سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رشک بردن زن کفران است و رشک بردن مرد ایمان . [نهج البلاغه]
روستای فرهنگی تاریخی تمدنی کوه پنبه
درباره



روستای فرهنگی تاریخی تمدنی کوه پنبه

وضعیت من در یاهـو
مدیر وبلاگ : مجید بازیار[299]
نویسندگان وبلاگ :
جمال رستم منش[0]
....[0]

پیوندها
تغییر مطلوب
مــــــــــــــبـــــــلِّــــــــــــغ اســــــــلـــام
بلوچستان
اسپایکا
►▌ استان قدس ▌ ◄
نغمه ی عاشقی
ســـــــــاده دل
مشاور
سلحشوران
شباهنگ
farzad almasi
هستی تنهاااااا.....
.: شهر عشق :.
رویای شبانه
پیامنمای جامع
دلـتنگـ هشـیگـــــــــی
محمدمبین احسانی نیا
*bad boy*
سربازی در مسیر
منتظر نباش تا پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده شدن خویش بکوش
ترخون
♥Deltangi
محمد قدرتی
شورای دانش آموزی شهرستان
ماه تمام من
غزلیات محسن نصیری(هامون)
عاشق فوتبال20
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــای مـــــــن
نمی دونم بخدا موندم
نــــــا کجــــــا آبـــــــاد دل مــــن ...
پرسپـــــــــــــــو لیـــــــــــــــــــــــــــــس
جدید ترین مطالب
یار کارگر
بهار عشق
ماه مهربان من
آپدیت یوزر پسوورد نود32
مناجات با عشق
حرف های نگفته دلهای شکسته بارانی از غم
پرسپولیس
هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه
دنیای دیگه ایه، این دل نوجون ها
معماری
اینا حرف دله...
کیمیای ناب
امام زمان
غزل عشق
کـ ـهـ ـکـ ـشـ ـان
کوثر ولایت
عاشق دل شکسته
The best of the best
من - او = هیچکس
از هر دری سخنی
وبلاگ بایدهلو باشد
جزتو

یکی از نیازهای اساسی ما آدم‌ها نیاز به دوست داشته شدن و دوست داشتن است. اگر نتوانیم کسی را دوست بداریم، از سلامت روانی فاصله داریم.\n

 

چهار راه  برای آنکه بازیچه عاشق نماها نشوید

یکی از نیازهای اساسی ما آدم‌ها نیاز به دوست داشته شدن و دوست داشتن است. اگر نتوانیم کسی را دوست بداریم، از سلامت روانی فاصله داریم.


عشق نماها

ما در هر نوع رابطه عاطفی که قرار بگیریم، به درجاتی وابستگی‌های عاطفی‌روانی را تجربه خواهیم کرد. البته میزان وابستگی در کسانی که خلأهای عاطفی‌روانی را از گذشته داشته باشند عمیق‌تر و سریع‌تر خواهد بود. آنچه اهمیت دارد این است که ماهیت رابطه داشتن به خاطر جذابیت‌هایی که دارد ما را به خود وابسته می‌کند.


اگر در شما هیچ وابستگی ایجاد نشود و بی‌اهمیت پس از پایان یک رابطه، همه چیز را فراموش کنید و انگار نه انگار، از کنار آن بگذرید، واقعا جای نگرانی دارد و باید برای این مشکلی که دارید تحت بررسی قرار بگیرید. به طور کلی، وقتی شاهد ابراز علاقه کسی نسبت به خود هستیم و یا در رفتار و گفتار او می‌بینیم که دوست‌مان دارد، احساس ارزشمندی در ما تقویت می‌شود.


برعکس، وقتی می‌بینیم کسی دوست‌مان ندارد و یا از رابطه‌ای که با ما دارد، خارج می‌شود؛ اولین موضوعی که باعث آسیب روانی ما می‌شود، احساس بی‌ارزشی است.


معمولا اولین فکری که به ذهن ما می‌آید این است: «مگر من چه بدی داشتم که او رهایم کرد و رفت؟» حتی احساس حقارت در مواقعی که باورمان شود دوست‌داشتنی نیستیم، به وجود می‌آید و ما را آزار می‌دهد. اما اگر با چارچوب رابطه‌های تعریف شده آشنا باشید، می‌توانید به این موضوع فکر کنید که چه‌طور رفتار کنید تا کسی نتواند احساسات و عواطف شما را به بازی بگیرد.

درس اول: بازی نخورید

وقتی کسی آنچه را در درونش نیست به شما منتقل کند، در واقع عواطف شما را به بازی گرفته است. یعنی انتقال غلط و غیرواقعی احساسات.


در این بازی، دو طرفی که وارد یک رابطه می‌شوند، در جستجوی یک رابطه جدی و هدفمند نیستند اما وانمود می‌کنند لبریز از عشق و عاطفه‌اند و احساس خوشایندی به هم دارند. آنها به دروغ با بیان الفاظی محبت‌آمیز و کلیشه‌ای قصد دارند احساسات طرف مقابل را به بازی بگیرند. زیربنای این بازی شاید کشش درونی برای ازدواج تعبیر ‌شود اما آنها یکدیگر را به بازی می‌گیرند.


اگر دوست دارید طوری رفتار کنید که دیگر کسی نتواند شما را به بازی بگیرد بهتر است کلمات کلیشه‌ای و عاشقانه آنها که رد و بدل کردن‌اش جزو قوانین بازی است فریب‌تان ندهد و از شنیدن آن مدهوش نشوید. فرقی نمی‌کند دختر یا پسر باشید باید مراقب باشید ندانسته وارد بازی نشوید.


پس باید رابطه‌ها را به عنوان درس اول بشناسید. دستورات مذهبی، اخلاقی و حتی برخی سنت‌های اجتماعی، همه و همه در طول قرن‌ها برای حفظ و حراست از تک‌تک ما و نهاد خانواده به وجود آمده‌اند.

درس دوم: جا برای نه گفتن بگذارید

اگر حتی می‌دانید کسی که وارد رابطه با شما شده آدم خوبی است و از این قماش نیست و قصدی جز ازدواج ندارد، باز هم نباید چنان در فاز عاطفی غرق شوید که وابستگی شدید مانع از محک زدن منطقی او و شرایط‌ش شود.


 چه بسا جواب شما در نهایت به درخواست او منفی باشد، پس نباید کاری کنید که زمینه بازی با عواطف‌تان فراهم شود و اگر روزی خواستید به هر دلیلی این رابطه را ختم کنید و او را مورد مناسب ازدواج ندانستید، کارتان به مراکز اعصاب و روان بکشد و یا در کنج خانه افسردگی بگیرید یا متقابلا چنین مشکلاتی را برای او ایجاد کنید.


برای خودتان ارزش قائل شوید و موقعیت های بعدی زندگی تان را به خاطر بودن در یک رابطه عقیم و بی سرانجام هدر ندهید. اگر شما مدام بازخوردهای مثبت به او بدهید و با رفتارتان تشویق‌اش کنید به این بازی ادامه بدهد، به او پیام داده‌اید که بازی را ادامه بده چون هر دو از آن لذت می‌بریم


درس سوم: زود تکلیف را روشن کنید

اگر طرف مقابل واضح و شفاف به شما اعلام می‌کند که قصد ازدواج ندارد، وارد رابطه نشوید. اما اگر فکر می کنید کمی که بگذرد، با شناخت بیشتر ممکن است رابطه به ازدواج ختم شود، چشم و گوستان را خوب باز کنید و به یاد داشته‌باشید که رعایت حدود شرعی و اخلاقی لازمه حفظ سلامت شما و طرف مقابل شماست. مثلا اگر می‌بینید به سمت وابسته شدن در حرکت‌اید و از این فرد تغذیه عاطفی می شوید، خیلی زود هوشیارانه عمل کنید و یا خودتان را از رابطه بیرون بکشید، یا صراحتا از او بخواهید اگر درباره ازدواج تجدید نظر کرده، نظرش را به شما بگوید.

درس چهارم: قاطع باشید

اگر طرف مقابل تان بهانه هایی مثل این که «تو فرد ایده آل من هستی اما من آدم زندگی مشترک نیستم»، «تو گزینه های بهتر از من می توانی داشته باشی»، «دوستت دارم اما نمی توانم به خاطر برخی مشکلات با تو ازدواج کنم» و... شما را معطل می کند، خیلی زود رابطه را تمام کنید. این افراد نه آنقدر شهامت آن را دارند که بگویند هیچ وقت فکر ازدواج با شما نیستند و هدفشان صرفا دوستی و وقت گذرانی است، و نه آنقدر قابل اعتماد هستند که بتوانید به تغییر نظرشان درباره ازدواج امیدوار باشید. در مقابل این افراد، قاطعیت داشته باشید.


موبایل‌تان را خاموش کنید و به او بگویید در گفتگو با شما از کلمات محبت آمیز استفاده نکند. برای خودتان ارزش قائل شوید و موقعیت های بعدی زندگی تان را به خاطر بودن در یک رابطه عقیم و بی سرانجام هدر ندهید.

 


اگر شما مدام بازخوردهای مثبت به او بدهید و با رفتارتان تشویق‌اش کنید به این بازی ادامه بدهد، به او پیام داده‌اید که بازی را ادامه بده چون هر دو از آن لذت می‌بریم. اگر چنین رفتاری کردید نباید پس از مدتی تنها به محکوم کردن او بپردازید و بگویید شما را به بازی گرفته بود چون شما دانسته و آگاهانه در این راه آمده‌اید و از این بازی لذت برده‌اید.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/8/29:: 12:39 صبح     |     () نظر

لازم نیست هدیه خیلی گران قیمت و بزرگ باشد، گاهی یک شاخه گل ، یک گلسر زیبا، یک کارت دوستت دارم، یک نامه محبت آمیز، می تواند محبت زن و شوهر را تا درصد زیادی بالا ببرد.

 

میانبری به قلب همسر

لازم نیست هدیه خیلی گران قیمت و بزرگ باشد، گاهی یک شاخه گل ، یک گلسر زیبا، یک کارت دوستت دارم، یک نامه محبت آمیز، می تواند محبت زن و شوهر را تا درصد زیادی بالا ببرد.

