی تمدنی کوه پنبه
درباره



روستای فرهنگی تاریخی تمدنی کوه پنبه

وضعیت من در یاهـو
مدیر وبلاگ : مجید بازیار[299]
نویسندگان وبلاگ :
جمال رستم منش[0]
....[0]

پیوندها
تغییر مطلوب
مــــــــــــــبـــــــلِّــــــــــــغ اســــــــلـــام
بلوچستان
اسپایکا
►▌ استان قدس ▌ ◄
نغمه ی عاشقی
ســـــــــاده دل
مشاور
سلحشوران
شباهنگ
farzad almasi
هستی تنهاااااا.....
.: شهر عشق :.
رویای شبانه
پیامنمای جامع
دلـتنگـ هشـیگـــــــــی
محمدمبین احسانی نیا
*bad boy*
سربازی در مسیر
منتظر نباش تا پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده شدن خویش بکوش
ترخون
♥Deltangi
محمد قدرتی
شورای دانش آموزی شهرستان
ماه تمام من
غزلیات محسن نصیری(هامون)
عاشق فوتبال20
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــای مـــــــن
نمی دونم بخدا موندم
نــــــا کجــــــا آبـــــــاد دل مــــن ...
پرسپـــــــــــــــو لیـــــــــــــــــــــــــــــس
جدید ترین مطالب
یار کارگر
بهار عشق
ماه مهربان من
آپدیت یوزر پسوورد نود32
مناجات با عشق
حرف های نگفته دلهای شکسته بارانی از غم
پرسپولیس
هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه
دنیای دیگه ایه، این دل نوجون ها
معماری
اینا حرف دله...
کیمیای ناب
امام زمان
غزل عشق
کـ ـهـ ـکـ ـشـ ـان
کوثر ولایت
عاشق دل شکسته
The best of the best
من - او = هیچکس
از هر دری سخنی
وبلاگ بایدهلو باشد
جزتو

 روابط دختر و پسرـــــــــــــــــــــــــــــــــــ

على رغم این که افراد ناآشنا به مبانى دینى ، اسلام را بدان متهم مى کنند که مخالف حضور دختران در اجتماع است ، احادیث صریحى داریم که طالب علم و دانش و فراگیرى آن ، چه دختر و چه پسر، محبوب خدایند و براى کسب دانش و کارهاى مفید اجتماعى ، دختران و پسران مى توانند با حفظ پوشش و عفاف ، به راحتى در جامعه ظاهر شوند و به انجام وظیفه بپردازند.
حضور دختر و پسر در اجتماع ، با اختلاط دختر و پسر، یکى نیست . روابط اجتماعى به سبکى که دنیاى غرب آن را پذیرفته است و رواج مى دهد، اختلاط دختر و پسر است و پیامدهاى زیانبار آن را نیز مى بیند و به روى خود نمى آورد.
اسلام با اختلاط دختر و پسر مخالف است ، نه با شرکت دختر و پسر در مجامع عمومى و علمى با حفظ حریم . آنچه در جامعه اسلامى مذموم است ، روابط ناصحیح دختر و پسر در جامعه است ، نه حضور فعال آن ها در اجتماع .
از زمان رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) در جامعه مسلمین ، غالبا سنت جارى بر این بوده که حضور دختران و پسران و زنان و مردان در جامعه ، با صیانت از قلمروهاى شخصى و توام با پاک دامنى و بزرگ منشى باشد. دختران و پسران و زنان و مردان ، هیچ گاه از مجالس و محافل عمومى و مساجد منع نمى شده اند؛ ولى همیشه حفظ ((حریم )) و ((کرامت )) و ((عفاف )) به عنوان یک اصل در جامعه حکومت کرده و رعایت شده است . رفت و آمد دختران و پسران در مجامع و محافل عمومى و مساجد و حتى کوچه و خیابان و بازار و… به طور مختلط و دوش ‍ به دوش نبوده است . روشى که همچنان فرهنگ غالب بر جوامع اسلامى است و به وضوح ، با فرهنگ غربى متفاوت است .
