سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، پرده ای جلوگیر از آفت هاست . [امام علی علیه السلام]
روستای فرهنگی تاریخی تمدنی کوه پنبه
درباره



روستای فرهنگی تاریخی تمدنی کوه پنبه

وضعیت من در یاهـو
مدیر وبلاگ : مجید بازیار[299]
نویسندگان وبلاگ :
جمال رستم منش[0]
....[0]

پیوندها
تغییر مطلوب
مــــــــــــــبـــــــلِّــــــــــــغ اســــــــلـــام
بلوچستان
اسپایکا
►▌ استان قدس ▌ ◄
نغمه ی عاشقی
ســـــــــاده دل
مشاور
سلحشوران
شباهنگ
farzad almasi
هستی تنهاااااا.....
.: شهر عشق :.
رویای شبانه
پیامنمای جامع
دلـتنگـ هشـیگـــــــــی
محمدمبین احسانی نیا
*bad boy*
سربازی در مسیر
منتظر نباش تا پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده شدن خویش بکوش
ترخون
♥Deltangi
محمد قدرتی
شورای دانش آموزی شهرستان
ماه تمام من
غزلیات محسن نصیری(هامون)
عاشق فوتبال20
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــای مـــــــن
نمی دونم بخدا موندم
نــــــا کجــــــا آبـــــــاد دل مــــن ...
پرسپـــــــــــــــو لیـــــــــــــــــــــــــــــس
جدید ترین مطالب
یار کارگر
بهار عشق
ماه مهربان من
آپدیت یوزر پسوورد نود32
مناجات با عشق
حرف های نگفته دلهای شکسته بارانی از غم
پرسپولیس
هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه
دنیای دیگه ایه، این دل نوجون ها
معماری
اینا حرف دله...
کیمیای ناب
امام زمان
غزل عشق
کـ ـهـ ـکـ ـشـ ـان
کوثر ولایت
عاشق دل شکسته
The best of the best
من - او = هیچکس
از هر دری سخنی
وبلاگ بایدهلو باشد
جزتو

-شبهه:

درباره دلالت حدیث غدیر یکی از اساسی ترین شبهات  اینست که مولا بر وزن مَفعَل به معنای اولی وافعل نیامده است.اگر پیامبر فرموده بود((من کنت اولی به،فعلیٌ اولی به)) یا((من کنت ولیّه فعلیٌّ ولیه)) می پذریرفتیم. زیرا اولی به به معنای ولایت امر و امامت است .درحالی پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:من کنت مولاه فعلی مولاه.

مولا معانی متعددی دارد و یکی از آن معانی نصرت ومحبت است.بنابر این معنای سخن پیامبر (ص) اینست:هر کس به من محبت دارد به علی نیز محبت داشته باشد.هرکس ناصر و یاور من است علی را نیز کمک نماید.

پاسخ شیعه به این شبهه:

1?در کتب اهل سنت از جمله سنن ابن ماجه وتفسیرطبری آمده است:پیامبر اکرم(صلوات الله علیه وآله) فرمودند:(الست اولی بالمومنین من انفسهم ؟قالوا:بلی…..فهذا ولیُّه من انا مولاه).

آیا من به مومنین اولی و برتر از خودشان نیستم؟گفتند بلی.فرمود:این علی علیه السلام کسی است که من مولای او هستم.

2?یکی از قرائنی که مشخص میکند مولا به معنای اولی به انفس آمده است جمله پیامبر است که از مردم اعتراف میگیرد الست اولی به انفسکم ؟  این نشان می دهد که معنای مرد نظر از کلمه مولا همان اولی است.

3?قرینه دیگر اشعاری است که بعد از غدیر خم سروده شده است.حسان ابن ثابت در آن روز سروده است:

ینادیهم یوم الغدیرنبیهم          بخمٍ فاسمع بالرسول منادیا

  تا آنجا که فقال له قم یا علی (ع) فانی رضیتک من بعدی اماما و هادیا

علی جان بخیز که بعد از من امام و هدایتگر مردم تو هستی.

اگر مولا به معنای امام نبود حسان ابن ثابت از کجا فهمید که پیامبر علی علیه السلام را امام و هادی امت قرار داده است.؟

4?پیامبر(ص) در خطبه غدیر از مردم به وحدانیت خداوند،رسالت خود و معاد شهادت میگیرد.اگر مولا به معنای امام و رهبر که از ارکان دین اسلام است نباشد.تناسبی ندارد آن حضرت این مساله را همرا ه توحید و نبوت و معاد ذکر کنند.

2-شبهه دوم:

فخر رازی که شخصیت بلند آوازه ای در میان اهل سنت است واز نظر علم و گستره پژوهش کمتر شخصیتی همانند اوست وقتی به حدیث غدیر می رسد می گوید:

علی علیه السلام با پیامبر در حج?الوداع نبود،بلکه در یمن بود.

پاسخ:

این ادعا در حالی است که به حضور علی علیه السلام در حجه الوداع در صحیح بخاری  صحیح مسلم سنن ابی داوود  سنن ابن ماجه و صحیح ترمذی تی صریح شده است و بیان شده که بخشی از قربانی ای که رسول اکرم در منی کشتند توسط امیر المومنین (ع)از یمن آورده شده بود.

حتی ملا علی  قاری از علمای بزرگ حنفی می گوید:بی اساس ترین سخن آنست که بگوییم علی علیه السلام در حجه الوداع نبود و در یمن بود.

3-شبهه سوم:

درباره آیه اکمال این سوال مطرح شده است که چرا آیه «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک» آیه67سوره مائده و آیه «الیوم اکملت لکم دینکم» آیه3سوره مائده چگونه اول دین تکمیل شد بعدرسالت پیامبر ابلاغ شد؟

پاسخ:

جواب اینست که ترتیب آیات بر حسب ترتبی نزول آنها نیست.بسیاری از آیات در مکه نازل شده اند ولی آنها را در سورمدنی نوشته اند و برعکس.

———————————————

منابع مطالب:غدیر از نگاه اهل سنت/سید محمد قزوینی

———————————————


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/7/30:: 4:3 عصر     |     () نظر