احساس مسئولیت و دوری از خودخواهی
 
یکی از محاسن ازدواج، تقویت احساس مسئولیت و فراهم آوردن بستری برای رجحان شخص دیگری بر خود است. قبل از ازدواج، منشأ بسیاری از اعمال ما منفعت طلبی است و همواره قبل از هر اقدامی نزد خود می اندیشیم که این کار برای ما چه سودی دارد.

یعنی محور تمام تصمیم گیری های ما «منیّت» و «فردیت» است و آزادانه در پی خواسته ها، اهداف و علایق خود هستیم. حتی در تعیین شیوه ی رسیدن به آن ها، تا وقتی که منع شرعی و اخلاقی وجود نداشته باشد، نیز آزادیم.
 
اما هنگامی که همسری بر می گزینیم، پیوسته موظّفیم که سهم او در زندگی را در نظر بگیریم و حتی در برخی موارد از سهم خود نیز بگذریم.

 
با ازدواج از منیّت فاصله می گیریم و «من» های ما، «ما» می شود و این شیرین ترین ثمره ی ازدواج است. فردی که به دور از هر گونه خودخواهی و منیت، در برابر زندگی زناشویی احساس مسئولیت می کند. و حتی گاهی همسر و فرزندان را بر خود مقدم می دارد، در واقع با این کار به حداکثر رشد انسانی رسیده و محبت آن ها را به سوی خود جلب می کند.
  
 
هدیه دادن
 
خداوند در قرآن می فرماید که هر چیزی را از طریق اسبابش تحقق می دهد. محبت کردن نیز سبب می خواهد. به همین علت پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) فرمودند: «به یکدیگر هدیه دهید تا کینه های تان از بین برود و دل های تان نسبت به هم با محبت شود.» [1]

بنابراین وقتی زن و شوهر (به خصوص مرد) به مناسبت های مختلف به همسرش هدیه می دهد، از یک سو علاقه ی خود را ابراز می کنند و از سوی دیگر محبت طرف مقابل را به سوی خود جلب می کند. البته لازم نیست هدیه خیلی گران قیمت و بزرگ باشد، گاهی یک شاخه گل ، یک گلسر زیبا، یک کارت دوستت دارم، یک نامه محبت آمیز، می تواند محبت زن و شوهر را تا درصد زیادی بالا ببرد.

خانمم هر روز برای من، یک یادداشت عاشقانه و یا یک خاطره از دوران جوانیمان و برخی اوقات گلی درون ظرف غذایم می گذارد ،برای همین است که برای ناهار خیلی عجله دارم، می خواهم ببینم امروز برایم چی نوشته است!

یکی از دوستانم تعریف می کرد که: یکی از همکارانمان از همه زودتر برای صرف ناهار به سالن غذاخوری می رفت، همیشه به او می خندیدیم و او را شکمو می خواندیم، یک روز که در کنارش نشسته بودم، وقتی در ظرف غذایش را باز کرد، ابتدا یک تکه کاغذ از آن بیرون آورد، با شادمانی آن را خواند و در جیبش گذاشت.


با تعجب به او گفتم: این چیه؟ نکنه خانمت برات کاغذپلو درست کرده؟ پاسخ داد: خانمم هر روز برای من یک یادداشت عاشقانه و یا یک خاطره از دوران جوانیمان و برخی اوقات گلی درون ظرف غذایم می گذارد و از من قول گرفته تا زمان ناهار بازش نکنم ،برای همین است که برای ناهار خیلی عجله دارم، می خواهم ببینم امروز برایم چی نوشته است.

 
با این کار هوشمندانه خانم، مطمئن باشید آنها تا آخر عمر مثل زمان نامزدیشان خوشحال و خندان زندگی خواهند کرد.
  
 
برقراری عهد و پیمان با خدا
 
پیوسته به همسرتان نگویید تو برای من چه کار کردی؟ شما چه می خواهید؟ چه توقعی از همسرتان دارید؟ آیا می خواهید همسرتان کره مریخ را برایتان بیاورد و یا تاج پادشاهی برسرتان بگذارد؟ مسلما در زندگی همه انسانها کاستی هایی وجود دارد، مطمئن باشید همسر شما مثل خودتان تمام تلاشش را کرده است، به قول معروف، برگه سبزی است تحفه درویش ، چه کند بیچاره ندارد بیش.


ازدواج امری است آسمانی، شما اگر عهدتان را با خدا بسته باشید، به خوبی می دانید که قرار نیست همسرتان برای شما کاری کند؛ او طرف حساب شما نیست؛ طرف معامله ی شما خداوندی است که از همه ی مخلوقاتش تواناتر، مهربان تر و به عهدهایش وفادارتر است.


انسان در این دنیا فقط و فقط یک طرف معامله دارد، آن هم خداست؛ هیچ کس خوش معامله تر از خداوند نیست. اگر روابط مان را بر اساس مثلثی تنظیم کردیم که راس آن خداست، و جهت فلش ما تنها به سوی همسرمان و خدا بود، بهترین تعاملات را با همسرمان خواهیم داشت و بهترین نتیجه ها را از خدا خواهیم گرفت.


حال ببینید اگر هم زن و هم شوهر، روابط شان را بر اساس چنین الگویی تنظیم کنند؛ یعنی هر یک از آن ها در رقابت با دیگری، بخواهد که مجرای رحمت و مودّت الهی باشد، نور علی نور می شود و نمونه این نورانیّت را می توان در زندگی علی (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) و دیگر ائمه معصومین یافت.


پس سعی ما این باشد که هیچ توقعی از همسرمان نداشته باشیم و بی منت فقط به او محبت کنیم که البته اثر و نتیجه آن را ابتدا از خدا و سپس در رفتار همسرمان خواهیم دید.
  
 
پی‌نوشت:
 
[1] - الکافی، ج5، ص 144

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/8/29:: 12:38 صبح     |     () نظر

خواستگاری و ازدواج، یک راه و یک شیوه ندارد. این اتفاق غافلگیرکننده، ممکن است برای هر‌کدام از شما به‌شکلی خودش را نشان دهد. اما در شکل رسمی آن وقتی قرار است در منزل تان از شما خواستگاری شود و در مورد آینده مشترک صحبت کنید، باید نکاتی را بدانید تا این جلسه مهم را به خوبی پشت سر گذارید.

 

اولین فیلتر برای انتخاب همسر

خواستگاری و ازدواج، یک راه و یک شیوه ندارد. این اتفاق غافلگیرکننده، ممکن است برای هر‌کدام از شما به‌شکلی خودش را نشان دهد. اما در شکل رسمی آن وقتی قرار است در منزل تان از شما خواستگاری شود و در مورد آینده مشترک صحبت کنید، باید نکاتی را بدانید تا این جلسه مهم را به خوبی پشت سر گذارید.

مرحله انتخاب همسر و خواستگاری حداقل فرصت آشنایی نسبت به طرف مقابل را به ما می‌دهد. آشنایی با فرهنگ، خانواده، دیدگاه‌ها، عقاید، برنامه‌ها و آرمان‌های زندگی از این دسته‌اند و طبیعی است که هر چه این مرحله اصولی و با طول مدت مناسب‌تری باشد اطلاعات ما را درباره هرکدام از مسایل ذکر شده بیش‌تر می‌کند.


خیلی از خانواده‌ها و یا جوانان به اشتباه اولین جلسه خواستگاری را به منزله تایید نهایی در نظر می‌گیرند و حتی در همان جلسه اول یعنی زمانی که مسلماً هیچ‌کدام از طرفین به شناخت کافی از هم نرسیده‌اند از دختر و پسر می‌خواهند حرف‌های‌شان را در اتاق بزنند و البته با تصمیم قطعی از اتاق بیرون بیایند. روشن است چنین شناختی از پایه بی‌اساس و فاقد اعتبار است. 
 
 
جمع‌آوری اطلاعات
 
اگر یکی از آشنایان یا دوستان‌تان خواستگار را به شما معرفی کرده یا این‌که به واسطه‌ای، خودتان هم تاحدودی می‌شناسیدش، بهتر است با اطلاعات قبلی وارد این قرار شوید. از فرد واسطه در مورد شخصیت خواستگارتان سوالاتی بپرسید و از این‌که چه مسائلی برایش بیشترین اهمیت را دارد هم باخبر شوید. اطلاعات کمی هم در مورد وضعیت خانوادگی‌اش به دست بیاورید تا با پیش فرض‌های مناسب در اولین جلسه حاضر شوید.
 
  
فیلتر اول: کلیات
 
در همان جلسه اول خیلی خودمانی نشوید و خیلی هم رسمی نباشید. فضا را طوری فراهم کنید که طرف مقابل هم راحت باشد و بتواند رفتار واقعی خود را نشان دهد. در این جلسه باید کلیات طرف مقابل را بشناسید و بپسندید.

 
در این مرحله که از دوران آمادگی برای ازدواج تا جلسه اول و دوم خواستگاری به طول می‌انجامد دختر و پسر باید شناخت و ارزیابی دقیقی از معیارهای خود برای ازدواج داشته باشند. به عنوان دیگر، فردی که ادعا می‌کند آمادگی ازدواج دارد و به خواستگاری می‌رود و یا خواستگار می‌بیند حتما باید به مهارت خود‌آگاهی دست یافته باشد.


اهمیت این مبحث به‌قدری زیاد است که منابع دینی و ائمه‌اطهار نیز بالاترین حد انسانیت را «شناخت» از خود مطرح نموده و خودشناسی را زیربنای خداشناسی دانسته‌اند. به عنوان مثال اگر دختر خانمی هدف اساسی خود از زندگی را نداند و بین به کمال رسیدن، تفریح و خوش‌گذرانی، فرزندآوری، اهمیت دادن تنها به نیازهای خود و نه دیگران، کار، تحصیل و ... نداند کدام مسیر برای وی اصلی است و کدام فرعی چگونه فرد دیگری که قصد ازدواج با وی را دارد، می‌تواند او را بشناسد؟


دختر و پسر، حتما لیستی از معیارها و ملاک‌های خود در ازدواج به ترتیب اولویت داشته باشند، تا بتوانند به ترتیب همان لیست فرد مقابل را ارزیابی نمایند

چنین فردی مسلما هنوز گرفتار بحران‌های هویتی است. یک روز به کمال در ازدواج معتقد می‌شود و شدیدا از این نظر که باید زن و شوهر همدیگر را به کمال برسانند پیروی می‌کند.