آزادى دختر و پسر
اسلام به اهمیت و ارزش فوق العاده پاکى و سلامت شخصیت دختر و پسر و لزوم رعایت حقوق فرد و جامعه در ارتباطها، نگاه ها، شنیدن ها و مکالمات مستمر تاکید دارد و به هیچ عنوان راضى نمى شود که حریم قدسى دختر، خدشه بردارد یا پسر از دایره عفت و پاکى خارج شود. اما دنیاى امروز، تحت تاثیر فرهنگ غربى ، به نام آزادى (و صریح تر بگویم : ((آزادى روابط)))، روح پاک جوانان دختر و پسر را سرگردان و گرفتار هیجانات بیهوده مى کند. آزادى مورد نظر هم به جاى این که به شکفتن استعدادها و خلاقیت ها کمک کند، موجب هدر رفتن نیروها و استعدادهاى و خلاقیت ها کمک کند، موجب هدر رفتن نیروها و استعدادهاى شاداب جوانى شده و جوانان را از دایره زندگى صحیح و اندیشه متعادل ، خارج ساخته است .
دخترى که از آغوش خانواده بیرون مى آید، به کجا روى بیاورد که به دام سودجویانى که عواطف پاک و دل ساده و آرزوهاى انسانى او را به بازى مى گیرند، نیفتد و سرنوشت و شخصیت و سلامتى اش به خطر نیفتد؟
برخى از سنت ها و آداب اجتماعى ما که جوانان را از اجتماعى شدن ، ارتقاى شخصیت علمى و انتخاب دوست همفکر و همسر مناسب باز داشته اند، نه دینى و نه منطقى اند؛ اما در عین حال ، کنار گذاشتن تمامى سنت ها و پذیرش بى قید و شرط فرهنگ حاکم بر جهان غرب نیز رفتار عاقلانه اى به نظر نمى رسد.
فرهنگ غربى ، خواسته یا ناخواسته ، به نام آزادى و در راه رسیدن به آن ، فضاى جامعه را ناامن و کانون خانواده را متزلزل نموده است . در چنین فضایى ، هیجانات کاذب و عطش کامجویى ها، فرصت اندیشیدن و خلوت معنوى و لذت رفتارهاى جوانمردانه و خویشتندارى عفیفانه را از انسان گرفته است .
در جهان به اصطلاح ((آزاد))، علاقه واقعى جوانان به علم و دانش ، هر روز، کم تر مى شود و جوانان به کار و حرفه ، رغبت نشان نمى دهند و از رعایت قوانین و مقررات اجتماعى و انسانى فرارى شده اند.
در این جوامع ، بر اثر بى بند و بارى ها و تلاش هاى دائمى شهروندان براى رسیدن به منافع و رفاه بیش تر و نادیده انگاشتن حریم هاى انسانى و پیام هاى انبیا، هر روز، جنایات تازه اى در شرف تکوین است ، که عشق هاى دروغین خیابانى و دوستى ها و ارتباطهاى کوچه و بازارى ، تنها نقطه هاى آغاز آن شمرده مى شوند.
در جوامع اروپایى و امریکایى و مقلد آنان ، نسل جوان ، هدف بیشترین تبلیغات رسانه اى براى مصرف بیش تر محصولات تجارى اند (لباس هاى مد روز و ماه و سال ، لوازم آرایش و خود آرایى ، خوردنى هاى جدید، نوشیدنى هاى تازه ، فیلم هاى و آوازهاى سبک غیر اخلاقى ، مواد انرژى زا و توهم را و…) بدون آن که فرصت انتخاب داشته باشند و یا بتوانند آگاهانه از حلقه و گردونه اى که درونش قرار گرفته اند، خارج شوند.