 روابط دختر و پسرـــــــــــــــــــــــــــــــــــ

على رغم این که افراد ناآشنا به مبانى دینى ، اسلام را بدان متهم مى کنند که مخالف حضور دختران در اجتماع است ، احادیث صریحى داریم که طالب علم و دانش و فراگیرى آن ، چه دختر و چه پسر، محبوب خدایند و براى کسب دانش و کارهاى مفید اجتماعى ، دختران و پسران مى توانند با حفظ پوشش و عفاف ، به راحتى در جامعه ظاهر شوند و به انجام وظیفه بپردازند.
حضور دختر و پسر در اجتماع ، با اختلاط دختر و پسر، یکى نیست . روابط اجتماعى به سبکى که دنیاى غرب آن را پذیرفته است و رواج مى دهد، اختلاط دختر و پسر است و پیامدهاى زیانبار آن را نیز مى بیند و به روى خود نمى آورد.
اسلام با اختلاط دختر و پسر مخالف است ، نه با شرکت دختر و پسر در مجامع عمومى و علمى با حفظ حریم . آنچه در جامعه اسلامى مذموم است ، روابط ناصحیح دختر و پسر در جامعه است ، نه حضور فعال آن ها در اجتماع .
از زمان رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) در جامعه مسلمین ، غالبا سنت جارى بر این بوده که حضور دختران و پسران و زنان و مردان در جامعه ، با صیانت از قلمروهاى شخصى و توام با پاک دامنى و بزرگ منشى باشد. دختران و پسران و زنان و مردان ، هیچ گاه از مجالس و محافل عمومى و مساجد منع نمى شده اند؛ ولى همیشه حفظ ((حریم )) و ((کرامت )) و ((عفاف )) به عنوان یک اصل در جامعه حکومت کرده و رعایت شده است . رفت و آمد دختران و پسران در مجامع و محافل عمومى و مساجد و حتى کوچه و خیابان و بازار و… به طور مختلط و دوش ‍ به دوش نبوده است . روشى که همچنان فرهنگ غالب بر جوامع اسلامى است و به وضوح ، با فرهنگ غربى متفاوت است .
آزادى دختر و پسر
اسلام به اهمیت و ارزش فوق العاده پاکى و سلامت شخصیت دختر و پسر و لزوم رعایت حقوق فرد و جامعه در ارتباطها، نگاه ها، شنیدن ها و مکالمات مستمر تاکید دارد و به هیچ عنوان راضى نمى شود که حریم قدسى دختر، خدشه بردارد یا پسر از دایره عفت و پاکى خارج شود. اما دنیاى امروز، تحت تاثیر فرهنگ غربى ، به نام آزادى (و صریح تر بگویم : ((آزادى روابط)))، روح پاک جوانان دختر و پسر را سرگردان و گرفتار هیجانات بیهوده مى کند. آزادى مورد نظر هم به جاى این که به شکفتن استعدادها و خلاقیت ها کمک کند، موجب هدر رفتن نیروها و استعدادهاى و خلاقیت ها کمک کند، موجب هدر رفتن نیروها و استعدادهاى شاداب جوانى شده و جوانان را از دایره زندگى صحیح و اندیشه متعادل ، خارج ساخته است .
دخترى که از آغوش خانواده بیرون مى آید، به کجا روى بیاورد که به دام سودجویانى که عواطف پاک و دل ساده و آرزوهاى انسانى او را به بازى مى گیرند، نیفتد و سرنوشت و شخصیت و سلامتى اش به خطر نیفتد؟
برخى از سنت ها و آداب اجتماعى ما که جوانان را از اجتماعى شدن ، ارتقاى شخصیت علمى و انتخاب دوست همفکر و همسر مناسب باز داشته اند، نه دینى و نه منطقى اند؛ اما در عین حال ، کنار گذاشتن تمامى سنت ها و پذیرش بى قید و شرط فرهنگ حاکم بر جهان غرب نیز رفتار عاقلانه اى به نظر نمى رسد.
فرهنگ غربى ، خواسته یا ناخواسته ، به نام آزادى و در راه رسیدن به آن ، فضاى جامعه را ناامن و کانون خانواده را متزلزل نموده است . در چنین فضایى ، هیجانات کاذب و عطش کامجویى ها، فرصت اندیشیدن و خلوت معنوى و لذت رفتارهاى جوانمردانه و خویشتندارى عفیفانه را از انسان گرفته است .
در جهان به اصطلاح ((آزاد))، علاقه واقعى جوانان به علم و دانش ، هر روز، کم تر مى شود و جوانان به کار و حرفه ، رغبت نشان نمى دهند و از رعایت قوانین و مقررات اجتماعى و انسانى فرارى شده اند.
در این جوامع ، بر اثر بى بند و بارى ها و تلاش هاى دائمى شهروندان براى رسیدن به منافع و رفاه بیش تر و نادیده انگاشتن حریم هاى انسانى و پیام هاى انبیا، هر روز، جنایات تازه اى در شرف تکوین است ، که عشق هاى دروغین خیابانى و دوستى ها و ارتباطهاى کوچه و بازارى ، تنها نقطه هاى آغاز آن شمرده مى شوند.
در جوامع اروپایى و امریکایى و مقلد آنان ، نسل جوان ، هدف بیشترین تبلیغات رسانه اى براى مصرف بیش تر محصولات تجارى اند (لباس هاى مد روز و ماه و سال ، لوازم آرایش و خود آرایى ، خوردنى هاى جدید، نوشیدنى هاى تازه ، فیلم هاى و آوازهاى سبک غیر اخلاقى ، مواد انرژى زا و توهم را و…) بدون آن که فرصت انتخاب داشته باشند و یا بتوانند آگاهانه از حلقه و گردونه اى که درونش قرار گرفته اند، خارج شوند.
در جامعه که به هیچ اصل اخلاقى یا آرمان غیر مادى پایبند نیست ، همگان قربانى اند، مگر آن که به شکارچى تبدیل شوند.
بدین ترتیب ، روشن است که روابط آزاد، لازمه اقتصاد آزاد است . براى این که همیشه در جهان ، حرف اول را در تولید بزنند، باید جهانیان را به مصرف کنندگان دائمى محصولات مصرفى و گاهى بى ارزش خود تبدیل کنند و شکسته شدن حریم ها (حریم خانه ، حریم خانواده ، حریم شخصى ، حریم سنت هاى اخلاقى و ملى و…)گام نخست در ترویج محصولات و تربیت نسل تخدیر شده و مصرف کننده است . نسلى که در گام بعدى ، چه نظامى باشد و چه نباشد، به عنوان سرباز غرب و فرهنگ غربى ،(22) در برابر تمام آنها که استقلال و عزت خود را پاس مى دارند، خواهد جنگید!
اکنون بنگرید که در جوامع غربى و کشورهاى تحت نفوذ آنان ، الگوهاى دخترها و پسرها، چه کسانى هستند؟ آیا فرد عالم و دانشمند و متفکر و هنرمند واقعى اند یا هنر پیشه هاى جلف و فاقد ابتکار و بى اندیشه اى که تنها ظاهرى جذاب دارند؟ آیا این روند، سقوط اخلاقى و دلیل انحطاط و موجب سرگردانى و بدبختى نسل جوان دختر و پسر یک جامعه نیست ؟ آیا متفکران و مربیان بزرگ غرب در دهه هاى و سده هاى گذشته ، با آن همه مبارزات پیگیر و تحمل آن همه رنج ، چنین فضاى فرهنگ سوز و مادیت زده اى را آرزو کرده بودند؟ و آیا شایسته است که ما به جاى تصحیح و ارتقاى فرهنگ خویش ، خود را به چنین فضاى و هم آلودى بسپریم ؟
حریم
جامعه دینى ، در روابط اجتماعى خود، توجهى ویژه به حصار عفاف و حریم شخصى دختر و پسر دارد. روش اسلام ، این است که انسان ، معتدل و متعادل زندگى کند و از هر افراط یا تفریطى به دور باشد. خداوند نیز مسلمانان را ((امت متعادل )) مى نامد(23) و افراط اجتماع را به روش صحیح زندگى فرا مى خواند و در مقررات خود، همه جنبه هاى نیاز دختر و پسر را در نظر مى گیرد. از جمله ، دختران را تا حدودى که منجر به زیان دیدن و انحراف آنها نشود، از شرکت در اجتماع ، نهى نمى کند.
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) به برخى از زنان اجازه مى دادند که حتى در جنگ ها براى امداد و کمک به مجروحان و سربازان ، شرکت کنند و در تاریخ اسلام ، نمونه هاى بسیارى براى مشارکت زنان و دختران در فعالیت هاى اجتماعى ذکر شده است . روشن است که رعایت حریم ها از سوى زنان و مردان ، تضمین لازم براى دوام چنین مشارکتى است و حضور زنان و دختران در فضاهاى عمومى یک جامعه ، مشروط به صلاحیت اخلاقى و متانت مردان و پسران آن جامعه است .
روابط آزاد
اسلام به خطرات ناشى از روابط و اصطلاح ((آزاد)) دختر و پسر کاملا آگاه است و نهایت مراقبت را در روابط و برخوردهاى دختران و پسران دارد، تا حدى که منجر به انحراف و فساد نشود و طرفدار مشارکت دختران و پسران در جامعه به شکل معقول و با حفظ حریم است .
اسلام ، در عین این که اجازه شرکت در محافل ، مدارس ، دانشگاه ها، مساجد و… را به جوانان دختر و پسر مى دهد، دستور مى دهد که به صورت مختلط نباشد و محل نشست و برخاست ها از یکدیگر جدا باشد.
پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) در زمان زندگى خویش دستور دادند که در ورودى زنان به مسجد از در ورودى مردان ، جدا باشد. و نیز نقل شده است که پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) آن زمان که مسجدشان یک در داشت ، فرمودند که شب هنگام که نماز تمام مى شود نخست خانم ها از مسجد خارج شوند و بعد، مردها. پس مى بینیم که در روزگار پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) نیز زنان در کنار مردان ، در صحنه هاى اجتماعى از جمله مساجد، و حتى ساعتى از شب گذشته ، حضور دارند؛ اما عمدا از زمینه هاى پیدایش کشش هایى جنسى، تا نهایت ممکن ، کاسته مى شود.
راهنمایى هایى که در احادیث و آیات براى حریم گرفتن دختر از پسر و زن از مرد در ارتباطات و روابط اجتماعى بیان شده است ، بیانگر این حقیقت است که از نظر روانى – تربیتى ، رها کردن دختر و پسر در فضاى جذابیت و کشش متقابل در مناسبات و روابط، سخت زیانبار است و بلکه پل یا گردنه اى است که پهلوان ها نیز در آن مى لغزند. با این مبنا، دعوت به روابط آزادتر و کسب تجربه از خلال آنها، خدمتى به جوانان محسوب نمى شود؛ بلکه آنها را از رسیدن به آرامش و ثبات از طریق تشکیل خانواده و وفادارى به آن ، دورتر مى سازد.
آنچه که اسلام به صورت یک توصیه اخلاقى در مورد جامعه مدنى ابراز مى دارد، این است که اجتماع مدنى ، تا حد ممکن ، غیر مختلط باشد. در مدینه النبى شرایطى فراهم گردید که روح آدم ها بال و پر گرفت و جوانان در جوى سرشار از آگاهى و مسئولیت ، با داشتن فرصت انتخاب و حق ارضاى طبیعى و کنترل غرایز، رشد کردند و خویشتندارى و عفاف ، زمینه ساز ظهور چهره هاى علمى و معنوى برجسته اى در میان آنان گردید.
در شرایط مساعد علمى – معنوى که حریم دختر و پسر رعایت شود و جوان ، مجال اندیشیدن و انگیزه و امکان به کمال رسیدن داشته باشد، گل هاى زیبایى که در 8 سال دفاع مقدس جلوه گر شدند مى رویند؛ اما در جوامع به اصطلاح ((آزاد))، به خاطر همه جایى شدن کشش ها و انگیزش هاى جنسى و خروج روابط جنسى از حریم خانواده (یعنى نظام اخلاقى ارضاى این غریزه )، ما کم تر شاهد ظهور چهره هاى خویشتندار و پاکدامن هستیم .
چه لزومى دارد که در جامعه و محافل آموزشى و دانشگاهى و اجتماعات عمومى و در جریان فعالیت ها و تلاش هاى فردى و اجتماعى ، دختران و پسران ، به اصطلاح : ((دوش به دوش )) (یعنى عملا با تداخل حریم هاى شخصى )، فعالیت هاى خود را انجام دهند؟ آیا اگر همین تلاش ها با حفظ حداقلى از فاصله انجام پذیرد، نقصى در کار و افتى در فعالیت حاصل مى شود؟
این یک واقعیت است که در جریان فعالیت هاى اجتماعى ، تداخل قلمروهاى شخصى دو جنس ، آنها را از کار و تولید و فعالیت ، باز مى دارد. و این ، در مورد جوانان ، بیش تر صادق است ؛ چرا که در میان آنها به خاطر قوى تر بودن غریزه و سرعت هیجان ، خیلى زود، پاى جنسیت به عرصه کار و تولید و تلاش فکرى ، باز مى شود؛ چیزى که در جمع زنان و مردان داراى خانواده و پایبند به آن ، کم تر و دیرتر اتفاق مى افتد.
نگاهى گذرا به پژوهش هاى روان شناسى – تربیتى و بولتن هاى ((روان شناسى کار)) و آنچه هم اکنون در کارخانجات و مدارس و متروهاى اروپا و ژاپن و… در حال فراگیر شدن است (یعنى فاصله گذارى مناسب میان دو جنس ، بر اساس خواست خود آنها و حتى به مقدار پیشنهادى خودشان )، تاییدى بر مدعاى ماست