روز دیگر ظاهر و تحصیلات و دارایی همسر برایش ملاک اصلی می‌شود. بنابراین لازم است دختر و پسر زمانی که خود را از نظر بلوغ جنسی، اجتماعی و ... آماده ازدواج می‌دانند، بلوغ شناختی را نیز مد‌نظر داشته باشند. این‌که واقعا چه هدفی از ازدواج دارند و بنابراین چه فردی می‌تواند رسیدن به این اهداف را برای فرد تسهیل نماید.
 

اولویت‌های انتخاب

در مرحله بعد بهتر است فرد به این اهداف خود اولویت بدهد. به عنوان مثال فردی اولویت‌های ازدواج را برای خودش این‌گونه تقسیم‌بندی می‌نماید: 1- ایمان2- شخصیت3- خانواده4- ظاهر5- تحصیلات

البته موارد دیگری مثل کار، به دل نشستن و ... نیز وجود دارد. اما چیزی که واضح است این است که اهداف اساسی که این فرد از ازدواج دارد مرتبط با رشد و کمال شخصی و دینی وی است و البته ظاهر و تحصیلات و وجهه همسر نیز برایش مهم هستند اما اولویت‌های بعدی را دارند.

 
این‌گونه موارد را در دیدار‌های خانوادگی، تماس‌های قبل از خواستگاری که بین خانواده‌ها انجام می‌گیرد و حتی جلسات اول و دوم می‌توان به صورت کلی محک زده و ارزیابی نمود.
 

 

نکات مهم:
 
به خداوند توکل کنید و سعی کنید آرام و موقر باشید اما در همه حال شبیه همیشه خود رفتار کنید.
 
وضودار بودن، تجربه آرامشی معنوی را به شما هدیه خواهد داد.
 
گفت و گو باید خونسردانه و با آمادگى قبلى و در فضایى آرام و بدون خوف و فشار از طرف دیگران صورت گیرد.
 
در این مرحله عجله، پر‌خطرترین کار است. بهتر است خانواده‌ها، دختر و پسر را مجبور به تصمیم‌گیری سریع و عجولانه نکنند.
 
دختر و پسر، حتما لیستی از معیارها و ملاک‌های خود در ازدواج به ترتیب اولویت داشته باشند، تا بتوانند به ترتیب همان لیست فرد مقابل را ارزیابی نمایند.
 
در جلسات اولیه بهتر است جلسه خواستگاری را با حضور اقوام درجه دو و دیگران شلوغ نکنیم تا بتوانیم ارزیابی دقیقی از شرایط داشته باشیم. البته حضور یک یا دو نفر فرد با تجربه می‌تواند کمک موثری باشد اما برخی اوقات خانواده‌ها، بی‌جهت با دعوت از حضور چند عمه، دایی و ... زمان جلسه را محدود می‌نمایند. در این‌گونه موارد صحبت از گرانی گوشت و مرغ، یارانه‌ها و... بحث داغ مجلس شده و هدف اصلی فراموش می‌شود.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/8/29:: 12:38 صبح     |     () نظر

یکی از گلایه هایی که توسط زن و شوهرها، زیاد مطرح می شود این است که؛ محبتی که در دوران نامزدی، عقد یا اوایل عروسی نسبت به یکدیگر داشته اند، کمرنگ شده است و یا آن ها احساس می کنند که در حال دور شدن از یکدیگرند. هر چند زندگی بدون محبت بسیار خشک و غیر قابل تحمل است، اما مسلماً گاهی شرایط زندگی چنین اوضاعی را به وجود می آورد.

 

راه‌های جلب محبّت همسر

آیا همسرت از گرگ بدتر است؟
تو توانستی گرگ وحشی زبان نفهم را رام کنی، اما همسرت را که انسان هست و زبان می فهمد را نمی توانی اسیر محبت خودت کنی؟

یکی از گلایه هایی که توسط زن و شوهرها، زیاد مطرح می شود این است که؛ محبتی که در دوران نامزدی، عقد یا اوایل عروسی نسبت به یکدیگر داشته اند، کمرنگ شده است و یا آن ها احساس می کنند که در حال دور شدن از یکدیگرند. هر چند زندگی بدون محبت بسیار خشک و غیر قابل تحمل است، اما مسلماً گاهی شرایط زندگی چنین اوضاعی را به وجود می آورد.

مثلا تازه بچه دار شده اند و شب بیداری ها ، گریه کودک و یا ضعف و افسردگی پس از زایمان خانم و شاید در زمان هایی قسط ها و قرض های مالی، فشارهای زیادی به مرد وارد کرده، بنابراین همسران باید به دنبال راه هایی باشند تا درخت زندگی را از چشمه محبت سیراب کنند از جمله این راه ها، می توان به موارد زیر اشاره کرد.
  
 
عفو و چشم پوشی
 
همان طور که قبلاً گفتیم از ویژگی های رحمت، عفو و چشم پوشی نسبت به خطاهای دیگران است. بروز این صفت در جامعه و زندگی خانوادگی برکات فراوانی به همراه دارد؛ از جمله، باعث جلب محبت اطرافیان و همسر و فرزندان می شود.

 
قرآن درباره ی رابطه ی مومنین با یکدیگر می گوید: (ولیعفوا ولیصفحوا) [1] یعنی مومنین در درجه ی اول باید عفو کنند و در درجه ی دوم صفح و چشم پوشی کنند. چشم پوشی بالاتر از عفو است؛ نه اینکه ببینید و ببخشید؛ بلکه اساساً بدی ها را نبینید. همچنین در ادامه ی آیه آمده است: (الا تحبون ان یغفرالله لکم)؛ یعنی آیا دوست ندارید که خدا از گناهان تان بگذرد.

 
 آیت الله مظاهری می فرمایند: این آیه دو تفسیر دارد؛ تفسیر اول آنکه: همان گونه که دوست دارید که خداوند گناهان تان را ببخشد و از آن ها چشم پوشی کند، شما هم خطاها و بدی های مومنین را ببخشید و از آن ها چشم پوشی کنید. تفسیر دوم که از نظر ایشان تفسیری بهتری است. آن است که اگر چنین کردید، خداوند هم این کار را با شما خواهد کرد. [2]

 
اگر قادر بودید چشم پوشی کنید و توانستید جمیل الصفح باشید، با جمیل الصفح رو به رو می شوید. اصلاً خاصیت اسماء و صفات خدا این گونه است. هر اسم و صفتی که در خودتان تلائو بدهید، با همان اسم و صفت محشور می شوید. اگر اهل قهر هستید با «یا قهار» و اگر اهل انتقام هستید با «یا متنقم» و اگر ستار العیوب هستید با «یا ستار العیوب» رو به رو می شوید.


پس چقدر ضروری است که زنگارها و کدورت ها و دلخوری هایی که بر آیینه ی دلمان نشسته و مانع صفای باطنمان شده است را بزداییم تا خداوند با اسماء جمالی خود، با ما مواجه شود.

پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) فرمودند: «سه چیز از نیکی های دنیا و آخرت است: با کسی که از تو بریده است، بپیوندی؛ از کسی که به تو ظلم کرده است، در گذری و کسی را که محرومت کرده است، برخوردار کنی.» [3]


اگر دیدید که زندگی زن و شوهری دچار آسیب شد، بی تردید بدانید که اشکال به هر دوی آنان بر می گردد. غیر ممکن است که یکی از آن ها خوب عمل کند و زندگی آن ها دچار آسیب بشود


محبت به کسی که به ما محبت کرده است، کار دشواری نیست؛ این رفتار از بسیاری از حیوانات نیز سر می زند. حیوانات هم به کسی که به آن ها خوبی می کند، خوبی می کنند. اما انسان وقتی انسان می شود که بتواند بدی را با خوبی پاسخ دهد و این از معالی اخلاق است.در مورد همسرتان هم اگر به شما محبت نکرده و یا حتی اگر بدی هم کرده ، باید بتوانید به او محبت کنید تا پایه های زندگی مشترکتان را حفظ نمایید.
 
روزی زنی برای شکایت از بی توجهی همسرش به نزد دانای شهر رفت و از او معجونی برای جلب محبت همسرش خواست. دانای شهر به او قول تهیه معجون جلب محبت را داد، اما به او گفت : برای تهیه این معجون نیاز به چند عدد موی بچه گرگ دارم.
 
زن از پیش دانا رفت و پس از مدتی با چند عدد موی بچه گرگ بازگشت.
 
دانا با تعجب پرسید: موی گرگ از کجا آورده ای؟
 
زن پاسخ داد: ابتدا در جنگل گشتم تا لانه گرگ را پیدا کنم، سپس هر روز مقداری گوشت و غذا برایشان می بردم تا اعتماد گرگ مادر را جلب کنم، بعد با ادامه این کار توانستم به بچه گرگ ها نزدیک بشوم و موی آنها را برایتان بیاورم.
 
دانای شهر گفت: تو توانستی گرگ وحشی زبان نفهم را رام کنی، اما همسرت را که انسان هست و زبان می فهمد را نمی توانی اسیر محبت خودت کنی؟ همسرت که از گرگ بدتر نیست ، برگرد و آنقدر به همسرت محبت کن تا رام تو شود.
 
در ارتباط های عمومی، قرآن دو وظیفه ی «عفو» و «صفح» را مطرح می کند؛ اما به همسر که می رسد می گوید سه وظیفه دارید: «عفو»، «صفح» و «مغفرت».