در جامعه که به هیچ اصل اخلاقى یا آرمان غیر مادى پایبند نیست ، همگان قربانى اند، مگر آن که به شکارچى تبدیل شوند.
بدین ترتیب ، روشن است که روابط آزاد، لازمه اقتصاد آزاد است . براى این که همیشه در جهان ، حرف اول را در تولید بزنند، باید جهانیان را به مصرف کنندگان دائمى محصولات مصرفى و گاهى بى ارزش خود تبدیل کنند و شکسته شدن حریم ها (حریم خانه ، حریم خانواده ، حریم شخصى ، حریم سنت هاى اخلاقى و ملى و…)گام نخست در ترویج محصولات و تربیت نسل تخدیر شده و مصرف کننده است . نسلى که در گام بعدى ، چه نظامى باشد و چه نباشد، به عنوان سرباز غرب و فرهنگ غربى ،(22) در برابر تمام آنها که استقلال و عزت خود را پاس مى دارند، خواهد جنگید!
اکنون بنگرید که در جوامع غربى و کشورهاى تحت نفوذ آنان ، الگوهاى دخترها و پسرها، چه کسانى هستند؟ آیا فرد عالم و دانشمند و متفکر و هنرمند واقعى اند یا هنر پیشه هاى جلف و فاقد ابتکار و بى اندیشه اى که تنها ظاهرى جذاب دارند؟ آیا این روند، سقوط اخلاقى و دلیل انحطاط و موجب سرگردانى و بدبختى نسل جوان دختر و پسر یک جامعه نیست ؟ آیا متفکران و مربیان بزرگ غرب در دهه هاى و سده هاى گذشته ، با آن همه مبارزات پیگیر و تحمل آن همه رنج ، چنین فضاى فرهنگ سوز و مادیت زده اى را آرزو کرده بودند؟ و آیا شایسته است که ما به جاى تصحیح و ارتقاى فرهنگ خویش ، خود را به چنین فضاى و هم آلودى بسپریم ؟
حریم
جامعه دینى ، در روابط اجتماعى خود، توجهى ویژه به حصار عفاف و حریم شخصى دختر و پسر دارد. روش اسلام ، این است که انسان ، معتدل و متعادل زندگى کند و از هر افراط یا تفریطى به دور باشد. خداوند نیز مسلمانان را ((امت متعادل )) مى نامد(23) و افراط اجتماع را به روش صحیح زندگى فرا مى خواند و در مقررات خود، همه جنبه هاى نیاز دختر و پسر را در نظر مى گیرد. از جمله ، دختران را تا حدودى که منجر به زیان دیدن و انحراف آنها نشود، از شرکت در اجتماع ، نهى نمى کند.
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) به برخى از زنان اجازه مى دادند که حتى در جنگ ها براى امداد و کمک به مجروحان و سربازان ، شرکت کنند و در تاریخ اسلام ، نمونه هاى بسیارى براى مشارکت زنان و دختران در فعالیت هاى اجتماعى ذکر شده است . روشن است که رعایت حریم ها از سوى زنان و مردان ، تضمین لازم براى دوام چنین مشارکتى است و حضور زنان و دختران در فضاهاى عمومى یک جامعه ، مشروط به صلاحیت اخلاقى و متانت مردان و پسران آن جامعه است .
روابط آزاد
اسلام به خطرات ناشى از روابط و اصطلاح ((آزاد)) دختر و پسر کاملا آگاه است و نهایت مراقبت را در روابط و برخوردهاى دختران و پسران دارد، تا حدى که منجر به انحراف و فساد نشود و طرفدار مشارکت دختران و پسران در جامعه به شکل معقول و با حفظ حریم است .
اسلام ، در عین این که اجازه شرکت در محافل ، مدارس ، دانشگاه ها، مساجد و… را به جوانان دختر و پسر مى دهد، دستور مى دهد که به صورت مختلط نباشد و محل نشست و برخاست ها از یکدیگر جدا باشد.
پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) در زمان زندگى خویش دستور دادند که در ورودى زنان به مسجد از در ورودى مردان ، جدا باشد. و نیز نقل شده است که پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) آن زمان که مسجدشان یک در داشت ، فرمودند که شب هنگام که نماز تمام مى شود نخست خانم ها از مسجد خارج شوند و بعد، مردها. پس مى بینیم که در روزگار پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) نیز زنان در کنار مردان ، در صحنه هاى اجتماعى از جمله مساجد، و حتى ساعتى از شب گذشته ، حضور دارند؛ اما عمدا از زمینه هاى پیدایش کشش هایى جنسى، تا نهایت ممکن ، کاسته مى شود.
راهنمایى هایى که در احادیث و آیات براى حریم گرفتن دختر از پسر و زن از مرد در ارتباطات و روابط اجتماعى بیان شده است ، بیانگر این حقیقت است که از نظر روانى – تربیتى ، رها کردن دختر و پسر در فضاى جذابیت و کشش متقابل در مناسبات و روابط، سخت زیانبار است و بلکه پل یا گردنه اى است که پهلوان ها نیز در آن مى لغزند. با این مبنا، دعوت به روابط آزادتر و کسب تجربه از خلال آنها، خدمتى به جوانان محسوب نمى شود؛ بلکه آنها را از رسیدن به آرامش و ثبات از طریق تشکیل خانواده و وفادارى به آن ، دورتر مى سازد.
آنچه که اسلام به صورت یک توصیه اخلاقى در مورد جامعه مدنى ابراز مى دارد، این است که اجتماع مدنى ، تا حد ممکن ، غیر مختلط باشد. در مدینه النبى شرایطى فراهم گردید که روح آدم ها بال و پر گرفت و جوانان در جوى سرشار از آگاهى و مسئولیت ، با داشتن فرصت انتخاب و حق ارضاى طبیعى و کنترل غرایز، رشد کردند و خویشتندارى و عفاف ، زمینه ساز ظهور چهره هاى علمى و معنوى برجسته اى در میان آنان گردید.
در شرایط مساعد علمى – معنوى که حریم دختر و پسر رعایت شود و جوان ، مجال اندیشیدن و انگیزه و امکان به کمال رسیدن داشته باشد، گل هاى زیبایى که در 8 سال دفاع مقدس جلوه گر شدند مى رویند؛ اما در جوامع به اصطلاح ((آزاد))، به خاطر همه جایى شدن کشش ها و انگیزش هاى جنسى و خروج روابط جنسى از حریم خانواده (یعنى نظام اخلاقى ارضاى این غریزه )، ما کم تر شاهد ظهور چهره هاى خویشتندار و پاکدامن هستیم .
چه لزومى دارد که در جامعه و محافل آموزشى و دانشگاهى و اجتماعات عمومى و در جریان فعالیت ها و تلاش هاى فردى و اجتماعى ، دختران و پسران ، به اصطلاح : ((دوش به دوش )) (یعنى عملا با تداخل حریم هاى شخصى )، فعالیت هاى خود را انجام دهند؟ آیا اگر همین تلاش ها با حفظ حداقلى از فاصله انجام پذیرد، نقصى در کار و افتى در فعالیت حاصل مى شود؟
این یک واقعیت است که در جریان فعالیت هاى اجتماعى ، تداخل قلمروهاى شخصى دو جنس ، آنها را از کار و تولید و فعالیت ، باز مى دارد. و این ، در مورد جوانان ، بیش تر صادق است ؛ چرا که در میان آنها به خاطر قوى تر بودن غریزه و سرعت هیجان ، خیلى زود، پاى جنسیت به عرصه کار و تولید و تلاش فکرى ، باز مى شود؛ چیزى که در جمع زنان و مردان داراى خانواده و پایبند به آن ، کم تر و دیرتر اتفاق مى افتد.