ارزش هاى اخلاقى براى معاشرت

ارزش هاى اخلاقى براى معاشرت
الف ) در نگاه
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) به حضرت على (علیه السلام ) فرمود: ((اى على ! نگاه اول ، براى توست (چرا که ابزار شناخت است )؛ اما نگاه دوم به زیان توست حقیقت این است که در مناسبات و روابط اجتماعى دختر و پسر، پیشنهاد دین و اصل اخلاقى ، ترک نگاه هاى شهوانى دختر و پسر به یکدیگر و پرهیز از لذتجویى هاى بى ضابطه و بازى کردن با عواطف یکدیگر است .
جوانى که چشمش به جنس مخالف مى افتد و احیانا از وى خوشش ‍ مى آید، مى خواهد که براى بار دوم نیز به وى نگاه کند و لذت ببرد. نوبت اول ، چون نگاه و تلذذ غیر عمدى است ، مانعى ندارد؛ ولى نوبت دوم ، چون به قصد لذت بردن از دیگرى و بهره جویى از سرمایه دیگرى است ، جایز نیست .
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: ((نگاه کردن به نامحرم ، تیرى زهر آگین است که از ناحیه شیطان پرتاب مى شود.و ((چه بسیارند نگاه هاى کوتاه و لذت هاى زودگذر که بعدها حسرت ها و تاسف هاى طولانى در پى خواهند داشت با همه این مرزبندها و سفارش هاى خیر خواهانه ، در اسلام ، نگاه کردن دختر و پسر به یکدیگر و گفتگوى آن ها، چنانچه به قصد خواستگارى و ازدواج (یعنى رفتن به سمت تشکیل کانون خانواده و رسیدن به ثبات و آرامش ) باشد، مانعى ندارد.
ب ) در پوشش
پوششى که اسلام براى دخترها مقرر کرده است ، بدین منظور نیست که جلوى فعالیت هاى اجتماعى آنان را بگیرد و از خانه بیرون نروند. پوشش ‍ دخترها در اسلام ، این است که دختر در معاشرت خود با پسران ، بدن خود را (بجز صورت و دست ها) بپوشاند و به جلوه گرى و خودنمایى نپردازد.