 


در این باره قرآن می فرماید: «و ان تعقوا و تصفحوا و تغفروا فان الله غفور رحیم».[4]

 

عفو یعنی گذشت. صفح یعنی این که من اصلاً ایرادت را ندیدم و اما (وتغفروا) یعنی چه؟ «و تغفروا» یعنی این که تو به من بدی کردی؛ اما من پاسخ بدی تو را با خوبی می دهم. بالاخره با یک رفتار بد از سوی زن و یا شوهر، خللی در رابطه آن دو ایجاد می شود که باید به نحوی جبران شود.
 
آیت الله مظاهری در تفسیر این آیه می فرمایند: «اگر صبح، زن یک برخورد بدی با مرد کرد، مرد که به منزل بر می گردد برای او هدیه بیاورد تا جبران آن خلل و آسیب بشود؛ یا اگر مرد برخورد زشتی کرد، زن با رفتار مناسبی از دل او در بیاورد. در هر حال هر کدام با رفتار بد خود خللی ایجاد کرد، دیگری باید جبران آن را بکند.»
 
لذا اگر دیدید که زندگی زن و شوهری دچار آسیب شد، بی تردید بدانید که اشکال به هر دوی آنان بر می گردد. غیر ممکن است که یکی از آن ها خوب عمل کند و زندگی آن ها دچار آسیب بشود. البته ممکن است نقطه ی شروع مشکل از یکی از آن ها باشد؛ اما روش هایی وجود داشته که فرد دوم می توانسته است به کمک آنها، مشکل را جبران کند؛ ولی از آن روش ها استفاده نکرده است. یکی از همین روش ها (و تغفروا) است.
 
 
 
پی‌نوشت ها :
 
[1] - نور22
 
[2] - جلسات تفسیر قرآن آیت الله مظاهری
 
[3] - بحارالانوار، ج71، ص 400
 
[4] - تغابن/ 14


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/8/29:: 12:37 صبح     |     () نظر

خیلی ها به عنوان شادترین روزهای آشنایی می شناسندش و برای بعضی ها هم پرتنش ترین روزهای آشنایی است. دوران نامزدی آنقدر حساس و پیچیده است، که اگر تنها کمی به ریزه کاری هایش بی توجه باشید، به دردسرساز ترین روزهای زندگی تان تبدیل می شود.

 

خط قرمزهای رابطه در دوران نامزدی

خیلی ها به عنوان شادترین روزهای آشنایی می شناسندش و برای بعضی ها هم پرتنش ترین روزهای آشنایی است. دوران نامزدی آنقدر حساس و پیچیده است، که اگر تنها کمی به ریزه کاری هایش بی توجه باشید، به دردسرساز ترین روزهای زندگی تان تبدیل می شود.

 

اما نگران نباشید! کافی است باید های این دوران را بشناسید و به خط قرمزهایش احترام بگذارید تا نه تنها از آن به سلامت عبور کنید، بلکه یک دنیا تجربه و شناخت را هم از این دوران به زندگی مشترک خود ببرید. محمود هندی پور، روانشناس و مشاور برایمان درباره بایدها و نباید ها و البته خط قرمزهای دوران نامزدی توضیح می دهد.

زن و شوهر نشوید!
 
دوره نامزدی به دوره ای اطلاق می شود که دختر و پسر پس از آشنایی اولیه و انتخاب اولیه برای ازدواج با ورود به خانواده های یکدیگر و گسترده تر کردن دامنه ارتباطشان، بار دیگر از خود می پرسند که آیا فرد مناسبی را برای ساختن یک زندگی مشترک انتخاب کرده اند یا خیر.

 

پس هم شما و هم خانواده تان فراموش نکنید که دوره نامزدی برای شناخت بیشتر یا تجدید نظر در تصمیم گیری است و بنابر این هیچ تصمیمی صد در صد و تمام شده نیست.


در این ماه ها، خود را در ذهنتان زن و شوهر نبینید و نه با رفت و آمد خیلی کم؛ توان شناخت را از خود دریغ کنید و نه با بیش از حد در کنار یکدیگر بودن وابستگی بی حد و مرزی را ایجاد کنید که تجدید نظر در تصمیم را برایتان سخت کند. به عبارت دیگر، هم به حیطه شخصی و خلوت یکدیگر احترام بگذارید و هم در کنار یکدیگر بودن را در کنار خانواده ها را تجربه کنید.
 
  
حد و مرز تماس فیزیکی را نگه دارید
 
تماس جسمی در دوره نامزدی، خط قرمزی است که حتی اگر به سنت ها اعتقاد نداشته باشید، بهتر است آن را به رسمت بشناسید.نامزدی، دوره ایست که هر دو طرف برای بررسی و شناخت بیشتر طرف مقابل و خانواده او کنار یکدیگر قرار می گیرند.

 

در دوره نامزدی قرار است متوجه شوید که آیا تصمیم اولیه و انتخابتان می تواند شما را به آینده ای آرام هدایت کند یا اینکه باید راه را عوض کنید و به گزینه دیگری برای ازدواج فکر کنید. یادتان باشد در دوره نامزدی همیشه این احتمال وجود دارد که شما یا نامزدتان بعد از شناخت بیشتر به این نتیجه برسید که برای هم مناسب نیستید، پس دوره نامزدی را به عنوان یک ارتباط همیشگی تلقی نکنید و همه چیز را تمام شده ندانید.
  
 
خودتان را پنهان نکنید
 
روزهای نامزدی، بهترین فرصت شما برای شناختن خانواده همسر آینده و محیطی است که قرار است به آن وارد شوید. هر کدام از ما در خانواده هایمان شکل گرفتیم و بنای شخصیتمان هم تحت تاثیر والدین و محیط شکل گرفته و به همین دلیل پیشنهاد می شود 50 درصد برای شناخت طرف مقابل و 50 درصد برای شناخت خانواده او وقت بگذارید. برای شروع بهتر است در جمع آنها حضور پیدا کنید، پس اگر به مهمانی های خانوادگی دعوت شدید، حتما در آن جمع شرکت کنید.


اما این سکه، روی دیگری هم دارد و کم نیستند نامزدهایی که به بهانه به دست آوردن این شناخت، فاصله ها را از میان می برند و این دوره را از چالش و بحث پر می کنند.

 


درست است که هفته ای 2 تا 3 نوبت حضور در کنار خانواده ها می تواند زمینه شناخت مناسبی را فراهم کند اما از یاد نبرید که حضور بی حد و مرز شما در خانه و در روابط خانواده همسرتان، می تواند شان و جایگاه شما را به خطر بیندازید. یادتان نرود که هنوز هیچ چیز قطعی نشده و شما بیشتر از آنچه عضوی از خانواده آنها باشید، به یک مهمان یا یک دوست نزدیک شباهت دارید.


در دوره نامزدی قرار است متوجه شوید که آیا تصمیم اولیه و انتخابتان می تواند شما را به آینده ای آرام هدایت کند یا اینکه باید راه را عوض کنید و به گزینه دیگری برای ازدواج فکر کنید


جیبتان را یکی نکنید

در این دوره می توانید در مورد درآمد یا دیگر مسایل مالی از نامزدتان سوال کنید و به آن وارد شوید. همانطور که گفتیم نامزدی بهترین زمان برای شناخت او و سبک زندگی اش است پس در این دوره همه چیز را شفاف به هم بگویید. اما بیش از حد در این توصیه غرق نشوید! به یاد داشته باشید که دلیلی ندارد دختر یا خانواده او انتظار داشته باشند پسر هزینه های نامزدش را متقبل شود( این موضوع برای دوره بعد از عقد مصداق دارد) و در عین حال اجازه ندارید به او بگویید چگونه پولش را هزینه کند، مگر این که به صورت پیشنهاد باشد.
 
 
 
با دوستانش صمیمی تر از او نشوید
 
یکی دیگر از راه‌های شناخت عمیق و آگاهانه، بررسی و شناخت نسبی دوستان نزدیک طرف مقابل است. یک مثل قدیمی می گوید آدم‌ها را می توان از روی دوستان صمیمی‌شان شناخت. در واقع دیدن رفتارها شنیدن عقاید و سلایق در این جمع ها به شناخت بیشتر شما کمک می کند اما در این مورد هم لزومی به نزدیک شدن زیاد و بیش از حد صمیمی شدن وجود ندارد .


به یاد داشته باشید که آنها تنها دوستان نامزد شما هستند و شما تنها نامزد دوستشان. پس در جمع و روابط آنها حل نشوید چراکه در بسیاری از موارد، چنین نزدیک شدن هایی می تواند حساسیت زا و مشکل ساز شود.

به جایش تصمیم نگیرید
 
باز هم باید تکرار کنیم. شما نامزد او هستید نه همسرش! به عبارت دیگر، شما تنها مشاهده کننده زندگی او هستید نه برنامه ریز زندگی او. در این ماه ها خواهید فهمید که او چگونه می اندیشد چگونه مسایل را نگاه و حل می کند چقدر تحت تاثیر خانواده و دیگران است.


از طرف دیگر، با کمی حساسیت پی خواهید برد که چقدر استقلال دارد یا در مسائل مسئله مدار یا هیجان مدار است. اما از یاد نبرید شما نباید خط مشی برای او ایجاد کنید، بلکه بهتر است بیننده ای تیزبین باشید تا شناختتان کاملتر شود و در پایان آنچه دیده اید را جمع بندی کنید و تصمیم بگیرید.
 
 
 
او را تغییر ندهید
 
قرار نیست شما او را تغییردهید و این تلاش برای تغییر دادن از اشتباهات بزرگ قبل از ازدواج محسوب می شود . قطعا ظاهر او باید برای شما قابل قبول بوده باشد که با او وارد دوره نامزدی شده اید. در این مورد هم می توانید گاهی پیشنهادی داشته باشید اما نمی توانید به دنبال تغییرات بنیادی در نامزدتان باشید.

 


پس آنچه را که وجود دارد ببینید و از خود بپرسید که بدون به وجود آمدن تغییر بنیادی در ظاهر و شخصیتش، آیا باز هم برای شما قابل پذیرش است یا نه. فراموش نکنید که حتی اگر نامزدتان در این دوره بخاطر شما تغییراتی را در رفتار و ظاهرش ایجاد کند، این تغییرات پایدار نخواهد بود.
 