نگاهى گذرا به پژوهش هاى روان شناسى – تربیتى و بولتن هاى ((روان شناسى کار)) و آنچه هم اکنون در کارخانجات و مدارس و متروهاى اروپا و ژاپن و… در حال فراگیر شدن است (یعنى فاصله گذارى مناسب میان دو جنس ، بر اساس خواست خود آنها و حتى به مقدار پیشنهادى خودشان )، تاییدى بر مدعاى ماست

ارزش هاى اخلاقى براى معاشرت

ارزش هاى اخلاقى براى معاشرت
الف ) در نگاه
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) به حضرت على (علیه السلام ) فرمود: ((اى على ! نگاه اول ، براى توست (چرا که ابزار شناخت است )؛ اما نگاه دوم به زیان توست حقیقت این است که در مناسبات و روابط اجتماعى دختر و پسر، پیشنهاد دین و اصل اخلاقى ، ترک نگاه هاى شهوانى دختر و پسر به یکدیگر و پرهیز از لذتجویى هاى بى ضابطه و بازى کردن با عواطف یکدیگر است .
جوانى که چشمش به جنس مخالف مى افتد و احیانا از وى خوشش ‍ مى آید، مى خواهد که براى بار دوم نیز به وى نگاه کند و لذت ببرد. نوبت اول ، چون نگاه و تلذذ غیر عمدى است ، مانعى ندارد؛ ولى نوبت دوم ، چون به قصد لذت بردن از دیگرى و بهره جویى از سرمایه دیگرى است ، جایز نیست .
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: ((نگاه کردن به نامحرم ، تیرى زهر آگین است که از ناحیه شیطان پرتاب مى شود.و ((چه بسیارند نگاه هاى کوتاه و لذت هاى زودگذر که بعدها حسرت ها و تاسف هاى طولانى در پى خواهند داشت با همه این مرزبندها و سفارش هاى خیر خواهانه ، در اسلام ، نگاه کردن دختر و پسر به یکدیگر و گفتگوى آن ها، چنانچه به قصد خواستگارى و ازدواج (یعنى رفتن به سمت تشکیل کانون خانواده و رسیدن به ثبات و آرامش ) باشد، مانعى ندارد.
ب ) در پوشش
پوششى که اسلام براى دخترها مقرر کرده است ، بدین منظور نیست که جلوى فعالیت هاى اجتماعى آنان را بگیرد و از خانه بیرون نروند. پوشش ‍ دخترها در اسلام ، این است که دختر در معاشرت خود با پسران ، بدن خود را (بجز صورت و دست ها) بپوشاند و به جلوه گرى و خودنمایى نپردازد.

حقیقت ، این است که در مسئله پوشش که در روابط دختران و پسران در جامعه به عنوان یک عامل موثر مطرح است ، یک پرسش جدى پیش روى ماست : آیا براى خود دختر، بهتر است که پوشیده (به معناى واقعى آن ) در اجتماع ظاهر شود، یا نیمه عریان ؟ آیا با توجه به احساسات و کششى که دختر و پسر به یکدیگر دارند و با آسیب پذیرى جدى عاطفى و محدود بودن قدرت طبیعى دخترها در دفاع از خویش و حریم خویش ، باید هر پسرى حق داشته باشد که از هر دخترى در هر محفلى حداکثر تمتعات را ببرد یا نه ؟ چرا مردان باید آزاد باشند تا همچون کالا به زن بنگرند؟ آیا همین نگرش نیست که نظام خانواده را در غرب ، متزلزل کرده است ؟
راه حل چیست ؟
اسلام با وضع نمودن نوعى مقررات براى پوشش ، حفظ سلامت جسم و جان فرد و روح جامعه را تضمین کرده است . به این ترتیب ، حجاب زن ، حقیقتا مصونیت بخش و پاسدار حریم اوست . مگر نه این که : ((هر آنچه دیده بیند، دل کند یاد))؟
در آیین اسلام ، پسران فقط در موقعى که تشکیل خانواده دادند و آگاهانه انتخاب کردند و مسئولیت پذیرفتند، در کانون گرم و صمیمى خانواده است که مى توانند با دختر (به عنوان همسر قانونى خود)، پیوند کامیابى بر قرار کنند. قبل از آن ، نباید فکر و ذهن هیچ دختر یا پسر جوانى به این موضوع ، مشغول باشد زیرا مانع فکر و تحصیل و کارهاى زندگى او و دیگران مى شود.