حقیقت ، این است که در مسئله پوشش که در روابط دختران و پسران در جامعه به عنوان یک عامل موثر مطرح است ، یک پرسش جدى پیش روى ماست : آیا براى خود دختر، بهتر است که پوشیده (به معناى واقعى آن ) در اجتماع ظاهر شود، یا نیمه عریان ؟ آیا با توجه به احساسات و کششى که دختر و پسر به یکدیگر دارند و با آسیب پذیرى جدى عاطفى و محدود بودن قدرت طبیعى دخترها در دفاع از خویش و حریم خویش ، باید هر پسرى حق داشته باشد که از هر دخترى در هر محفلى حداکثر تمتعات را ببرد یا نه ؟ چرا مردان باید آزاد باشند تا همچون کالا به زن بنگرند؟ آیا همین نگرش نیست که نظام خانواده را در غرب ، متزلزل کرده است ؟
راه حل چیست ؟
اسلام با وضع نمودن نوعى مقررات براى پوشش ، حفظ سلامت جسم و جان فرد و روح جامعه را تضمین کرده است . به این ترتیب ، حجاب زن ، حقیقتا مصونیت بخش و پاسدار حریم اوست . مگر نه این که : ((هر آنچه دیده بیند، دل کند یاد))؟
در آیین اسلام ، پسران فقط در موقعى که تشکیل خانواده دادند و آگاهانه انتخاب کردند و مسئولیت پذیرفتند، در کانون گرم و صمیمى خانواده است که مى توانند با دختر (به عنوان همسر قانونى خود)، پیوند کامیابى بر قرار کنند. قبل از آن ، نباید فکر و ذهن هیچ دختر یا پسر جوانى به این موضوع ، مشغول باشد زیرا مانع فکر و تحصیل و کارهاى زندگى او و دیگران مى شود.
در جامعه اسلامى ، هر نوع کامجویى بدون قبول مسئولیت یا کامیابى هیجانى و بدون تعقل و انتخاب ، اساسا ناپسند شمرده مى شود؛ اصلى که اتفاقا در روان شناسى جدید غرب نیز به صورت جدى مطرح شده و مورد توجه قرار گرفته است .
پس مى توان گفت که اسلام ، نه تنها به دختران و پسران جوان به چشم موجوداتى خطرناک که باید محدود شوند، نمى نگرد، بلکه حتى غریزه جنسى را نیز در راه تشکیل خانواده و استمرار نسل و آرامش و شادابى (یعنى بهداشت روانى فرد جامعه ) به کار مى گیرد.
جوان سرشار از استعدادهاست و غرایز مختلف او (حقیقت جویى ، علم خواهى ، زیبایى طلبى ، آفرینشگرى ، و…) همگى نیرومندند. کدام انسان خردمندى مى پذیرد که تمامى این غرایز، در پاى غریزه جنسى قربانى شوند؟ اگر بپذیریم که آزادى روابط دختر و پسر، بهداشت روانى آنها و کل جامعه را مختل مى سازد، ناگزیر باید به سطحى از محدودسازى روابط، تن در دهیم ؛ محدودیت هایى که براى افراد سالم جامعه ، یک انتخاب عاقلانه اند و براى بیماران هوس باز، یک اجبار، تا بتوانند آزادانه از دیگران بهره کشى کنند و روح و جسم دیگران را بیازارند.
اولین فایده هاى این روش ، امنیت فضاى خانواده و اجتماع ، ارتقاى موقعیت زنان و دختران ، شکوفایى استعدادهاى مختلف جوانان ، و… اند که مهم ترین نشانه هاى ((بهداشت روانى )) یک جامعه محسوب مى شوند که زمینه لازم براى تولیدات فکرى و صنعتى و توسعه ابعاد مادى و معنوى جامعه است .
ج ) در اندیشه و قلب
نبودن حریم بین دختر و پسر، و آزادى در معاشرت ها، هیجانات و التهاب هاى جنسى را افزایش مى دهد و با خارج کردن میل جنسى از تعادل و مسیر طبیعى اش آن را به صورت یک عطش روحى و یک خواست سیرى ناپذیر و اشباع نشدنى در شکل و تنوع فراوان در مى آورد.
غریزه جنسى ، غریزه اى نیرومند، عمیق و پردامنه است که هرچه انسان به آن آن میدان بیشترى بدهد، آتش آن ، شعله ورتر مى گردد، نه خاموش تر. مثل افراد آزمندى که هرچه پول بیشترى به دست بیاورند، حریص تر مى شوند.
تاریخ از آزمندى جنسى ، بسیار یاد مى کند. پادشاهان ، از نظر حس تصرف و تملک زیبارویان ، در هیچ نقطه اى متوقف یا سیراب نشده اند. صاحبان حرمسراها، هر روز در پى شکار کردن شکار دیگرى براى خود بوده اند.
اسلام به قدرت شگرف این غریزه ، توجه کامل کرده و هشدارهاى زیادى درباره خطرناک بودن نگاه جنسى بى ضابطه و خلوت کردن پسر و دختر با هم و معاشرت هاى کنترل نشده آنان مى دهد و از طرفى تدابیرى براى تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده است و براى هر یک از دو جنس ، وظایف و مقرراتى معین نموده است .
به عنوان نمونه ، قرآن کریم مى فرماید: ((به مردان بگو چشم ها از نگاه ناروا بپوشند و اندام خود را پوشیده دارند و به زنان نیز بگو تا چشم ها از نگاه ناروا باز دارند و اندام خود را بپوشند.)) (نورت آ یه 31)
آیین ما از ما مى خواهد که اندیشه مان را هوس آلود نکنیم ، خیال گناه را در ذهن خود نپروریم ، به نامحرمان خیره نشویم و دزدانه نگاه نکنیم ، به قصد لذت هاى جنسى به نامحرمى ننگریم و قلبمان را آلوده و گرفتار نسازیم و با چنین قصدى به معاشرت هاى اجتماعى قدم نگذاریم .
د) در گفتار
شنیدن صداى دختر براى پسر، در صورتى که قصد لذت بردن و خوش ‍ آمدن در کار نباشد، اشکالى ندارد. در عین حال ، بر اساس همان اصل ((روابط حداقل )) که گفتیم ، مادام که ضرورتى در کار نباشد، ترک آن ، عاقلانه تر است .
براى دختر، شایسته نیست که در سخن گفتن با پسرى ، صداى خود را نازک کند و به نحوى با عشوه و اطوار، سخن بگوید.
خداى متعال در قرآن ، به زنان مى فرماید: ((در حرف زدن ، صدا را نازک و مهیج نکنید که موجب طمع بیمار دلان گردد و امام على (علیه السلام ) مى فرمود: ((به دختران جوان ، سلام نمى کنم که مبادا پاسخ آنها دلم را به لغزش افکنده‍) در رفتار
احتیاطها و توصیه هاى دین مبین اسلام ، مبنى بر دور نگه داشتن و فاصله داشتن دختران و پسران نامحرم از یکدیگر، صرفا به خاطر حفظ سلامت روحى اجتماع و پاکى خانواده و عزت و شرف و تعالى آحاد شهروندان است تا حتى براى لحظه اى ، فکر آلوده به ذهن پسر و دختر عفیف ، راه نیابد و افکار آنها مشغول به مسائلى که وقت آن نرسیده است ، نشود.
روح جوان ، فوق العاده تحریک پذیر است . اشتباه است که گمان کنیم تحریک پذیرى روح انسان از رسیدن به جاه و مقام و ثروت سیر نمى شود، در میل جنسى (سکس ) نیز چنین است .در محیطهاى آزاد و بى بند و بار، هیچ پسرى از تصاحب زیبارویان و هیچ دخترى از متوجه کردن پسران به خود و تصاحب قلب آنان سیر نمى شود. از طرفى ، هوس ، در هیچ نقطه اى توقف نمى کند و تقاضاى نامحدود انسان ، خواه ناخواه ، انجام ناشدنى است و امکان برآوردن همه خواسته ها هیچ گاه براى بشر، میسر نیست .
دست نیافتن به آرزوها و هوس ها، در جاى خود، منجر به اختلالات روحى و بیمارى هاى روانى مى گردد. به محیطهایى که بى بند و بارى در آن ها زیاد است ، بنگرید. خواهید دید که در آن محیطها، آمار بیمارى هاى روانى و مشکلات روحى ، متلاشى شدن خانواده بالاست . شاید مهم ترین علت ، همین آزادى جنسى و تحریکات فراوان روانى است که به وسیله عکس ها، مجلات ، فیلم ها و سى دى ها و محافل مختلط تفریحى و حتى در کوچه و خیابان و تبلیغات کالاها و مدها و… دامن زده مى شود و غالبا بى پاسخ مى ماند؛ چرا که تخلیه جسم و روان از این هیجانات فزاینده ، عملا ممکن نیست و بدین ترتیب ، پیرى زودرس و روان پریشى و اختلالات روحى دیگر، پیامدهاى طبیعى اینگونه محیط هاست.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/7/30:: 4:2 عصر     |     () نظر

داستانی زیبا از زبان آیت الله مجتهدی (ره)


داستانی زیبا از زبان آیت الله مجتهدی (ره)Reviewed byپناه پوریonOct 12 Rating:5.0آیه الله مجتهدیداخاص به بیان یک روایتی پرداختند که احساس کردم جگرم جلا و صفا پیدا کرد .ایشان فرمودند :روزی فردی آمد خدمت امام معصوم ( امام باقر و یا امام صادق علیهما السلام که تردید از بنده می باشد ) و به ایشان عرض کرد :


th (4)
به کوری چشم تو،شفاعتش میکنیم

ایشان به بیان یک روایتی پرداختند که احساس کردم جگرم جلا و صفا پیدا کرد .ایشان فرمودند :روزی فردی آمد خدمت امام معصوم ( امام باقر و یا امام صادق علیهما السلام که تردید از بنده می باشد ) و به ایشان عرض کرد :

اگر روزی یکی از دوستان شما گناهی کند ، عاقبتش چگونه خواهد بود ؟
امام در پاسخ به وی فرمودند :
خداوند به او یک بیماری عطا می نماید تا سختی های آن بیماری کفاره ی گناهانش شود.
آن مرد دو مرتبه پرسید : اگر مریض نشد چه ؟
امام مجدد فرمودند : خداوند به او همسایه ای بد می دهد تا اورا اذیت نماید و این اذیت و آزار همسایه ، کفاره ی گناهانش شود .
آن مرد گفت : اگر همسایه ی بد نصیبش نشد چه ؟
امام فرمودند : خداوند به او دوست بدی می هد تا 

وی را اذیت نماید و آزار آن دوست بد ، کفاره ی گناهان دوست ما باشد .
آن مرد گفت : اگر  دوست بد هم نصیبش نشد چه ؟!
امام فرمودند : خداوند همسر بدی به او میدهد تا آزار های آن همسر بد ، کفاره ی گناهانش شود .
آن مرد گفت :اگر همسر بد هم نصیبش نشد چه ؟
امام فرمودند : خداوند قبل از مرگ به او توفیق توبه عنایت می فرماید .
بازهم آن مرد از روی عنادی که داشت گفت : و اگر نتوانست قبل از مرگ توبه کند چه ؟
امام فرمودند :

به کوری چشم تو ! ما او را شفاعت خواهیم کرد .