 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/8/29:: 12:36 صبح     |     () نظر

گاهی اوقات احساس می کنیم همسر آینده و ایده آل خود را یافته ایم، فکر می کنیم او همان نیمه گمشده ماست که سال ها دنبالش گشته ایم یا در انتظارش بوده ایم ولی واقعیت چیز دیگری است و البته خیلی اوقات تلخ!

 

وضعیت‌هایی که نباید به ازدواج ختم شود

گاهی اوقات احساس می کنیم همسر آینده و ایده آل خود را یافته ایم، فکر می کنیم او همان نیمه گمشده ماست که سال ها دنبالش گشته ایم یا در انتظارش بوده ایم ولی واقعیت چیز دیگری است و البته خیلی اوقات تلخ!

اگر شرایط فعلی شما مانند شرایطی است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت بهتر است به این ازدواج «نه» بگویید چرا که به احتمال زیاد ازدواج تان با شکست مواجه خواهد شد. 
 
 
ازدواج در پی عشق های یک طرفه، ازدواج به امید تغییر فرد مقابل یا نجات وی ازدواج با فردی که جایگاه او را خیلی رفیع می دانیم، ازدواج به خاطر یک ویژگی مشترک یا به دلیل داشتن یک ویژگی منحصر به فرد و... هیچ کدام نمی تواند تضمین کننده یک زندگی مشترک موفق باشد و به عقیده کارشناسان این نوع ازدواج ها محکوم به شکست است.

 
 
شما بیشتر عشق می ورزید
 
شما عاشق شده اید، اما از احساس طرف مقابل تان خیلی مطمئن نیستید. این طور می پندارید که با یکدیگر زوج ایده آلی خواهید بود اما او آن قدرها هم از ازدواج با شما هیجان زده نیست. مدام به او فکر می کنید اما این طور به نظر می رسد که او بدون شما مشکل چندانی ندارد. رابطه ای که در آن فقط یکی از طرفین در بیشتر اوقات تعقیب کننده دیگری است، سالم و متعادل نیست.
 
شما کمتر عشق می ورزید
 
این طرف مقابل است که بیشتر به شما عشق می ورزد. شما سعی می کنید تا خود را متقاعد کنید که بیش از آنچه واقعیت دارد، او را دوست دارید اما وقتی با خودتان خلوت می کنید می بینید که علاقه زیادی به او ندارید. این نوع ازدواج هم مانند نوع اول متعادل و سالم نیست و سرانجام خوبی نخواهد داشت.
 
 
 
احساس می کنید فرد مقابل به تغییر نیاز دارد
 
در این وضعیت علاقه شما معطوف به خود آن فرد نیست، بلکه شما به آن فرد ایده آل علاقه دارید که امیدوارید طرف مقابلتان به آن تبدیل شود. این نوع روابط به طرز شدیدی اعتیاد آور است، چرا که شما در دام این امید می افتید که طرف مقابلتان قرار است به فرد ایده آلتان تبدیل شود. دست کشیدن و دل کندن از این امید، بسیار مشکل است، چرا که هرگز قادر نخواهید بود بگویید که بالاخره آن تغییر خاص چه وقت به وقوع خواهد پیوست. این شرایط به قمار شباهت دارد.

در ادامه با برخی از علایم این نوع ارتباط آشنا می شوید:
 
به خود می گویید که او به اندکی وقت نیاز دارد تا شرایط و اوضاع خود را جمع و جور کند.
 
به خود می گویید که هیچ فردی تا به حال او را آنگونه که باید، دوست نداشته است و اگر شما به حد کافی به او عشق بورزید، قادر خواهید بود او را تغییر دهید.
 
می دانید که علاقه کافی از طرف او دریافت نمی کنید، اما به خود می گویید که او دارد نهایت تلاشش را می کند.

وقتی عاشق کسی بشویم که الگوی ماست، طبیعتاً رابطه ای برابر با او نخواهیم داشت. ممکن است در رفتار و یا گفتار خود به گونه ای وانمود کنیم که باهم برابر و همتراز هستیم، اما از آنجا که مقام بلند و والایی را برای او در نظر داریم عملاً چنین چیزی ممکن نیست
 
به وسیله ازدواج می خواهید دیگری را نجات دهید
 
این نوع ازدواج نه از آن رو که با طرف مقابل تفاهم دارید، بلکه به این دلیل که احساس می کنید مجبورید به او کمک کنید، شکل می گیرد. به عنوان مثال طرف مقابل از نظر روحی آسیب دیده است و در این شرایط شما به شدت احساس می کنید که باید به او کمک و محبت کنید! نه گفتن به این ازدواج ها معمولاً بسیار مشکل است. برخی از علائم این نوع ارتباط عبارت است از:
 
به کسی علاقه مند شده اید که مشکلات روحی، جسمانی و یا حتی اقتصادی جدی دارد.
 
به کسی علاقه مند شده اید که همیشه احساس سر در گمی، ناتوانی و قربانی بودن می کند و شما او را آرام می کنید وبه او امید می دهید.
 
اغلب در مقابل او نقش والد را ایفا می کنید. او را نصیحت می کنید، هشدار می دهید، از مشکلات احتمالی بر حذر می دارید و...
 
رفتارهای اشتباهی را از طرف او تحمل می کنید که هرگز به طور معمول نظیر این رفتارها را از فرد دیگری نمی پذیرید.
 
وقتی دیگران از شما می پرسند که چرا با چنین فردی قصد ازدواج دارید، احساس می کنید که از او بهانه جویی می کنند و فوراً درصدد حمایت از او بر می آیید.
 
احساس می کنید هیچ فردی همانند شما قادر نیست که او را درک کند و دوست داشته باشد، بنابراین نمی توانید او را ترک کنید. نگران هستید که اگر او را رها کنید، آیا او شخص دیگری را پیدا خواهد کرد که از او حمایت کند.
 
اغلب کسانی که در چنین روابطی وارد می شوند و با ازدواج شان خواهان نجات دیگری هستند ترحم را با عشق اشتباه گرفته اند!


به همسر آینده خود به چشم یک الگو یا آموزگار نگاه می کنید
 
در این نوع ازدواج ها از همان ابتدا شاهد برابری و همتایی نیستیم چرا که یکی از طرفین مقام و مرتبه بلندی در چشم دیگری دارد. هنگامی که دانشجویی عاشق استاد خود می شود، یا بازیگر جوانی عاشق کارگردان فیلم می شود، یا کارمندی عاشق کارفرمای خود می شود شاهد شکل گیری چنین ارتباطی هستیم.

 


وقتی عاشق کسی بشویم که الگوی ماست، طبیعتاً رابطه ای برابر با او نخواهیم داشت. ممکن است در رفتار و یا گفتار خود به گونه ای وانمود کنیم که باهم برابر و همتراز هستیم، اما از آنجا که مقام بلند و والایی را برای او در نظر داریم عملاً چنین چیزی ممکن نیست. در ادامه برخی از علائم این نوع ارتباط بیان می شود:
 
فکر می کنید که او از شما باهوش تر است و همیشه در مباحث مختلف از او نقل قول می کنید و افکار و عقیده او را بروز می دهید، مثلاً می گویید: «… به عقیده سعید » یا «چون سعید می گوید » و...
 
هرگز با عقاید، باورها و نظرات او مخالفت نمی کنید یا آن ها را زیر س?ال نمی برید. احساس می کنید که او بیشتر از شما می داند.
 
در اینجا باید بگویم که شکست یک ازدواج هرگز به دلیل تفاوت جایگاه های دو نفر نیست، بلکه از نگرش و طرز برخورد آن ها نسبت به جایگاه های خودشان ناشی می شود. ازدواج موفق در گرو این امر است که خود را همان قدر دوست داشته باشیم که دیگری را دوست داریم و خودرا همان گونه که هستیم بپذیریم.
 
 
 
به دلیل چند ویژگی خاص، قصد ازدواج دارید
 
چشمان آبی، موهای سحر انگیز، هنر نواختن موسیقی، قدبلند، جیب پر، شغل آبرومند و... گاهی تنها دلیل ما برای ازدواج با یک فرد است. یک استعداد خاص یا یک ویژگی فوق العاده، گاهی ما را افسون می کند و نمی توانیم به دیگر ویژگی های آن فرد بپردازیم این روابط معمولاً دوام چندانی ندارد. زندگی مشترک مطمئناً به چیزی بیشتر از گیتار زدن یا چشمان آبی نیاز دارد. هرگاه شیفته فردی با ویژگی های خاصی شدید، از خود بپرسید اگر این فرد آن ویژگی (رنگ چشم، صدای زیبا، حالت چهره و …) را نداشت و یا نقاش، قهرمان بسکتبال، خلبان و … نبود، آیا همچنان برای شما جذاب بود وتمایل داشتید با او ازدواج کنید؟
 
 
 
به دلیل یک تفاهم خاص، قصد ازدواج دارید
 
این نوع رابطه می تواند بسیار فریب دهنده باشد. به خصوص هنگامی که زمینه ای که در آن با همسر آینده خود تفاهم دارید، برای شما اهمیت زیادی داشته باشد و به راحتی آن را با پیوندی عاشقانه و قوی اشتباه بگیرید.
 
چند مثال از این نوع رابطه را برای فهم بهتر در ادامه می آوریم: هر دو نفر عضو گروه کوهنوردی هستند و به کوهنوردی عشق می ورزند اما در دیگر زمینه ها هیچ تفاهمی باهم ندارند.
 
هر دو نفر روی یک پروژه کار می کنند. موفقیت در این پروژه برای آن ها بسیار حیاتی است، در طول مدت همکاری احساس می کنند که به یکدیگر علاقه مند شده اند اما پس از آشنایی بیشتر متوجه می شوند که خارج از زمینه کاری هیچ وجه مشترکی باهم ندارند.
 