در جامعه اسلامى ، هر نوع کامجویى بدون قبول مسئولیت یا کامیابى هیجانى و بدون تعقل و انتخاب ، اساسا ناپسند شمرده مى شود؛ اصلى که اتفاقا در روان شناسى جدید غرب نیز به صورت جدى مطرح شده و مورد توجه قرار گرفته است .
پس مى توان گفت که اسلام ، نه تنها به دختران و پسران جوان به چشم موجوداتى خطرناک که باید محدود شوند، نمى نگرد، بلکه حتى غریزه جنسى را نیز در راه تشکیل خانواده و استمرار نسل و آرامش و شادابى (یعنى بهداشت روانى فرد جامعه ) به کار مى گیرد.
جوان سرشار از استعدادهاست و غرایز مختلف او (حقیقت جویى ، علم خواهى ، زیبایى طلبى ، آفرینشگرى ، و…) همگى نیرومندند. کدام انسان خردمندى مى پذیرد که تمامى این غرایز، در پاى غریزه جنسى قربانى شوند؟ اگر بپذیریم که آزادى روابط دختر و پسر، بهداشت روانى آنها و کل جامعه را مختل مى سازد، ناگزیر باید به سطحى از محدودسازى روابط، تن در دهیم ؛ محدودیت هایى که براى افراد سالم جامعه ، یک انتخاب عاقلانه اند و براى بیماران هوس باز، یک اجبار، تا بتوانند آزادانه از دیگران بهره کشى کنند و روح و جسم دیگران را بیازارند.
اولین فایده هاى این روش ، امنیت فضاى خانواده و اجتماع ، ارتقاى موقعیت زنان و دختران ، شکوفایى استعدادهاى مختلف جوانان ، و… اند که مهم ترین نشانه هاى ((بهداشت روانى )) یک جامعه محسوب مى شوند که زمینه لازم براى تولیدات فکرى و صنعتى و توسعه ابعاد مادى و معنوى جامعه است .
ج ) در اندیشه و قلب
نبودن حریم بین دختر و پسر، و آزادى در معاشرت ها، هیجانات و التهاب هاى جنسى را افزایش مى دهد و با خارج کردن میل جنسى از تعادل و مسیر طبیعى اش آن را به صورت یک عطش روحى و یک خواست سیرى ناپذیر و اشباع نشدنى در شکل و تنوع فراوان در مى آورد.
غریزه جنسى ، غریزه اى نیرومند، عمیق و پردامنه است که هرچه انسان به آن آن میدان بیشترى بدهد، آتش آن ، شعله ورتر مى گردد، نه خاموش تر. مثل افراد آزمندى که هرچه پول بیشترى به دست بیاورند، حریص تر مى شوند.
تاریخ از آزمندى جنسى ، بسیار یاد مى کند. پادشاهان ، از نظر حس تصرف و تملک زیبارویان ، در هیچ نقطه اى متوقف یا سیراب نشده اند. صاحبان حرمسراها، هر روز در پى شکار کردن شکار دیگرى براى خود بوده اند.
اسلام به قدرت شگرف این غریزه ، توجه کامل کرده و هشدارهاى زیادى درباره خطرناک بودن نگاه جنسى بى ضابطه و خلوت کردن پسر و دختر با هم و معاشرت هاى کنترل نشده آنان مى دهد و از طرفى تدابیرى براى تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده است و براى هر یک از دو جنس ، وظایف و مقرراتى معین نموده است .