————————————————————-


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/7/30:: 3:57 عصر     |     () نظر

غدیر خم

پدر پیر تاریخ ، بسیار شگفتیها به چشم دیده است و بسیار رویدادهاى ارزشمند و عظیمى را به یاد دارد که فراموش نا شدنى و بى مرگند. اما از این میان ، چیزهایى را به خاطر دارد که از ویژگیهایى ارزنده تر برخوردارند:
از میان همه سر گذشتها و سرنوشتها، تاریخ اسلام از میان همه پیامبران ، محمد (صلوات الله علیه وآله ) از میان همه امامان ، على علیه السلام و از میان همه حوادث ، غدیر را و غدیر بالاترین و والاترین رخدادی است که در رابطه با بافت اسلام راستین و خواسته ژرف نبى اکرم (صلوات الله علیه وآله) ظهور و بروز کرده است .
غدیر تجلى اراده خداوند است ، غدیر نقطه تاملى در تاریخ است ، غدیر یک مکان محدود نیست ، غدیر بى منتها و جاودانه است . غدیر روح جهان و انسان است ، غدیر زنجیره تداوم ایمان است ، غدیر لحظه هاى هیجان حیات است ، غدیر شکوه تاریخ است ، غدیر تلاوت آیه هاى رهایى بشر است ، غدیر قدرت اسلام و جانمایه اعتلاى بشریت است ، غدیر فرودگاه موکب مقدس پیامبر خدا و قرارگاه فرماندهى سپاه توحید در کل هستى است ، غدیر نبض حیات و راوى شور و شادمانى و شگفتى و سرور است .
باشد تا پیمان و لایتمان را با صاحب این روز محکمتر نمائیم .
اکنون سال دهم هجرت است ، اینک پیامبر خدا پس از ده سال تلاش ‍ خستگى ناپذیر، ده سال مجاهدت و ایستادگى ، ده سال تبلیغ در مدینه عزم آن دارد که به خانه خدا برود. پیشتر از این رسول خدا (صلوات الله علیه وآله )، طى اعلامیه اى مردم را به زیارت کعبه خوانده است و حالا هزاران نفر از مشتاقان حرم به انتظار نشسته اند تا با پیامبر (صلوات الله علیه وآله ) به راه افتند.
بیست و ششمین آفتاب ذى القعده سر بر آورده و کاروان مسلمآنان به سوى خانه خدا پیش میرود. در آنجا محمد (صلوات الله علیه وآله) مراسم حج را به مردم آموزش میدهد. آنجا نمایشگاه قدرت اسلام ، شکوه ایمان ، برادرى و برابرى همه اقشار مسلمان بود. همه با یک رنگ و با یک سخن در پیشگاه خدا بودند، بى هیچ نشانه اى براى شناخت فراتر از فروتر، همه همسان ، همه برادر، همه فرزندان یک آب و خاک !
در راه بازگشت ، کاروانیان آخرین حج حجه الوداع میروند تا در پى عبادتى بزرگ بهمراه پیامبر مهربان ، باره توشه اى از معنویت زیارت خانه خدا به شهر و دیار خویش باز گردند. هم اینک هشت روز از قربان عید اضحى میگذرد و بیست و سه روز است که از زن و فرزند، دورند.
به شوق دیدار خانواده وادیها را یکى پس از دیگرى در مى نوردند و اینجا جاى جدا شدن است ، راه عراق و مصر و مدینه ، هر کدام از سویى کناره آبگیر خم .
ناگهان پیامبر (ص ) فرمان ایست میدهد. قلبها در سینه ها مى تپد، مردم با هم نجوا میکنند و از یکدیگر میپرسند که چه پیش آمده است ؟ کسى نمیداند! اینک این پیک آسمانى است که بر رسول خدا (ص ) فرود آمده :
یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته ، و الله یعصمک من الناس ، اى پیامبر: آن را که از پروردگارت بر تو فرود آمده ، برسان ، اگر نکنى پیامبریش را به انجام نرسانده اى ، خداوندتر از (آسیب ) مردم دور خواهد داشت .
این کدامین سخن است که میباید بى هیچ درنگ و سستى ، در چنین موقعیتى حساس و در این بیابان ، و در این گرماى توانفرسا، براى جمعیتى که از رنج سفر خسته اند، بیان شود؟
اینجا مسئله فردا مطرح است . مگر میشود که پس از پیامبر، جامعه بدون رهبر بماند؟ مگر میشود که رسالت ، امامت را به دنبال نداشته باشد؟
فرمان محکم است و فرصت بسیار اندک ، آنها که پیش رفته اند باز میگردند به انتظار دیگران که از پى مى آیند، نماز ظهر را میخوانند، آنگاه روى تخته سنگهاى جهاز چند شتر نهاده میشود. پیامبر رحمت بر فراز این بلندى ، خطابه تاریخى خود را آغاز میکند. نفسها در سینه حبس است و همه سرا پا گوش .
پیامبر پس از ستایش خداوند، از آخرین سال حیات خویش خبر میدهد.
آنگاه رو به مردم میکند و مى افزاید: اى مردمى که در اینجا هستید، درباره من چه مى اندیشید؟ همه پاسخ میدهند که اى پیامبر! به راستى که رسالتت را به خوبى انجام دادى . خدایت جزاى خیر دهد.
رسول گرامى میفرماید: آیا گواه هستید که آفریننده این جهان خداى یکتاست و محمد (صلوات الله علیه وآله ) بنده و فرستاده اوست ؟ و آیا شهادت میدهید که بهشت و دوزخ و مرگ و قیامت حق است و مسلم است و انکار ناپذیر؟
مردم یکصدا میگویند: درست است اى پیامبر!
و نبى اکرم سر بر آسمان بلند میکند که : خداوندا تو خود گواه باش
پیامبر آنگاه اینچنین ادامه میدهد:
آنى تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عتراتى اهل بیتى و انهما لن یفترقا حتى یردا على الحوض ، فلا تقد مواهما فتهلکوا و لا تقصروا عنها فتهلکوا و لا تعلموهم فانهم اعلم منکم .
مردم ! من گر چه از میان شما میروم ، اما دو چیز گرانمایه برایتان به جاى میگذارم ، یکى کتاب خدا قرآن و دیگرى اهل بیت و عترتم را که مفسران و معلمان کتابند این دو از هم جدائى ندارند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند، هر کس به این دو توسل و تمسک جوید و پیرو آنها گردد، نجات و رهایى یابد و. آنکس که بدینها پشت کند، هلاکت یابد، کسى که به این دو تمسک نموده و کتاب و عترت را راهنماى خویش سازد هرگز گمراه نخواهد شد، مباد مباد که این دو چیز ارزشمند را از دست بدهید!
سپس دست على علیه السلام را میگیرد و آنچنان آنرا بلند میکند، که سپیدى زیر بغل هر دو نمایان میشود. آنگاه مى افزاید: چه کسى بر مومنین در ارزیابى مصلحتها و شناخت و تصرف در امور سزاوارتر است ؟ همه یک سخن میگویند: خدا و پیامبر دانا ترند. رسول گرامى (صلوات الله علیه وآله) میفرماید: آیا من به شما از خودتان اولى و سزاوارتر نیستم ؟ و همگان یکصدا پاسخ میدهند که : چرا چنین است .
در اینجا پیامبر (صلوات الله علیه وآله) منشور آسمانى و مقدس خلافت و ولایت را بدینگونه باز میخواند:
من کنت مولاه فهذا على مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه احبب من احبه و ابعضه و انصر من نصره و اخذل من خذله .
آنکس را که من مولایم ، على نیز مولاى اوست . خداوندا! آن کس که على علیه السلام را دوست (و پیرو) است دوست بدار! هر که على را دشمن بدارد، دشمن بدار! یارى کن هر که را یاریش دهد بى یاورش گذار، هر که او را یارى نکند!
و بدینگونه زمامدار آینده اسلام ، از سوى آورنده این دین و به فرمان خداى آن به عنوان حاکم سرنوشت جامعه تعیین میشود.
رسول اکرم ، در این سخنرانى طولانى ، صفات و مشخصات على علیه السلام را به مردم مى شناساند و مسیر زندگى را نشانشان داده ، حجت را تمام میکند و پى درپى آنان را از مخالفت با على علیه السلام که همان مخالفت با خدا و رسول است ، بیم میدهد.
آفتاب هیجدهم ذى الحجه از میان آسمان دورتر رفته است ، نزدیک چهار ساعت است که پیامبر خدا با وجود سالمندى و خستگى سفر، همچنان سخن میراند و اتمام حجت میکند. رسول خدا به پایان خطبه رسا و غرایش رسیده است . ناگهان خاموش میشود. چیزى نمیگذرد که دگر باره فرشته وحى فرود میاید و پیامبر (صلوات الله علیه وآله ) با زیبایى چنین میخواند: الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الا سلام دینا.
امروز آیین شما را برایتان کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام ساختم و اسلام را دین شما قرار دادم .
الله اکبر، آرى اى مردم ، دین خداوند کامل شد و پرودگار به رسالت من و امامت على خشنود شد، آنگاه در برابر دریاى جمعیت ، شاد از انجام رسالت و امامت على خشنود شد، آنگاه در برابر دریاى جمعیت ، شاد از انجام رسالت الهى از منبر پایین میمید، مردم گروه گروه رهسپار بیعتند، با این اندیشه که این نخستین بار نبود، گر چه بلندترین و رساترین و همگانى ترین بود.
پیشتر نیز در نخستین روز اعلام آشکار پیامبرى یوم الانذار خلیفه اش ‍ دانست ، در جنگ خندق تمامى ایمانش خواند، در نبرد خیبر قلعه گشا بود، در پیکار احد لافتایش سرود، در حدیث منزلش با هارون وصى موساى پیامبر سنجید و حدیث مدینه العلم ، دروازه دانشش نامید و بارها و بارها اسد الله ، عین الله ، خلیفه الله و سیف الله اش لقب داد و…
و راستى هم که منصب والا و مقام الهى خلافت را چه کسى میتوانست به دست گیرد جز برادر پیامبر، پیشواى آزادگان ، کشنده فاجران ، پدر امت ، در شهر علم ، دوستدار خدا، پرچمدار آزادى ، احیاگر سنن پیامبر (صلوات الله علیه وآله ) فریاد عدالت انسانى ، یاور ستمدیدگان و مظلومان ، سر پرست بیوه زنان و یتیمان ، شیر صحنه هاى نبرد، بنده اى نا چیز در مقام عبادت حق ، وارسته اى از همه آنچه غیر خدایى است ، داناترین مرد روزگار، همسر زنى چون فاطمه ، راستگویى بى نظیر و درستکردارى بى مانند، اولین مومن به خدا و پیامبر، وارث رسول (صلوات الله علیه وآله) ، فداکارى بزرگ ، جان پیامبر، یاور همیشه حق ، وفادارى مردى به عهد خداوند، پایدار مردى در اجراى او امر حق ، روشن دلى بینا و با بصیرت ، نادرى از نوادر گیتى ، مظلومى از تبار خروشندگان علیه ستم ، عدالت گسترى از همه عادلتر، مفسر و مبین قرآن کریم ، فاروق (تمیز دهنده و جدا کننده ) حق و باطل ، و…
آرى جز او به اجرا در آورد و هرگز و هرگز کوچکترین لغزش و کوتاهى از او دیده نشود؟ راستى اگر على علیه السلام نبود، کسى یافت میشد که گام در راه پیامبر بردارد؟ تاریخ خود گواه صادق است .
ارزیابى کنید که چه کسى میتوانست مثل او زمینه رهبرى سیاسى و اجتماعى خود را بر قوانین اساسى قرآن بنا بگذارد.
جز على علیه السلام چه کسى میتوانست در تامین عدالت اجتماعى ، به آن اندازه تلاش ورزد که برادر خویش را با دیگران به یک چشم بنگرد و یا به هنگامى که در بیت المال دارد به بررسى کارهاى مردم مى پردازد و کسى میاید که با وى کارى خصوصى دارد، شمع بیت المال را خاموش کند که این مال همه است و نباید براى کارهاى شخصى از میان برود.
اینها بود که شخصیت على علیه السلام را به جهانیان نشان داد و نمونه یک انسان کامل اسلام را در پیش روى جوامع گذاشت .
و این همه والایى و اجراى دقیق حق و عدالت بود تا دیگران را وا دارد که درباره اش بگویند:
قتل فى المحراب عبادته لشده عدله على کشته عدالت خود شد.
و اینک او، آن بزرگ ، نگران من و تو میباشد، امید آنکه ، اگر فرداى قیامت در پهنه رستاخیز عظیم قیامت بازش دیدیم و از ما پرسید که در مقام شیعه من چه کرده اید، پاسخ آبرومندانه اى داشته باشیم ، خدا کند که چنین شود.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/7/30:: 3:51 عصر     |     () نظر