در یک تئاتر با یکدیگر هم بازی هستند و احساس می کنند که به یکدیگر علاقه مند شده اند اما پس از اجرای نهایی و خداحافظی گروه از یکدیگر متوجه می شوند که هماهنگی زیادی در زندگی شخصی با یکدیگر ندارند.
 
البته باید گفت که آشنا شدن در این شرایط، لزوماً به این معنی نیست که در دیگر زمینه ها تفاهم وجود نداشته باشد. چه بسا که دو طرف از تفاهم زیادی هم برخوردار باشند اما بسیار اتفاق می افتد که در چنین شرایطی افراد عاشق می شوند ولی از تفاهم چندانی برخوردار نیستند. وجود تفاهم بین آن ها به بررسی و تعمق و شناخت بیشتر نیاز دارد. خطری که در این نوع رابطه وجود دارد، شیفتگی بیش از حد به آن زمینه مشترک است، نه به فرد مقابل! و این مسئله باعث می شود از شناخت کامل یکدیگر غافل شوند.
 
 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/8/29:: 12:36 صبح     |     () نظر

متاهل‌ها می‌گویند قدر یک سال اول زندگی را بدانید. بسیاری از آنها معتقدند عشق همسرتان به شما، بعد از گذشت یک سال ناپدید می‌شود و عادت جای آن را می‌گیرد.

 

چرا همسرتان دیگر عاشقتان نیست؟

متاهل‌ها می‌گویند قدر یک سال اول زندگی را بدانید. بسیاری از آنها معتقدند عشق همسرتان به شما، بعد از گذشت یک سال ناپدید می‌شود و عادت جای آن را می‌گیرد.


بعضی ها هم از این فراتر می‌روند و می‌گویند عشقی در کار نیست و این هیجان با هم بودن و یک اتفاق تازه است که بعد از گذشت چند سال فروکش می‌کند. اگر از ازدواج شما هم بیشتر از 365 روز گذشته و گمان می‌کنید همسرتان دیگر عاشق‌تان نیست، این مطلب را با دقت بخوانید.

 

دوست‌داشتن آرام اما عمیق

به گزارش سلامت نیوز به نقل از مجله سیب سبز ؛ سال‌های اول آشنایی پر است از هیجان و دلتنگی‌های مداوم اما فراموش نکنید تا ابد عاشق یکدیگر بودن با زندگی مثل تازه‌عروس و داماد‌ها خیلی فرق می‌کند.


شاید در ماه‌ها و حتی سال اول، همسرتان دوست داشته باشد لحظه‌لحظه‌اش را در کنار شما بگذراند و به محض فاصله گرفتن از شما، تلفن همراه‌تان را پیامک باران کند، اما زندگی همیشه به این شکل نمی‌گذرد. واقعیت این است که یک عشق بالغ، به معنای چسبیدن به یکدیگر نیست.


هیجان عشق آرام‌آرام از زندگی شما فاصله می‌گیرد و جایش را به یک دوست داشتن عمیق اما آرام می‌دهد. بعد از گذشت مدتی از همخانه شدن شما و همسرتان، هر دوی شما زمانی را برای تنها بودن، پیشرفت کردن در کار، وقت گذراندن با گروهی از دوستان و خانواده و حتی مطالعه در اتاقی جداگانه نیاز خواهید داشت. قرار نیست گذشت سال‌ها شما را از هم جدا کند، اما باور کنید که عشق شما با جدا شدن دست‌های‌تان از یکدیگر تمام نمی‌شود.


هر روز گل نخرید

حتی اگر ده‌ها سال هم از زندگی مشترک شما بگذرد، غافلگیر کردن، حرف‌های عاشقانه و نگاه‌های معنادار، باید جزئی جدانشدنی از رابطه شما بماند.


اما باز هم یادآوری می‌کنیم که نشان دادن احساسات با این روش‌ها، تنها جزئی از زندگی عاطفی شماست و نه همه آن!


پس سعی نکنید مثل روزهای اول آشنایی، مدام در فکر غافلگیر کردن همسرتان باشید یا بخواهید با قهر و آشتی‌های‌تان احساسش را محک بزنید. بعد از مدتی زندگی زیر یک سقف، دیگر قرار نیست او هر روز با یک دسته گل و کادوی هیجان‌انگیز به خانه برگردد.


از همسرتان سوپرمن نسازید

گمان نکنید بله شما به خواستگاری همسرتان یک لطف بزرگ بوده و او باید همیشه مدیون شما باشد. چنین انتظاراتی، خیلی زود زندگی شما را ویران می‌کند. پس واقعیت را بپذیرید و قبول کنید که شما به یک ارتباط مشترک وارد شده‌اید و باید در جزء جزء مسئولیت‌های آن سهمی را به‌عهده بگیرید.


سهمی که در بخشی از آن مسئولیت‌ها می‌تواند کمتر باشد و در بخشی هم به‌دلیل توانایی‌های شما، بیشتر. اما آنچه مهم است، مشارکت هم اندازه- و نه هم شکل- شما در مسئولیت‌های زندگی است.


حق دارد خودش باشد

درست است که زندگی زیر یک سقف، آدم‌ها را تا اندازه‌ای به هم شبیه می‌کند، اما قرار نیست بعد از ازدواج، شما و همسرتان کپی یکدیگر شوید. عادت‌های اصلی و تفکرات ریشه‌دار آدم‌ها، حتی بعد از ازدواج هم تغییری نمی‌کند.


در یک ازدواج موفق، برخی عادت‌ها، باور‌ها و توانایی‌های جدید به مهارت‌های شما اضافه می‌شوند و همسرتان هم به همین شکل توانایی‌هایش را بالا می‌برد، به همین دلیل است که به مرور شما شبیه یکدیگر جلوه می‌کنید. پس اگر همسرتان فکر و عملی متفاوت دارد، او را سرزنش نکنید. همسر شما حق دارد خودش باشد.


رازهای‌تان را فاش نکنید

 

حتی در صمیمی‌ترین رابطه‌ها هم همه واقعیت فاش نمی‌شود، پس اگر همسرتان همه زندگی‌اش را برای‌تان فاش نکرده، او را آب زیرکاه ندانید. او حق دارد رازهای خودش را داشته باشد. البته از آن جنس راز‌هایی که نگفتن‌شان به زندگی شما آسیبی نمی‌زند. او می‌تواند بخشی از احساس و حتی قسمتی از گذشته‌اش را برای خودش نگه دارد. البته شما هم حق دارید، در دل‌تان چیزهایی داشته باشید که تنها خودتان از آنها باخبرید.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/8/29:: 12:35 صبح     |     () نظر

ازدواج فقط حلقه به دست کردن و تعیین مراسم روز ازدواج نیست. درست زمانی که حتی فکرش را هم نمی کنید، بروز بعضی مشکلات ممکن است عرصه زندگی را حتی در دوران عقدو زمانی که کارت های عروسی تان را بین اقوام پخش کرده اید، چنان به شما تنگ کند که عطای بودن با همسرتان را به لقایش ببخشید.

 

چرا بعد از عقد پشیمان می شوید؟

ازدواج فقط حلقه به دست کردن و تعیین مراسم روز ازدواج نیست. درست زمانی که حتی فکرش را هم نمی کنید، بروز بعضی مشکلات ممکن است عرصه زندگی را حتی در دوران عقدو زمانی که کارت های عروسی تان را بین اقوام پخش کرده اید، چنان به شما تنگ کند که عطای بودن با همسرتان را به لقایش ببخشید.


به همین علت روانشناسان به دخترها و پسرها توصیه می کنند که با شناخت کامل همسر خود را انتخاب کنند تا دوران نامزدی و عقد را به سلامت طی کنندو به خانه بخت بروند.

 
با اینحال جلوی ضرر را هر وقت بگیریم منفعت است و حتی در دوران نامزدی و عقد هم اگر با بعضی نقایص جدی شخصیتی و رفتاری در طرف مقابلتان روبرو شدید، باید برای ازدواج و ادامه رابطه با چنین فردی، تردید کنید.


با این حال این نسخه ای برای همگان نیست و شاید زوج هایی هم باشند که با وجود چنین مسائلی ازدواج می کنندو یک عمر هم با تمام مشکلات ناشی از چنین نقایصی می سازند. پس تصمیم با خودتان است. در این گزارش روانشناسان دکتر پروین ناظمی، دکتر عزیزالله تاجیک و یاسمین کریمی، کارشناس ارشد مشاوره در مورد خطراتی که زندگی یک زوج را تهدید می کنند توضیح می دهند.

چراغ های قرمز: شاید لازم باشد جدا شوید

اگر در دوران عقد متوجه شدید که همسرتان درگیر یکی از بیماری های جسمی یا روانی است، قبل از جدا شدن یا ادامه زندگی با همسرتان، حتما با پزشک یا یک مشاور و روانشناس در مورد نوع بیماری و علائم آن، نحوه زندگی با او، اقداماتی که می توان برای بهبودش رایط انجام داد و عوارضی که در آینده با آن روبرو خواهید شد و ... صحبت کنید.

1- ابتدا به بیماری های سخت

بعضی از بیماری ها بسیار هشدار دهنده اند و برای زندگی با مبتلایان به این بیماری ها باید همه چیز را در نظر بگیرید. برخی از ابین بیماری ها عبارتند از: ایدز، هپاتیت C، تومور و سرطان های کشنده پیشرونده. کسی که قرار است با یک فرد مبتلا به بیماری های سخت ازدواج کند، باید بداند که زندگی زناشویی اش ممکن است چندان طولانی نباشد و همسرش بعد از مدتی فوت کند.


وقتی طرف مقابل قرار نیست مدت زیادی زنده بماند، همسرش قبل از اینکه وارد فاز سوگواری شود، باید مرحله پیش سوگواری را بگذراند که اصلا کار ساده ای نیست. ضمن اینکه بیماری هایی مانند ایدز و هپاتیت C به شدت مسری اند و فرد باید احتمال آلوده شدن خودش را به این بیماری ها بدهد.