به عنوان نمونه ، قرآن کریم مى فرماید: ((به مردان بگو چشم ها از نگاه ناروا بپوشند و اندام خود را پوشیده دارند و به زنان نیز بگو تا چشم ها از نگاه ناروا باز دارند و اندام خود را بپوشند.)) (نورت آ یه 31)
آیین ما از ما مى خواهد که اندیشه مان را هوس آلود نکنیم ، خیال گناه را در ذهن خود نپروریم ، به نامحرمان خیره نشویم و دزدانه نگاه نکنیم ، به قصد لذت هاى جنسى به نامحرمى ننگریم و قلبمان را آلوده و گرفتار نسازیم و با چنین قصدى به معاشرت هاى اجتماعى قدم نگذاریم .
د) در گفتار
شنیدن صداى دختر براى پسر، در صورتى که قصد لذت بردن و خوش ‍ آمدن در کار نباشد، اشکالى ندارد. در عین حال ، بر اساس همان اصل ((روابط حداقل )) که گفتیم ، مادام که ضرورتى در کار نباشد، ترک آن ، عاقلانه تر است .
براى دختر، شایسته نیست که در سخن گفتن با پسرى ، صداى خود را نازک کند و به نحوى با عشوه و اطوار، سخن بگوید.
خداى متعال در قرآن ، به زنان مى فرماید: ((در حرف زدن ، صدا را نازک و مهیج نکنید که موجب طمع بیمار دلان گردد و امام على (علیه السلام ) مى فرمود: ((به دختران جوان ، سلام نمى کنم که مبادا پاسخ آنها دلم را به لغزش افکنده‍) در رفتار
احتیاطها و توصیه هاى دین مبین اسلام ، مبنى بر دور نگه داشتن و فاصله داشتن دختران و پسران نامحرم از یکدیگر، صرفا به خاطر حفظ سلامت روحى اجتماع و پاکى خانواده و عزت و شرف و تعالى آحاد شهروندان است تا حتى براى لحظه اى ، فکر آلوده به ذهن پسر و دختر عفیف ، راه نیابد و افکار آنها مشغول به مسائلى که وقت آن نرسیده است ، نشود.
روح جوان ، فوق العاده تحریک پذیر است . اشتباه است که گمان کنیم تحریک پذیرى روح انسان از رسیدن به جاه و مقام و ثروت سیر نمى شود، در میل جنسى (سکس ) نیز چنین است .در محیطهاى آزاد و بى بند و بار، هیچ پسرى از تصاحب زیبارویان و هیچ دخترى از متوجه کردن پسران به خود و تصاحب قلب آنان سیر نمى شود. از طرفى ، هوس ، در هیچ نقطه اى توقف نمى کند و تقاضاى نامحدود انسان ، خواه ناخواه ، انجام ناشدنى است و امکان برآوردن همه خواسته ها هیچ گاه براى بشر، میسر نیست .
دست نیافتن به آرزوها و هوس ها، در جاى خود، منجر به اختلالات روحى و بیمارى هاى روانى مى گردد. به محیطهایى که بى بند و بارى در آن ها زیاد است ، بنگرید. خواهید دید که در آن محیطها، آمار بیمارى هاى روانى و مشکلات روحى ، متلاشى شدن خانواده بالاست . شاید مهم ترین علت ، همین آزادى جنسى و تحریکات فراوان روانى است که به وسیله عکس ها، مجلات ، فیلم ها و سى دى ها و محافل مختلط تفریحى و حتى در کوچه و خیابان و تبلیغات کالاها و مدها و… دامن زده مى شود و غالبا بى پاسخ مى ماند؛ چرا که تخلیه جسم و روان از این هیجانات فزاینده ، عملا ممکن نیست و بدین ترتیب ، پیرى زودرس و روان پریشى و اختلالات روحى دیگر، پیامدهاى طبیعى اینگونه محیط هاست.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/7/30:: 4:2 عصر     |     () نظر