«لولا علی لهلک عمر»

اگر علی(علیه السلام)نبود عمر هلاک بود

زنی را آوردند نزد عمر که آبستن بود و اقرار کرد بزنا پس عمر فرمان داد که او را سنگسار کنند پس علی علیه السلام برخورد کرد باو و فرمود:این زن را چه میشود،گفتند عمر دستور داده او را سنگسار کنند پس علی علیه السلام او را برگردانید و فرمود:این تسلّط و حکومت تو است بر او و امّا حکومت و سلطه ای نیست برای تو بر طفیلی که در شکم دارد.و شاید تو او را شکنجه دادی یا ترسانیدی گفت: آری شکنجه اش دادم فرمود:آیا نشنیدی که پیغمبر خدا صلّی الله علیه و آله فرمود:حدّی نیست برای کسی که بعد از شکنجه اقرار کند که او را(دست بند قپونی برقی زده یا با کابل بزنند)یا در زندان مجرّد و تک سلولی و غیره حبس کنند یا تهدید کنند که اگر نگوئی چنین و چنان خواهیم کرد پس اقراری برای او نیست(و اقرار او ارزش و اعتباری ندارد)پس عمر او را آزاد ساخت سپس گفت:«عجزت النساء ان تلدن مثل علی بن ابیطالب لولا علی لهلک عمر»بانوان عاجز و نازا هستند که مانند علی بن ابیطالب بزایند.اگر علی علیه السلام نبود عمر هلاک شده بود.

مدارک این قضیه:———————————————

الریاض النضرء ج 2 ص 196،ذخایر العقبی ص 80،مطالب السئول ص 13،مناقب خوارزمی ص 48،اربعین فخر رازی ص 466

ترجمه الغدیر


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/7/30:: 3:50 عصر     |     () نظر
آمار نهایی حمله تروریستهای تکفیری به کاروان عزاداران حضرت امام جواد(ع) در کاظمین، به 119 شهید و زخمی رسید.
به گزارش رسانه های عراقی، یک منبع امنیتی عراقی تاکید کرد یک تروریست انتحاری با کمربند انفجاری، خود را در مقابل کاروان زائران حرم مطهر امام جواد(ع)در کاظمین منفجر کرد که بر اثر آن، 119 زائر شهید و زخمی شدند.
به گفته این منبع امنیتی، کاروان زائران مرقد مطهر امام جواد(ع) در حال حرکت به سمت کاظمین بودند که تروریست انتحاری، خود را در میان آنها منفجر کرد که بر اثر آن، 28 زائر شهید و 91 نفر دیگر زخمی شدند.
پیشتر یک منبع امنیتی، آمار تلفات حمله انتحاری به منطقه کاظمین را 75 کشته و زخمی اعلام کرده بود. حملات تروریست های تکفیری به زائران عتبات عالیات در عراق هر از چند گاهی به شهید و زخمی شدن شماری از آنها منجر می شود، حمله اخیر در سالروز شهادت امام جواد(ع) انجام شد.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/7/14:: 7:3 عصر     |     () نظر
تشریح «عملیات فریب» آمریکا و اسرائیل از سوی شریعتمداری

شریعتمداری تصریح کرد: سؤال این است که چرا باید رژیم صهیونیستی از روند مذاکرات و اقدامات صورت گرفته در نیویورک عصبانی باشد؟! و کدامیک از اقدامات هیئت محترم جمهوری اسلامی ایران می‌تواند خشم این رژیم کودک ‌کُش را برانگیخته باشد.

خبرگزاری فارس: چرا نتانیاهو از مذاکرات ایران و آمریکا عصبانی است؟

به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس، حسین شریعتمداری امروز چهارشنبه 10/07/92 طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: این روزها، برخی از دولتمردان محترم کشورمان اصرار دارند که ابراز ناخشنودی توأم با عصبانیت نتانیاهو و سایر مقامات رژیم صهیونیستی از روند مذاکرات و اقدامات هیئت بلندپایه جمهوری اسلامی ایران در سفر اخیر به نیویورک را نشانه موفقیت‌آمیز بودن این سفر ارزیابی کنند و در مصاحبه‌ها و اظهارنظرهای خود با اشاره به دشمنی و کینه‌توزی رژیم اشغالگر قدس نسبت به ایران اسلامی، اعلام می‌دارند که اگر سفر نیویورک با موفقیت و دستاوردهای برجسته و درخور توجهی برای کشورمان همراه نبود، عصبانیت بارها اعلام شده نتانیاهو و هشدارهای پی در پی او به اوباما و سایر دولتمردان آمریکایی کمترین توضیح و توجیهی نداشت! مخصوصا آن که نخست‌وزیر رژیم کودک‌کش بلافاصله بعد از بازگشت رئیس‌جمهور محترم کشورمان به ایران، با عجله راهی آمریکا شد و در آستانه سفر خویش اعلام کرد برای مقابله با روند جدید روابط ایران و آمریکا و هشدار نسبت به نزدیکی این دو کشور به یکدیگر عازم واشنگتن است!

پیش از این طی یادداشتی در کیهان 7 مهرماه 92 با عنوان «چه دادیم و چه گرفتیم؟!» به ارزیابی مستند سفر رئیس‌جمهور محترم به نیویورک پرداخته و ضمن اشاره به برخی از نکات مثبت این سفر، نمونه‌های -متاسفانه - خسارت‌باری از نتایج آن را برشمرده بودیم. از این روی، درباره سفر نیویورک و ابعاد و آثار آن، اگرچه هنوز هم گفتنی‌هایی هست ولی موضوع یادداشت پیش روی، اشاره به ترفندی است که رژیم صهیونیستی و دولتمردان آمریکایی در یک پروژه دو سویه علیه جمهوری اسلامی ایران به صحنه آورده و در کمال تعجب دیده می‌‌شود برخی از دولتمردان کشورمان نیز در چرخه این «عملیات فریب» افتاده‌اند. بخوانید؛

1- در گرماگرم جنگ تحمیلی و بعد از آن که رزمندگان اسلام با چند خیز‌بلند و عملیات موفق، ارتش تا بن دندان مسلح و مورد حمایت همه‌جانبه شرق و غرب را وادار به عقب‌نشینی کردند و در حالی که آمریکا و متحدانش از احتمال شکست‌های پی‌درپی دیگر صدام که اسطوره‌ شدن ایران اسلامی را درپی داشت به هراس افتاده بودند، رژیم صهیونیستی در خبری که بلافاصله در صدر اخبار رسانه‌های غربی و عربی جای گرفت از فروش اسلحه به ایران خبر داد! در آن هنگام حضرت امام خمینی رضوان‌الله تعالی علیه طی سخنانی ماندگار، فرمودند؛ اسرائیل می‌داند به اندازه‌ای پلید و نجس است که اگر انگشتش را به بحر محیط (اقیانوس) هم بزند، نجس می‌شود، چون این را احساس کرده است می‌خواهد با اینکه من کمک کرده‌ام! ایران را بدنام بکند.

این سخن حضرت امام(ره) که علاوه بر جایگاه ملکوتی ایشان، سخنی منطقی و همه فهم نیز بود، به وضوح نشان می‌داد که رژیم صهیونیستی با ادعای دروغ «ارسال اسلحه به ایران»! به شگرد معروف «نعل وارونه» متوسل شده و در پی بدنام کردن ایران اسلامی است.

همین جا باید توضیح داد که ممکن است گفته شود چرا حمایت آشکار مثلث آمریکا،‌ اسرائیل و انگلیس از مدعیان اصلاحات در جریان فتنه 88 را «نعل وارونه» تلقی نمی‌کنید و این حمایت را نشانه وابستگی فتنه‌گران به دشمنان بیرونی می‌دانید؟! در پاسخ این پرسش باید گفت؛ اگر اقدامات و حرکت یک جریان سیاسی با اهداف رسماً اعلام شده دشمن همخوانی داشت، بایستی تعریف و تمجید دشمن را «واقعی» و نشانه همراهی جریان مزبور با خواسته‌های دشمن دانست ولی چنانچه مسیر حرکت یک جریان با اهداف رسماً اعلام شده دشمن در تناقض بود، بدیهی است که تعریف و تمجید صورت گرفته را، باید از نوع «نعل‌وارونه» تلقی کرد. در جریان فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88، اصحاب فتنه دقیقا و بی کم و کاست خواسته‌های نه فقط اعلام شده- بلکه به گواهی اسناد غیرقابل انکار موجود- اهداف دیکته شده دشمنان بیرونی را دنبال می‌کردند. تا آنجا که هیچ واژه‌ای مانند «وطن‌فروشی» نمی‌تواند گویای عمق جنایت آنان باشد. اما، در جریان جنگ تحمیلی، برای هیچ کس کمترین تردیدی نبود که جنگ با حمایت مستقیم و بی‌پرده آمریکا، اسرائیل و شوروی سابق به ایران‌‌اسلامی تحمیل شده است و هدف اعلام شده آن نابودی انقلاب اسلامی بوده است، بنابراین بسیار بدیهی بود که ادعای فروش اسلحه اسرائیل به ایران، نه فقط با اهداف رژیم صهیونیستی همخوانی نداشت بلکه در نقطه مقابل آن نیز بود.

2- اکنون و بعد از توضیح ضروری فوق که فقط برای یادآوری بود به سراغ ماجرا می‌رویم و این ادعای برخی از دولتمردان را پی می‌گیریم که عصبانیت نتانیاهو از روند مذاکرات را نشانه موفقیت سفر نیویورک تلقی می‌کنند. گفتنی است در این نوشته فقط به شواهد و مستندات بدیهی و غیرقابل انکار اشاره شده و به وضوح نشان داده می‌شود که ابراز عصبانیت نتانیاهو از مذاکرات هیئت ایرانی در نیویورک از نوع «نعل وارونه» و صرفاً برای تحریک جمهوری اسلامی ایران به ادامه این روند است و رژیم صهیونیستی نه فقط از این روند عصبانی نیست، بلکه از آن بسیار خرسند نیز هست.

3- سؤال این است که چرا باید رژیم صهیونیستی از روند مذاکرات و اقدامات صورت گرفته در نیویورک عصبانی باشد؟! و کدامیک از اقدامات هیئت محترم جمهوری اسلامی ایران می‌تواند خشم این رژیم کودک‌کش را برانگیخته باشد؟! البته باید به این نکته ظریف توجه داشت منظور آن نیست که هیئت ایرانی علیه رژیم صهیونیستی موضعی نداشته است، بلکه با مروری بر آنچه در نیویورک و قبل از آن در جریان مقدمات سفر اتفاق افتاد، هیئت محترم کشورمان، اولاً؛ علیه رژیم صهیونیستی موضع جدیدی که پیش از آن بی‌سابقه بوده است اتخاذ نکرده بنابراین، خشم نتانیاهو نمی‌تواند و نباید آنگونه که تظاهر می‌کند، به خاطر مواضع ضدصهیونیستی جدیدی باشد که در گذشته سابقه نداشته است! و ثانیاً؛ هیئت دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران در سفر نیویورک و مقدمات اولیه آن، امتیازاتی به رژیم اشغالگر قدس داده است که تاکنون بی‌سابقه بوده است، از این روی، نتانیاهو برخلاف تظاهر به عصبانیت، باید از روند مذاکرات و اقدامات هیئت ایرانی در نیویورک بسیار خشنود نیز باشد.

4- در این گزاره‌ها دقت کنید؛

الف: چند هفته قبل از سفر نیویورک و بعد از قطعی شدن این سفر، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی - به عنوان یکی از استوانه‌های دولت جدید- در اقدامی عجیب و غیر منتظره اعلام کرد «ما، با اسرائیل سر جنگ نداریم. حالا اگر عرب‌ها جنگ کردند، ما کمک می‌کنیم»! آقای هاشمی با این اظهارنظر که بلافاصله بازتاب داخلی و خارجی گسترده‌ای یافت به رژیم اشغالگر قدس پیام داد دولت جدید از نظر حضرت امام(ره) که خواستار محو اسرائیل بود دست کشیده است! آیا غیر از این است؟!

ب: رئیس جمهور محترم کشورمان در نیویورک و به عنوان یک پیشنهاد اعلام کرد اسرائیل باید به معاهده NPT بپیوندد. این اظهارنظر که به نوشته روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» همه دیپلمات‌ها را مبهوت کرده بود، امتیاز بزرگی به رژیم صهیونیستی یعنی به رسمیت شناختن موجودیت اسرائیل بود! البته این اظهارات را می‌توان از نوع خطای بیان و سهواللسان تلقی کرد ولی متأسفانه این خطا تاکنون از سوی دولتمردان محترم تصحیح نشده است.

آیا رژیم صهیونیستی باید از این امتیاز آنهم از زبان بلندپایه‌ترین مسئول اجرایی ایران اسلامی، عصبانی باشد؟!

ج: آقای ظریف وزیر محترم امور خارجه کشورمان در آستانه سفر به نیویورک و در پاسخ به خانم «کریستی پلوسی» نوشته بود «ایران هرگز هولوکاست را انکار نکرده است» و با این حرکت خود از جایگاه وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، «هدیه»ای بزرگ و باورنکردنی به رژیم اشغالگر قدس داده بود. آقای ظریف در سفر نیویورک نیز در مصاحبه با شبکه ABC علاوه بر محکوم کردن هولوکاست، پای را فراتر نهاده و درباره نظر رهبر معظم انقلاب که هولوکاست را «افسانه» نامیده بودند، به خبرنگار ABC گفته بود «این واژه در نسخه انگلیسی سایت رهبر معظم انقلاب، اشتباهی ترجمه شده است»! آیا نتانیاهو و سایر مقامات رژیم کودک‌کش بایستی از این که وزیر خارجه کشورمان با اهدای این امتیاز، یکی از بزرگترین دغدغه‌های رژیم صهیونیستی را برطرف کرده است، عصبانی باشند؟!

د: دولتمردان محترم مورد اشاره در تحلیلی که با عرض پوزش فقط خنده‌دار است و در خوشبینانه‌ترین احتمال، از کم‌اطلاعی آنان حکایت می‌کند، نزدیکی ایران و آمریکا و رابطه آنها با یکدیگر را یکی از دلایل عصبانیت رژیم اشغالگر قدس معرفی کرده‌اند! که باید پرسید؛ آیا تصور می‌کنید آمریکا رابطه خود با اسرائیل را فدای رابطه و نزدیکی با ایران می‌کند؟! مگر نشنیدید که اوباما در سخنان خود در مجمع عمومی سازمان ملل یکی از موانع نزدیکی ایران و آمریکا را دشمنی ایران با اسرائیل دانست؟! و آیا اظهارات دو روز قبل اوباما که «اسرائیل همپیمان استراتژیک آمریکاست» را فراموش کرده‌اید؟ و مگر ندیدید که بعد از آن همه تبلیغ شما درباره تعامل جدید با آمریکا، مقامات آمریکایی چه پاسخی دادند؟! آنها مانند سی و چند سال گذشته با صراحت و این دفعه با صراحت بیشتر اعلام کرده‌اند که ایران «خنثی»! «دست کشیده از آرمان‌ها» و تسلیم شده در برابر باج‌خواهی آمریکا را می‌پسندند، حالا خودتان قضاوت کنید، آیا ایرانی- نستجیر بالله- با این ویژگی‌ها که آنان می‌پسندند می‌تواند برای رژیم اشغالگر قدس نگران‌کننده باشد؟!

5- با توجه به شواهد غیرقابل تردید فوق چگونه می‌توان ادعا کرد که نتانیاهو از روند مذاکرات نیویورک عصبانی است و این ادعای بی‌اساس را نشانه موفقیت بزرگ مذاکرات نیویورک تلقی کرد؟! در حالی که به وضوح می‌توان دید تظاهر مقامات رژیم صهیونیستی به عصبانیت «نعل وارونه» است و هدف از آن، اولا؛ فریب اذهان عمومی در داخل و ثانیا؛ ترغیب و تشویق دولتمردان محترم به ادامه روال کنونی است! وگرنه با شرحی که گذشت نتانیاهو باید از خوشحالی در پوست خود نگنجد و با دم خود گردو بشکند! خوشبختانه اظهارات اخیر ریاست محترم جمهوری و برخی از همان دولتمردان را می‌توان و باید نشانه پی بردن آنان به محاسبه غلط پیشین تلقی کرد.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/7/10:: 2:21 عصر     |     () نظر

تحت فشار مقامات کاخ سفید

کمیته بانکداری سنای آمریکا بررسی طرح مصوب مجلس نمایندگان این کشور برای تحریم صادرات نفتی ایران را به بعد از برگزاری مذاکرات گروه 1+5 در ژنو، موکول کرد.

خبرگزاری فارس: سنای آمریکا، بررسی تحریم‌های جدید ضدایرانی را به بعد از مذاکرات ژنو موکول کرد

به نقل از خبرگزاری «رویترز»، درحالیکه کمیته بانکداری سنای آمریکا قرار بود در ماه سپتامبر سال جاری میلادی به بررسی بسته جدید تحریم‌های مصوب ماه ژوئیه مجلس نمایندگان علیه ایران بپردازد، این بررسی حداقل به مدت چندین هفته و تا بعد از برگزاری مذاکرات گروه 1+5 با ایران در ژنو، به تاخیر افتاد.

رویترز این خبر را به نقل از قانونگذاران و دستیاران نمایندگان کنگره آمریکا منتشر کرده است.

رویترز نوشته است که چنین اقدامی می‌تواند منجر به ایجاد فضای بهتری در مذاکرات بین ایران و 6 قدرت جهان در ژنو شود؛‌ این مذاکرات قرار است روزهای 15 و 16 اکتبر جاری برگزار شود و در حقیقت اولین دور از مذاکرات بعد از تماس تلفنی تاریخی هفته گذشته بین «باراک اوباما» رئیس جمهور آمریکا و دکتر «حسن روحانی» رئیس جمهور ایران خواهد بود.

علاوه بر این،‌ در حالیکه بررسی موضوع تحریم‌های ایران به دلیل کشمش میان قانونگذاران کنگره آمریکا بر سر تعطیلی دولت واشنگتن به کندی پیش می‌رود،‌ اما قانونگذاران آمریکایی اذعان کرده‌اند که تاخیر در بررسی تحمیل تحریم‌های جدید تعمدا مطرح شده است تا جو حاکم بر مذاکرات ژنو را بهبود بخشد.

رویترز در ادامه این خبر به اظهارات روز دوشنبه هفته جاری «کاترین اشتون» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا اشاره کرده که صراحتا اعلام کرده است که ترجیح می‌دهد قانونگذاران آمریکایی و دیگران قبل از برگزاری مذاکرات هسته‌ای در ژنو، تحریم‌های بیشتری علیه ایران وضع نکنند.

دستیاران نمایندگان کنگره آمریکا در این باره اعلام کرده‌اند که برخی از مقامات دولت اوباما به صورت مخفیانه کنگره را تحت فشار قرار داده‌اند تا بررسی تحریم‌های ایران را به تاخیر بیندازند.

این خبر در شرایطی منتشر می‌شود که مجلس نمایندگان کنگره آمریکا اواخر ماه ژوئیه سال جاری میلادی، بسته جدیدی از تحریم‌های ضد ایرانی را با 400 رای موافق در برابر 20 رای مخالف به تصویب رساند؛ هدف از این لایحه مصوب مجلس نمایندگان، کاهش صادرات نفتی ایران تا حدود یک میلیون بشکه دیگر در روز در طول مدت یک سال است تا از این طریق کل صادرات نفتی ایران به صفر نزدیک شود.

مجلس نمایندگان آمریکا مدعی است با کاهش صادرات نفتی ایران، بودجه لازم برای فعالیت‌های هسته‌ای تهران را کاهش می‌دهد.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/7/10:: 2:20 عصر     |     () نظر