2- تشخیص اسکیزوفرنی

اسکیزوفرنی از جمله بیماری های عصبی روانی مزمن و جدی است که روی کل شخصیت فرد تاثیر می گذارد و شایع ترین سن ابتلا بین 15 تا 30 سالگی است. ساختمان مغز این بیماران طبیعی است ولی بعضی از مواد شیمیایی آن عملکرد طبیعی ندارند، به طوری که افزایش و یا کاهش ترشح این مواد اختلالاتی در رفتار، تفکر و هیجان های بیمار ایجاد می کند و در مرحله حاد فعالیت های هیجانی، رفتاری، فکری و به طور کلی عملکرد طبیعی خود را از دست می دهد.

نشانه های بیماری در افراد مختلف متفاوت است ولی اغلب شامل افسردگی، رفتار عجیب و غریب، تحریک پذیری، خواب زیاد یا عدم توانایی در خوابیدن، گوشه گیری، خصومت بی دلیل، فراموشی نشان دادن واکنش شدید در بحران ها، عدم توانایی در گریه کردن یا گریه های شدید، استفاده از الکل و مواد مخدر، تراشیدن موهای سر و بدن و خودکشی می شود. آنها معمولا چیزهایی را می بینند و می شنوند که برای بقیه قابل رؤیت و شنیدن نیست.


برخی از مبتلایان به اسکیزوفرنی برای کنترل علائم بیماری خود باید همیشه دارو مصرف کنند، برخی دیگر مدت زمان مصرف دارویشان کوتاه است و بالاخره عده ای که بیماری آنها در پی استرس حاد نظیر بیماری جسمی با زایمان شروع شده ممکن است طی مدت زمان کوتاهی بهبود پیدا کنند.

3- اطمینان از اعتیاد به مواد مخدر

معتادان به مواد مخدر و محرک، حتی اگر سم زدایی کنند، بدنشان هرگز مثل سابق و قبل از مصرف مواد مخدر نمی شود. اینها تا زمانی که یک مقدار مشخص مواد مخدر به بدنشان نرسد، نمی توانند عملکرد طبیعی داشته باشند اما باید به این نکته توجه داشته باشیم؛


چون زوج ها در دوران عقد ارتباط مستمری با هم ندارند، اگر یکی از دو طرف اعتیاد داشت، دیگری به راحتی متوجه آن نمی شود؛ مگر اینکه با هم به سفر بروند یا ارتباطشان نزدیکتر شود اما در هر صورت و در شرایط عادی که دو طرف با هم معاشرت عادی دارند، نمی توان به راحتی تشخیص داد که فرد مصرف کننده مواد مخدر است یا نه.


4- فاش شدن بزهکاری

انجام رفتارهای خلاف شأن مثل اینکه خانم بهمد درآمد شوهرش از راه کسب حرام است یا در کار قاچاق است هم از جمله مسائلی است که خانم می تواند در همان دوران عقد رابطه را تمام کند.

چراغ های نارنجی: حتما باید مشاوره کنید

افراد مبتلا به برخی بیماری های جسمی مانند تالاسمی ماژور. هموفیلی، صرع و ام.اس: این دسته از بیماری ها به سختی خوب می شوند و همین مسئله باعث می شود تا زندگی برای کسی که با فرد مبتلا به یکی از این بیماری ها زندگی می کند، خسته کننده شود.


اینها با یکسری محدودیت ها در زندگی مواجه هستند و اگر قرار است وارد زندگی مشترک با فردی شوند، شخص مقابلشان باید به این نکته آگاه باشد که عملکرد افراد مبتلا به صرع یا ام. اس ممکن است در طول زندگی و مراودات اجتماعی کاهش پیدا کند. این کاهش عملکرد مشکلاتی را برای دو طرف این زندگی در پی دارد.

1- پارانویا

ویژگی اصلی مبتلایان به این اختلال روانی، عدم اعتماد آنها به دیگران، بدگمانی و بدبینی است. این اختلال بین آقایان شایع تر است و فرد مبتلا، سوءظن بیمارگونه دارد و مدام به همسر خود شک می کند. زندگی با چنین فردی هم سخت است. چرا؟ چون فرد مقابل مدام به این فکر می کند که تا کی باید او را توجیه کنم؟ اینها اهل جر و بحث هستندو خشک و عصبی اند. ضمن اینکه بدبینی بیش از حد ممکن است منجر به خشونت یا اختلالات رفتاری دیگر هم شود.

2- اختلال شخصیت مرزی

این دسته از افراد به قدری بی ثبات هستند که اگر اتفاقی بیفتد دنیا را یا سیاه می بینند یا سفید و نگاهشان خاکستری نیست. نشانه هایی همچون روابط بین فردی بسیار بی ثبات، خشم شدید و نزاع های مکرر بدنی، بی ثباتی عاطفی، خرج کردن افراطی، سوء مصرف مواد، رابطه جنسی نابهنجار، رانندنگی بی مهابا، زیاد خوردن و اقدام مکرر به خودکشی کردن که شکل فریبکارانه دارد، از ویژگی های مهم این اختلال است. اگر پنج علامت از علائم گفته شده را فردی داشته باشد او یک بیمار مرزی یا بوردرلاین است. این دسته از افراد به محض اینکه بحث کوچکی بین آنها و همسرشان در می گیرد یا اتفاق جزیی می افتد؛ بلافاصله دست به خودکشی می زنند تا دیده شوند.

3- اختلال شخصیت هیستیریونیک (نمایشی)

اینها هم جزو تهدیدکننده ها محسوب می شوند. رفتار آنها نمایشی است. شخصیت های نمایشی. هم در مردان و هم زنان دیده می شود ولی در خانم ها به مراتب بیشتر است. پوشش ظاهری و حتی آرایششان با بقیه زنان فرق دارد و با این کار دوست دارند خودشان را بیش از پیش مطرح کنند. در مرحله بعدی بیمار از واقعیت های ذهنی و بیرونی دور می شودو اصلا هویت خود را فراموش می کند یا موقتا برای آرامش خود موضوعی را که بار سنگین عاطفی داشته باشد از یاد برده و دست به دامن انکار می شودو با این کار در قالب شخصیت دیگری قرار می گیرد و خود را چیز دیگری نشان می دهد.

4- دست بزن

هر چند تنش ها و بحران های موجود در دوران عقد به ندرت به برخوردهای فیزیکی و کتک منتهی می شود، با اینحال اگر جر و بحث در مورد مسائل جزیی و کوچک منجر به کتک زدن شود و یا موضوع کتک زدن چندین بار تکرار شود، حتما باید به این رابطه خاتمه داد، چون چنین شخصی نمی تواند خشمش را کنترل کند. چه بسا این کتک زدن در آینده به قتل هم منجر شود.

5- اختلاف دو قطبی

پر بودن خانه از انبوه کارهای نیمه تمام یکی از ویژگی های اختلال دو قطبی است. این افراد معمولا قادر به تمرکز روی یک کار نیستند و میلیون ها کار را شروع می کنند بدون اینکه بتوانند آنها را تمام کنند. آنها یا در فاز افسردگی هستند و یا در فاز هیجان که در هر دو فاز رفتارهای غیرعادیدارند. اینها معمولا مشکل خواب دارند. در فاز افسردگی زیاد می خوابند و همیشه احساس خستگی می کنند اما در فاز جنون و هیجان به اندازه کافی نمی خوابند اما هیچ وقت احساس خستگی نمی کنند.

6- وسواس

وسواس یک فکر، تصور، احساس یا حرکت مکرر مضر و اعصاب خردکنی است که با نوعی احساس اجبار و علاقه به مقاومت در برابر آن همراه اوست. وسواس، تعادل روانی و رفتاری را از بیمار گرفته و باعث می شود تا او در سازگاری با محیط دچار مشکل شود. در بیمار مبتلا به وسواس نشانه هایی همچون شک و تردید، ترس، دقت و نظم افراطی، اجبار، احساس بن بست، لجبازی دیده می شود و در مواردی این علائم خود را به شکل دله دزدی، آتش زدن جایی، درآوردن لباس، بیقراری، بهانهگیری، بی خوابی، بدخوابی، بی اشتهایی، و ... نشان می دهد. مشاهده این علائم در فرد وسواسی به قدری عجیب است که این احساس به اطرافیانش داده می شود که نکند او دیوانه شده باشد.

به گفته احمد تویسرکانی، رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور میزان طلاق در سال نود و یک، 151 هزار و 763 مورد بوده است و رشد طلاق نسبت به گذشته نگران کننده است.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/8/29:: 12:35 صبح     |     () نظر

یکی از مشکلاتی که این روزها دامنگیر نسل جوان شده است و بسیاری از جوانان با آن دست و پنجه نرم می کنند مسئله ازدواج و تشکیل خانواده است، کافی است سری به رسانه های مختلف بزنید تا شاهد بالا رفتن سن ازدواج در میان دختران و پسران باشید .

 

وضعیت مردان و زنان قبل و بعد از ازدواج

یکی از مشکلاتی که این روزها دامنگیر نسل جوان شده است و بسیاری از جوانان با آن دست و پنجه نرم می کنند مسئله ازدواج و تشکیل خانواده است، کافی است سری به  رسانه های مختلف بزنید تا شاهد بالا رفتن سن ازدواج در میان دختران و پسران باشید .


در این میان رسانه ها می توانند نقش بسیار مهمی را برای کاهش سن ازدواج ایفا کنند، اما متاسفانه آنچه عملا شاهد آن هستیم ،عکس این مسئله است چرا که نسل جوان امروزی، ساعت ها خود را با سریال ها و فیلم هایی مشغول می کنند که در آن به هیچ وجه خبری از ساده زیستی و پرهیز از هر گونه تجملات و تشکیل خانواده بدون هیچ هزینه اضافی نیست.

 
کافی است فقط چند فیلم سینمایی و یا سریال را دیده باشید که به این مسئله پی ببرید ،برای مثال جوانی را که تازه ازدواج کرده است را با یک شغل عادی  در یک خانه مجلل و بزرگ و با تمام امکانات و تجهیزات مدرن به تصویر می کشند که از زندگی خود لذت می برند .

 
این تصاویر به صورت ناخودآگاه در ذهن بسیاری از افراد نفوذ می کند و توقع آنان را بالا برده و در نتیجه تصمیم می گیرند تا آن امکانات و تجهیزات را برای زندگی خود نیز آماده کنند و برای همین دوران طلایی و شور و نشاط جوانی خود را در آرزوی رسیدن به یک خانه بزرگ و وسیله شخصی مدل بالا، سپری می کنند و معلوم هم نیست که بتوانند حتی به گوشه ای از آرزوهای خود دست پیدا کنند و بعد از اینکه نشاط جوانی آنها تمام شد تصمیم به ازدواج می گیرند .

 
یکی از مسائل مهمی که رسانه ها می توانند به آن بپردازند و آن را ابزاری در جهت کاهش سن ازدواج قرار بدهند ،مقایسه مردان و زنان قبل و بعد از ازدواج است که با به تصویر کشیدن الگوهای موفق و افرادی که با ازدواج زندگی آنها دچار تغییر و تحول شده است ، می توانند نقش مهمی در این زمینه ایفا کنند .

 
با توجه به اهمیت این مساله تصمیم گرفتیم تا یک مقایسه کوتاه میان افراد قبل و بعد از ازدواج در روایات اسلامی داشته باشیم تا با برخی از فوائد و خصوصیت های منحصر به فرد ازدواج  آشنا شویم :
 
  
ملاقات با خداوند

قبل از ازدواج: بدترین افراد

رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت به افرادی که قبل از ازدواج عمر آنان به پایان رسیده است و این تاخیر در ازدواج به سبب بی اهمیتی به این مسئله مهم بوده است، این تعبیر را به کار می برد و می فرماید: (بدترین مردگان شما بی همسرانند.)(بحار الانوار،ج103،ص221)


پاکدامنی و سلامت روح از خطر مبتلا شدن به گناهان از جمله فوائد مهم ازدواج است که در روایت های متعدد به آن اشاره شده است که از جمله آنها روایتی از وجود مبارک رسول خدا صلی الله علیه و آله است که می فرماید:(تَزَوَّج تستعفَّ مع عِفَّتِکَ:ازدواج کن تا با پاکدامنی زندگی کنی)

بعد از ازدواج: بهترین افراد

اما بعد از ازدواج انسان می تواند پاک و پاکیزه خداوند را ملاقات کند و به همین جهت باز رسول خدا می فرماید:
 
(هر که دوست دارد که پاک و پاکیزه خدا را دیدار کند با داشتن همسر به دیدارش برود.)(بحار الانوار،ج103،ص220)

 
 
عکس العمل شیطان

قبل از ازدواج:
 
خوشحالی شیطان
 
بعد از ازدواج:
 
ناله و فریاد شیطان
 
پیامبر خدا به افرادی که در دوره جوانی و نشاط خود ازدواج کنند این مژده و بشارت را می دهد که این کار صدای ناله و فریاد شیطان را بلند می کند: (هیچ جوانی نیست که در دوره جوانی خود ازدواج کند،مگر آنکه شیطان او فریاد برآورد که وای بر او وای بر او دو سوم دینش را از گزند من حفظ کرد )بنابر این ،انسان باید برای حفظ یک سوم دیگر تقوای خدا در پیش گیرد) (بحار الانوار،ج103،ص221)

 
 
مسائل اقتصادی

قبل از ازدواج:

شواهد و تجربه های متعدد نشان داده است که افراد تا قبل از ازدواج نمی توانند پیشرفت چشمگیری از نظر اقتصادی داشته باشند .
 
بعد از ازدواج:

افزایش روزی و جوانمردی

رسول خدا در این زمینه فوائد ازدواج و تاثر آن بر افزایش روزی و جوانمردی و همچنین زیبا شدن اخلاق اینگونه می فرماید:(بی همسران خود را همسر دهید زیرا با این کار خداوند اخلاق آنان را نیکو می گرداند و روزی هایشان را زیاد می کند و بر جوانمردی آنان می افزاید.)(میزان الحکمه،ح 2779 )

 

پاداش عبادات 
قبل از ازدواج:
 
در روایت اسلامی خواب فردی که ازدواج کرده است بر  عبادت فردی که مجرد است و هر روز روزه می دارد و شب ها شب زنده داری می کند ترجیح داده شده است .
 
بعد از ازدواج:
 
اما بعد از ازدواج ثواب و پاداشی که خداوند متعال نسبت به انجام عبادات در اختیار افراد قرار می دهد بسیار متفاوت خواهد بود که به عنوان نمونه امام صادق علیه السلام در این زمینه می فرماید:(دو رکعت نمازی که همسردار می خواند برتر از هفتاد رکعتی است که فرد بی همسر می خواند.)(بحار الانوار،ج103،ص221)
 
همچنین روایتی که در این زمینه از رسول خدا نقل شده است به خوبی اهمیت این مسئله را نمایانگر می کند:(همسردار خفته نزد خداوند متعال بر بی همسر روزه گیر و شب زنده دار فضیلت دارد.)(بحار الانوار،ج103،ص221)


رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت به افرادی که قبل از ازدواج عمر آنان به پایان رسیده است و این تاخیر در ازدواج به سبب بی اهمیتی به این مسئله مهم بوده است، این تعبیر را به کار می برد و می فرماید:(بدترین مردگان شما بی همسرانند)

مسائل اخلاقی
 
قبل از ازدواج: ابتلا به گناه و معصیت
 
روایات اسلامی ازدواج را یکی از مهمترین موانع برای جلوگیری از ابتلا به گناهان معرفی می کند و به همین جهت به همه افراد مجرد توصیه می کند که هرچه سریع تر ازدواج کنند و گرنه از گناهکاران خواهند بود.
 
که از جمله آنها داستان ازدواج مردی به نام عکاف است که با داشتن سلامت جسمی و مالی از ازدواج خودداری می کرد که رسول خدا به او اینگونه فرمود: (تزوّج و الّا فأنت من المذنبین: ازدواج کن و گرنه از گناهکاران به حساب می آیی.)( مستدرک الوسائل ،ج 14،ص155)
 
بعد از ازدواج: پاکدامنی و سلامت روح

 

پاکدامنی و سلامت روح از خطر مبتلا شدن به گناهان از جمله فوائد مهم ازدواج است که در روایت های متعدد به آن اشاره شده است که از جمله آنها روایتی از وجود مبارک رسول خدا صلی الله علیه و آله است که می فرماید: (تَزَوَّج تستعفَّ مع عِفَّتِکَ: ازدواج کن تا با پاکدامنی زندگی کنی.)(الخصال،ج 1،ص316)
 
به همین جهت است که ویل دورانت دانشمند معروف غربی در این زمینه می گوید: (اگر راهی پیدا شود که ازدواج در سال های طبیعی انجام گیرد، فحشا، امراض روانی، تنهایی بی ثمر، عزلت ناپسند و انحرافات جنسی، که زندگی را لکه دار کرده است، تا نصف تقلیل خواهد یافت.)( لذات فلسفه، ص 174)
 
خلاصه کلام آنکه این فوائد تنها بخشی کوچک از هزاران فائده ازدواج و مقایسه مردان و زنان قبل و بعد از ازدواج است و امید آن می رود که رسانه های مختلف همانطور که اشاره شد در صدد نشان دادن الگوی موفق افراد بعد از ازدواج باشند، تا این مسئله بتواند راهی برای پیشرفت روز افزون ازدواج به موقع در جامعه امروز ما باز کند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/8/29:: 12:34 صبح     |     () نظر

 

فراموشی را جدی بگیرید

علایم بیماری آلزایمر

 

فراموشی یکی از علایم بیماری آلزایمر است اما همه فراموشی ها آلزایمر نیستند.

رییس انجمن آلزایمر ایران گفت: هرگونه فراموشی به ویژه در سنین بالاتر از 50 سال باید جدی گرفته شود.

 

معصومه صالحی اظهار داشت: در 60 درصد فراموشی هایی که اتفاق می افتد زمینه ای از واقعه در خاطر افراد وجود دارد اما اصل موضوع فراموش شده است؛ به طور مثال اسم شخصی را فراموش می کنیم اما چهره آن شخص برایمان آشنا است، اما در آلزایمر به طور کلی فرد دچار فراموشی می شود و حتی چهره را نیز به خاطر نمی آورد.

 

رییس انجمن آلزایمر ایران خاطرنشان کرد: برخی افراد نیز به دلیل درگیری های مغزی و جسمی فراموش می کنند که مثلا غذا خورده اند، اما پس از مدتی -هنگام عصر- با احساس گرسنگی متوجه می شوند که غذا نخورده اند، درحالی که بیماران آلزایمری به طور کلی غذا خوردن یا نخوردن خود را فراموش می کنند.

 

صالحی با بیان اینکه مصرف کنندگان برخی از انواع داروها ، افراد دارای مشکلات تیروئیدی و عفونی و افرادی که دچار ضربه سر شده اند، نیز دچار فراموشی می شوند، افزود: این گونه مسایل را نباید به حساب آلزایمر گذاشت، اما فراموشی را باید به ویژه در سنین بالا جدی گرفت و برای تشخیص علت آن به متخصصان مغز و اعصاب مراجعه کرد.

 

وی در گفت و گو با ایرنا تاکید کرد: هرچه بیماری آلزایمر زودتر تشخیص داده شود پاسخ بیماری به درمان های کنترل کننده و نگهدارنده بیشتر خواهد بود.

 

به گفته رییس انجمن آلزایمر ایران، تشخیص به موقع در بیماران آلزایمری موجب می شود که آنان پنج سال دیرتر نسبت به بیماران دیگر دچار عوارض ناشی از این بیماری مانند عدم کنترل ادرار و سفتی مفاصل شوند.

 

صالحی یادآور شد: استرس، آلودگی هوا ، نوع غذا و سبک زندگی از عوامل زمینه ساز ابتلا به آلزایمر به شمار می رود و انجام فعالیت های مغزی می تواند در پیشگیری از ابتلا به آلزایمر موثر باشد.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/8/29:: 12:30 صبح     |     () نظر
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >