سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دل احمق در دهانش و دهان حکیم در دلش است . [امام عسکری علیه السلام]
روستای فرهنگی تاریخی تمدنی کوه پنبه
درباره



روستای فرهنگی تاریخی تمدنی کوه پنبه

وضعیت من در یاهـو
مدیر وبلاگ : مجید بازیار[299]
نویسندگان وبلاگ :
جمال رستم منش[0]
....[0]

پیوندها
تغییر مطلوب
مــــــــــــــبـــــــلِّــــــــــــغ اســــــــلـــام
بلوچستان
اسپایکا
►▌ استان قدس ▌ ◄
نغمه ی عاشقی
ســـــــــاده دل
مشاور
سلحشوران
شباهنگ
farzad almasi
هستی تنهاااااا.....
.: شهر عشق :.
رویای شبانه
پیامنمای جامع
دلـتنگـ هشـیگـــــــــی
محمدمبین احسانی نیا
*bad boy*
سربازی در مسیر
منتظر نباش تا پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده شدن خویش بکوش
ترخون
♥Deltangi
محمد قدرتی
شورای دانش آموزی شهرستان
ماه تمام من
غزلیات محسن نصیری(هامون)
عاشق فوتبال20
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــای مـــــــن
نمی دونم بخدا موندم
نــــــا کجــــــا آبـــــــاد دل مــــن ...
پرسپـــــــــــــــو لیـــــــــــــــــــــــــــــس
جدید ترین مطالب
یار کارگر
بهار عشق
ماه مهربان من
آپدیت یوزر پسوورد نود32
مناجات با عشق
حرف های نگفته دلهای شکسته بارانی از غم
پرسپولیس
هیئت حضرت زهرا(س)شرفویه
دنیای دیگه ایه، این دل نوجون ها
معماری
اینا حرف دله...
کیمیای ناب
امام زمان
غزل عشق
کـ ـهـ ـکـ ـشـ ـان
کوثر ولایت
عاشق دل شکسته
The best of the best
من - او = هیچکس
از هر دری سخنی
وبلاگ بایدهلو باشد
جزتو

- اگر ناراحت است به احساسش احترام بگذار. - وقتی خسته است به او کمک کن. - هر وقت به تنهایی احتیاج دارید و می‌خواهید با خودتان خلوت کنید، به او بگو که می‌خواهی مدت کوتاهی تنها باشی و به زودی پیش او خواهی بود. - وقتی که دیگر نیازی به تنهایی نبود و پیش او بودید، با بیانی صمیمانه به او علت ناراحتی خود را بگو و او را مطمئن ساز که تقصیری متوجه ی او نبوده است. - در حضور دیگران به او احترام بگذار از خوبی‌هایش تمجید کن. - در جمع و میهمانی به او بیشتر از سایرین توجه کن. - در مناسبت‌های خوب زندگی، مانند سالروز ازدواج یا تولد و غیره با نوشتن مطلبی کوتاه ابراز عشق و علاقه کن. - سعی کن حال و احساس او را درک کرده و بعد حرف بزنید. مثلا اگر حالش خوب است، بگو امروز خوشحال به نظر می‌رسی و یا اگر سرحال نبود بگو «فکر می‌کنم خسته هستی». - سعی کنید، رفتارتان مثل روزهای اول آشنایی باشد. نخستین روزهای آشنایی را همواره به یاد داشته باشید. - به کارهای منزل رسیدگی کن و اگر چیزی احتیاج به تعمیر دارد انجام بده و از او بپرس، کاری هست که بتوانید انجام دهید. - صمیمیت را چاشنی زندگی کنید و به جای اینکه در مقابل یکدیگر بایستید به موازات یکدیگر حرکت کنید و به «ما شدن» بیندیشید. بال پرواز یکدیگر باشید. - وقتی کاری برایتان انجام می‌دهد ، تشکر خود را بیان نما. - با هم طوری صحبت کنید که از خواسته‌های یکدیگر به خوبی آگاه شوید. - از همدیگر نظرخواهی کنید. - به کارهای روزانه‌اش علاقه نشان بده، و از کارهایی که انجام می‌دهد سوال کن. - سعی کنید در بیرون رفتن از منزل، لباس هر دوی شما مرتب و شیک باشد. - سفرهای کوتاه در زندگی ترتیب دهید. - برایش هدایای مناسبی تهیه کن. - از محل کار به او تلفن بزن، حالش را جویا شو، به خصوص در شرایطی که بیمار است و یا اگر خبر جالب و خوشایندی دارید.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/10/7:: 8:26 عصر     |     () نظر

 

 

آشنا نبودن والدین و زن و مرد با وظایفشان؛

شاید بتوان گفت یکی از مهمترین مسائلی که هر انسانی اعم از

زن و مرد باید با آن آشنا باشند، روش همسرداری است.

بدین معنا که زن یا مرد هر کدام وظایفشان را نسبت به طرف

مقابلش بداند. و هر یک بدانند که زن و مرد در مقابل نیازهای اخلاقی،

عاطفی، روحی و روانی، جنسی، اجتماعی و خانوادگی یکدیگر

وظیفه دارند، که کوتاهی در برابر هر کدام از این ها منشأ

اختلاف می شود و دانستن این وظایف محقق نمی گردد

مگر آن که زن یا مرد هر کدام مدت زیادی پیرامون این موضوعات

مطالعه نمایند و آن را به مرحله عمل برسانند.

به بیان دیگر اصل مدیریت در داخل منزل و خانواده یکی از اصول

بسیار مهمی است که بسیاری، از آن غافلند، چون به اهمیت

آن آگاهی ندارند. چه بسا یک فرد بتواند استانی را مدیریت نماید

و یا لشگری را فرماندهی نماید، اما در مدیریت منزل و خانواده

پنج إلی شش نفری عاجز است.

**************
محکوم کردن یکدیگر و مچ گیری؛

یکی دیگر از علل اختلاف بین زن و شوهر، پیدا کردن نقاط ضعف دیگری

و آن را به رخ او کشیدن و یا در جمع مطرح کردن است،

تا از این طریق، دیگری را محکوم کند و حرف خود را به کرسی بنشاند.

در این صورت، طرف مقابل هم در صدد مقابله برمی آید

و سعی می کند عیب و نقطه ضعفی در دیگری پیدا کند

تا او را محکوم نماید.

در چنین فضایی زن و شوهر، دائماً با دید منفی به یکدیگر

نگاه می کنند و هر کدام دنبال پیدا کردن عیب دیگری است

تا او را خُرد کند و شخصیتش را در هم بکوبد.

در چنین خانواده هایی فضای خانواده در اثر بغض و کینه،

روز به روز تیره تر می گردد و آتش حِقد همه را می-سوزاند.

*************
عدم آرایش زنان برای همسران شان؛

زن باید به آراستگی برای شوهر با رعایت موازین اخلاقی

در برابر فرزندان، اهمیت دهد و از آرایش در مقابل نامحرم

یا خارج از منزل بپرهیزد؛

زیرا عدم خودآرایی زن برای شوهرش باعث می شود که زن

برای مرد تکراری شود و دیگر رنگ و بویی نداشته باشد،

در حالی که غریزه جنسی به مرد فشار می آورد و همین

فشار باعث می شود که مرد بهانه های مختلف بیاورد

و هر کاری زن انجام دهد برایش چندان ارزشی نداشته باشد.

البته مرد هم در برابر زن این وظیفه را دارد.

بر همین اساس رسول مکرم اسلام

صلی الله علیه وآله وسلم می فرمایند:

«بر زن لازم است که برای شوهرش با بهترین عطرها خود را

 

خوشبو نماید، و بهترین لباس ها را بپوشد، و بهترین زینت و آرایش

 

را برای شوهرش بنماید و خود را هر صبح و شب برای

 

شوهرش آماده سازد.»

امام محمدباقرعلیه السلام می فرمایند:

«برای زن سزاوار نیست که در برابر شوهرش بدون آراستگی باشد،

 

اگر چه به آویزان کردن گردنبندی باشد.

 

و نیز سزاوار نیست دست هایش را بدون حنا و آرایش رها سازد،

 

اگر چه مقدار کمی حنا به دستش بمالد، حتی اگر زن سن

 

زیادی داشته باشد.»

*****************
عدم احترام متقابل به اقوام یکدیگر؛

زن و مرد وظیفه دارند نسبت به پدر و مادر و اقوام یکدیگر احترام بگذارند.

چه بسا بی توجهی و بی احترامی هر یک نسبت به والدین

و بستگان دیگری منشأ اختلاف شوند؛

زیرا علاقه به والدین جزء فطرت هر انسانی است،

و نمی توان انتظار داشت یک طرف این موضوع را رعایت کند

و طرف مقابل رعایت ننماید.

بنابراین برای رفع کدورت باید هر کدام برای والدین و اقوام دیگری

احترام قائل شود و برخوردی زیبا داشته باشد.

در صورتی که بعضی از بستگان هر یک، از نظر اخلاقی مشکل

داشته باشد، و رفت و آمد با آنها اثر منفی روی خودشان

و فرزندانشان می گذارد، اگر امر به معروف و نهی از منکر امکان دارد

بر انسان واجب است انجام دهد و در صورتی که ممکن نیست

باید رفت و آمد را به حداقل و یا به حد تلفنی برساند؛

زیرا سلامت خانواده و فرزندان بر همه چیز مقدم است.

****************
ابراز علاقه به دیگران؛

زن نباید نسبت به مرد نامحرم ابراز علاقه کند و از او تعریف

و تمجید نماید و همین وظیفه را مرد هم دارد؛

زیرا این کار با غیرت مرد تناسب ندارد و از طرف دیگر

مرد دوست دارد زن تمام وجودش عشق و علاقه به او باشد

مرد هم نباید به زن نامحرمی ابراز علاقه کند و از او تعریف نماید؛

زیرا عدم رعایت این موضوع حساسیت زن را برمی انگیزد

و باعث اختلاف می شود.

*************
مقایسه کردن همسر با دیگران؛

مقایسه کردن همسر با دیگران و به رخ کشیدن و برشمردن

امتیازات دیگران نسبت به همسر، یکی از کارهایی است

که منشأ سرد شدن زن و شوهر نسبت به هم می شود.

در حالی که مرد دوست دارد زنش از او ستایش نماید

و زن هم علاقه دارد شوهرش به او ابراز عشق و محبت کند.

بر همین اساس رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم می فرمایند:

«سخن مرد به زن، که بگوید به راستی من تو را دوست دارم،

باعث می شود هرگز محبت آن مرد از دل زن بیرون نرود.»

در جایی دیگر نیز می فرمایند:

«زمانی که مرد و زن به یکدیگر نگاه محبت آمیز نمایند،

خداوند بزرگ هم به آن دو با رحمت و لطفش می نگرد.»

*****************
اعتیاد و الکلیسم؛

اعتیاد شوهر به سیگار و مواد مخدر و الکل از جمله

موضوعاتی است که ایجاد درگیری می کند.

هر زنی طبق فطرتش دوست دارد وقتی با شوهرش

رو به رو می شود، معطر باشد نه بوی سیگار و مواد مخدر

و الکل و... بدهد، به طوری که گاهی اعتیاد و کشیدن

سیگار باعث می شود مرد از خود حرکاتی نشان دهد

که هر انسانی از او متنفر می گردد.

بر این اساس رسول گرامی اسلام صلی الله-علیه وآله وسلم

می فرمایند: «کسی که گناه بنگ و حشیش را کوچک شمارد،

کافر گردیده است. (مراد از کفر، کفر عملی است).»

**************
رفت و آمد زیاد با اقوام یک طرف؛

گاهی رفت و آمد زیاد زن به منزل پدری و اقوامش و بی توجهی

به مادر شوهر و سایر اقوام او و بالعکس باعث اختلاف می شود.

البته زن به طور طبیعی علاقه بیشتری به والدین و اقوامش دارد،

همان طور که مرد هم از این قاعده مستثنی نیست.

**************
کم توجهی به غرائز جنسی مرد؛

از روایات استفاده می شود، وظیفه اخلاقی زن آن است

که تا شوهرش به بستر، نیامده نخوابد و با رعایت موازین اخلاقی

خود را برای شوهر عرضه نماید تا او را از نظر غرائز ارضاء کند.

شوهر هم نباید همسرش را زیاد معطل کند.

گاهی اوقات مرد خسته است و می خواهد زود بخوابد

در حالی که بچه ها بیدارند و زن هم مشغول دیدن فیلم

و سخن گفتن با بچه ها و اقوام است و لذا زمینه برای

ارضای جنسی مساعد نیست.

در چنین مواقعی مرد به خواب می رود در حالی که نتوانسته

نیاز خود را تأمین نماید و اگر مدتی به همین طریق بگذرد

غریزه جنسی بر مرد فشار می آورد و ناراحتی های ناشی از

آن مرد را به طور جدی تحت فشار روحی و اضطراب قرار می دهد.

در نتیجه زندگی برای مرد چندان لذت بخش نخواهد بود

و همین امر باعث بروز اختلاف و از بین رفتن صفا و صمیمیت می گردد.

بر این اساس، حضرت پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم می فرمایند:

«زمانی که زنی دور از بستر شوهرش، شب را به صبح برساند

(شب نزد شوهرش نخوابد)

فرشتگان الهی تا صبح او را لعنت خواهند کرد.»

در مقابل، مرد هم وظیفه دارد روحیه و حالت همسرش را در نظر بگیرد

و او را از نظر مسائل جنسی ارضاء نماید، به بیان دیگر،

مرد نباید تنها به خودش فکر کند، بلکه طوری با همسرش

هماهنگ باشد که او احساس نشاط و فرح نماید.

****************
تبعیض بین فرزندان و نوه ها؛

انسان به طور طبیعی به برخی از فرزندان و دامادها و عروس ها

یا نوه ها به خاطر ایمان قوی، فرمان برداری بیشتر و محبتی

که به والدین دارند علاقه زیادتری دارد.

اما این علاقه نباید در ظاهر و رفتار و رفت و آمدها بروز کند؛

زیرا فرق گذاشتن بین فرزندان و نوه ها بسیاری از اوقات

منشأ کدورت و حسادت و اختلاف بین زن و شوهر می گردد

و نظام خانواده را متزلزل می کند.

بر این اساس، حضرت پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم می فرمایند:

«خداوند دوست دارد بین فرزندانتان عدالت برقرار کنید،

حتی در بوسیدن.»

********************
دیر آمدن شوهر؛

دیر آمدن شوهر به خانه و بودن با دوستان تا پاسی از شب و خانه

را به منزله خوابگاه محسوب نمودن و بی توجهی به نیازهای

عاطفی و جنسی زن، یکی دیگر از موضوعاتی است که منشأ

اختلاف بین خانواده ها است.

البته زن هم باید حد اعتدال را رعایت کند، بدین معنا که موقعیت

شوهرش را در نظر بگیرد و بداند که شوهر نمی تواند

بیش از حد در کنار او باشد؛

زیرا وظیفه او تأمین مخارج زندگی است و لازمه اش آن است

که وقت بیشتری را در خارج از منزل صرف کند و به محض ورود

به منزل احتیاج به آرامش دارد.

*********************
حاکم نبودن خداوند بر دل ها؛

حاکم نبودن معنویت و تقوا و توجه به زرق و برق دنیا

و تمایل به تجملات و تشریفات و وجود فخرفروشی

و کبر و غرور و حسادت نسبت به یکدیگر یکی از علل دیگر

اختلافات در بین برخی خانواده ها است.

****************
عدم توجه به خواسته های شوهر؛

برخی زنان وقتی پا به سن می گذارند و دارای عروس و داماد

و نوه می شوند، به خاطر سن بالا و سرگرم شدن به اطراف شلوغ

خود و فروکشنمودن غریزه جنسی در بعضی از این نوع بانوان

و موارد دیگر، از نیازهای جنسی و عاطفی شوهر غافل می شوند.

********************
شاغل بودن برخی زنان؛

شاغل بودن زن با حفظ حجاب و رعایت موازین شرعی مانعی ندارد،

اما این شغل نباید جلوی نشاط و شادابی او را نسبت به شوهر

و تربیت فرزندان بگیرد.

حضرت علی علیه السلام می فرمایند:

«جهاد زن، خوب شوهرداری کردن است.»

********************
وابستگی شدید و تعصب های ناروا؛

گاهی وابستگی شدید دختر به مادر یا پسر به مادر و تعصب های

بی جا و ندیدن نقاط ضعف دختر توسط مادر و توجه نکردن

مادر به نقاط ضعف پسرو دفاع غیرمنطقی از او، طرف مقابل را

عصبانی می کند و منشأ اختلاف می گردد.

***********************
افکار بچه گانه؛

ازدواج در سنین پایین و آشنا نبودن زن و مرد به وظایفشان

در مقابل یکدیگر و بچه گانه فکر کردن یکی از علل دیگر

اختلافات است.

******************

مسافرت های طولانی و دور بودن مرد از خانه؛

مسافرت های طولانی مرد و عدم درک زن توسط همسرش

و اذیت کردن فرزندان و مسئولیت همه آنان را به زن سپردن،

گاهی صبر او را لبریز می کند و باعث بروز اختلافات می شود.

بر این اساس امام رضاعلیه السلام می فرمایند:

«زمانی که مرد بیش از چهار ماه همبستر شدن با همسرش

را رها سازد گناهکار است.»

*****************
تفاوت در آداب و فرهنگ ها؛

نزدیک نبودن آداب و رسوم فرهنگ ها و اختلاف در سطح

معنویت یعنی پایبند بودن یک طرف به دین و احکام الهی

و بی توجهی طرف مقابل به عیادت و ارزش های اسلامی باعث

ناسازگاری زن و مرد می شود.

**************
تجملات و تشریفات؛

چشم و هم چشمی، تجملات، تشریفات و توقعات بیش

از حد و دور از انتظار از عروس و داماد و یا از مادرشوهر و مادرزن

و مقایسه زندگی و جهیزیه همسر با زنان دیگر و یا مقایسه کردن

موقعیت و شغل و حقوق شوهر با مردان دیگر، یکی از عوامل

بروز ناراحتی در خانواده ها است.

بر این اساس، حضرت علی علیه السلام می فرمایند:

«آدم حریص فقیر است اگر چه تمام دنیا مال او باشد.»

نیز در جایی دیگر می فرمایند:

«فردی که حرص و طمع داشته باشد، ذلیل و گرفتار خواهد شد.»

******************
عدم درک یکدیگر؛

عدم درک یکدیگر بدین معناست که زن و شوهر به خوبی

از خواسته های مادی و معنوی همدیگر آگاه نمی باشند.

بر این اساس، حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم

می فرمایند: «فقر و تنگدستی در بسیاری از افراد باعث کفر

و بی ایمانی می گردد.»

********************
رابطه نامشروع قبل از ازدواج؛ یکی از علل اختلافات بین زن و مرد،

دوست شدن آنان با یکدیگر قبل از ازدواج است؛

زیرا این نوع روابط غرب گونه باعث بدبینی هرکدام به دیگری بعد

از ازدواج می شود.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/10/7:: 8:23 عصر     |     () نظر

 

 

آشنا نبودن والدین و زن و مرد با وظایفشان؛

شاید بتوان گفت یکی از مهمترین مسائلی که هر انسانی اعم از

زن و مرد باید با آن آشنا باشند، روش همسرداری است.

بدین معنا که زن یا مرد هر کدام وظایفشان را نسبت به طرف

مقابلش بداند. و هر یک بدانند که زن و مرد در مقابل نیازهای اخلاقی،

عاطفی، روحی و روانی، جنسی، اجتماعی و خانوادگی یکدیگر

وظیفه دارند، که کوتاهی در برابر هر کدام از این ها منشأ

اختلاف می شود و دانستن این وظایف محقق نمی گردد

مگر آن که زن یا مرد هر کدام مدت زیادی پیرامون این موضوعات

مطالعه نمایند و آن را به مرحله عمل برسانند.

به بیان دیگر اصل مدیریت در داخل منزل و خانواده یکی از اصول

بسیار مهمی است که بسیاری، از آن غافلند، چون به اهمیت

آن آگاهی ندارند. چه بسا یک فرد بتواند استانی را مدیریت نماید

و یا لشگری را فرماندهی نماید، اما در مدیریت منزل و خانواده

پنج إلی شش نفری عاجز است.

**************
محکوم کردن یکدیگر و مچ گیری؛

یکی دیگر از علل اختلاف بین زن و شوهر، پیدا کردن نقاط ضعف دیگری

و آن را به رخ او کشیدن و یا در جمع مطرح کردن است،

تا از این طریق، دیگری را محکوم کند و حرف خود را به کرسی بنشاند.

در این صورت، طرف مقابل هم در صدد مقابله برمی آید

و سعی می کند عیب و نقطه ضعفی در دیگری پیدا کند

تا او را محکوم نماید.

در چنین فضایی زن و شوهر، دائماً با دید منفی به یکدیگر

نگاه می کنند و هر کدام دنبال پیدا کردن عیب دیگری است

تا او را خُرد کند و شخصیتش را در هم بکوبد.

در چنین خانواده هایی فضای خانواده در اثر بغض و کینه،

روز به روز تیره تر می گردد و آتش حِقد همه را می-سوزاند.

*************
عدم آرایش زنان برای همسران شان؛

زن باید به آراستگی برای شوهر با رعایت موازین اخلاقی

در برابر فرزندان، اهمیت دهد و از آرایش در مقابل نامحرم

یا خارج از منزل بپرهیزد؛

زیرا عدم خودآرایی زن برای شوهرش باعث می شود که زن

برای مرد تکراری شود و دیگر رنگ و بویی نداشته باشد،

در حالی که غریزه جنسی به مرد فشار می آورد و همین

فشار باعث می شود که مرد بهانه های مختلف بیاورد

و هر کاری زن انجام دهد برایش چندان ارزشی نداشته باشد.

البته مرد هم در برابر زن این وظیفه را دارد.

بر همین اساس رسول مکرم اسلام

صلی الله علیه وآله وسلم می فرمایند:

«بر زن لازم است که برای شوهرش با بهترین عطرها خود را

 

خوشبو نماید، و بهترین لباس ها را بپوشد، و بهترین زینت و آرایش

 

را برای شوهرش بنماید و خود را هر صبح و شب برای

 

شوهرش آماده سازد.»

امام محمدباقرعلیه السلام می فرمایند:

«برای زن سزاوار نیست که در برابر شوهرش بدون آراستگی باشد،

 

اگر چه به آویزان کردن گردنبندی باشد.

 

و نیز سزاوار نیست دست هایش را بدون حنا و آرایش رها سازد،

 

اگر چه مقدار کمی حنا به دستش بمالد، حتی اگر زن سن

 

زیادی داشته باشد.»

*****************
عدم احترام متقابل به اقوام یکدیگر؛

زن و مرد وظیفه دارند نسبت به پدر و مادر و اقوام یکدیگر احترام بگذارند.

چه بسا بی توجهی و بی احترامی هر یک نسبت به والدین

و بستگان دیگری منشأ اختلاف شوند؛

زیرا علاقه به والدین جزء فطرت هر انسانی است،

و نمی توان انتظار داشت یک طرف این موضوع را رعایت کند

و طرف مقابل رعایت ننماید.

بنابراین برای رفع کدورت باید هر کدام برای والدین و اقوام دیگری

احترام قائل شود و برخوردی زیبا داشته باشد.

در صورتی که بعضی از بستگان هر یک، از نظر اخلاقی مشکل

داشته باشد، و رفت و آمد با آنها اثر منفی روی خودشان

و فرزندانشان می گذارد، اگر امر به معروف و نهی از منکر امکان دارد

بر انسان واجب است انجام دهد و در صورتی که ممکن نیست

باید رفت و آمد را به حداقل و یا به حد تلفنی برساند؛

زیرا سلامت خانواده و فرزندان بر همه چیز مقدم است.

****************
ابراز علاقه به دیگران؛

زن نباید نسبت به مرد نامحرم ابراز علاقه کند و از او تعریف

و تمجید نماید و همین وظیفه را مرد هم دارد؛

زیرا این کار با غیرت مرد تناسب ندارد و از طرف دیگر

مرد دوست دارد زن تمام وجودش عشق و علاقه به او باشد

مرد هم نباید به زن نامحرمی ابراز علاقه کند و از او تعریف نماید؛

زیرا عدم رعایت این موضوع حساسیت زن را برمی انگیزد

و باعث اختلاف می شود.

*************
مقایسه کردن همسر با دیگران؛

مقایسه کردن همسر با دیگران و به رخ کشیدن و برشمردن

امتیازات دیگران نسبت به همسر، یکی از کارهایی است

که منشأ سرد شدن زن و شوهر نسبت به هم می شود.

در حالی که مرد دوست دارد زنش از او ستایش نماید

و زن هم علاقه دارد شوهرش به او ابراز عشق و محبت کند.

بر همین اساس رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم می فرمایند:

«سخن مرد به زن، که بگوید به راستی من تو را دوست دارم،

باعث می شود هرگز محبت آن مرد از دل زن بیرون نرود.»

در جایی دیگر نیز می فرمایند:

«زمانی که مرد و زن به یکدیگر نگاه محبت آمیز نمایند،

خداوند بزرگ هم به آن دو با رحمت و لطفش می نگرد.»

*****************
اعتیاد و الکلیسم؛

اعتیاد شوهر به سیگار و مواد مخدر و الکل از جمله

موضوعاتی است که ایجاد درگیری می کند.

هر زنی طبق فطرتش دوست دارد وقتی با شوهرش

رو به رو می شود، معطر باشد نه بوی سیگار و مواد مخدر

و الکل و... بدهد، به طوری که گاهی اعتیاد و کشیدن

سیگار باعث می شود مرد از خود حرکاتی نشان دهد

که هر انسانی از او متنفر می گردد.

بر این اساس رسول گرامی اسلام صلی الله-علیه وآله وسلم

می فرمایند: «کسی که گناه بنگ و حشیش را کوچک شمارد،

کافر گردیده است. (مراد از کفر، کفر عملی است).»

**************
رفت و آمد زیاد با اقوام یک طرف؛

گاهی رفت و آمد زیاد زن به منزل پدری و اقوامش و بی توجهی

به مادر شوهر و سایر اقوام او و بالعکس باعث اختلاف می شود.

البته زن به طور طبیعی علاقه بیشتری به والدین و اقوامش دارد،

همان طور که مرد هم از این قاعده مستثنی نیست.

**************
کم توجهی به غرائز جنسی مرد؛

از روایات استفاده می شود، وظیفه اخلاقی زن آن است

که تا شوهرش به بستر، نیامده نخوابد و با رعایت موازین اخلاقی

خود را برای شوهر عرضه نماید تا او را از نظر غرائز ارضاء کند.

شوهر هم نباید همسرش را زیاد معطل کند.

گاهی اوقات مرد خسته است و می خواهد زود بخوابد

در حالی که بچه ها بیدارند و زن هم مشغول دیدن فیلم

و سخن گفتن با بچه ها و اقوام است و لذا زمینه برای

ارضای جنسی مساعد نیست.

در چنین مواقعی مرد به خواب می رود در حالی که نتوانسته

نیاز خود را تأمین نماید و اگر مدتی به همین طریق بگذرد

غریزه جنسی بر مرد فشار می آورد و ناراحتی های ناشی از

آن مرد را به طور جدی تحت فشار روحی و اضطراب قرار می دهد.

در نتیجه زندگی برای مرد چندان لذت بخش نخواهد بود

و همین امر باعث بروز اختلاف و از بین رفتن صفا و صمیمیت می گردد.

بر این اساس، حضرت پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم می فرمایند:

«زمانی که زنی دور از بستر شوهرش، شب را به صبح برساند

(شب نزد شوهرش نخوابد)

فرشتگان الهی تا صبح او را لعنت خواهند کرد.»

در مقابل، مرد هم وظیفه دارد روحیه و حالت همسرش را در نظر بگیرد

و او را از نظر مسائل جنسی ارضاء نماید، به بیان دیگر،

مرد نباید تنها به خودش فکر کند، بلکه طوری با همسرش

هماهنگ باشد که او احساس نشاط و فرح نماید.

****************
تبعیض بین فرزندان و نوه ها؛

انسان به طور طبیعی به برخی از فرزندان و دامادها و عروس ها

یا نوه ها به خاطر ایمان قوی، فرمان برداری بیشتر و محبتی

که به والدین دارند علاقه زیادتری دارد.

اما این علاقه نباید در ظاهر و رفتار و رفت و آمدها بروز کند؛

زیرا فرق گذاشتن بین فرزندان و نوه ها بسیاری از اوقات

منشأ کدورت و حسادت و اختلاف بین زن و شوهر می گردد

و نظام خانواده را متزلزل می کند.

بر این اساس، حضرت پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم می فرمایند:

«خداوند دوست دارد بین فرزندانتان عدالت برقرار کنید،

حتی در بوسیدن.»

********************
دیر آمدن شوهر؛

دیر آمدن شوهر به خانه و بودن با دوستان تا پاسی از شب و خانه

را به منزله خوابگاه محسوب نمودن و بی توجهی به نیازهای

عاطفی و جنسی زن، یکی دیگر از موضوعاتی است که منشأ

اختلاف بین خانواده ها است.

البته زن هم باید حد اعتدال را رعایت کند، بدین معنا که موقعیت

شوهرش را در نظر بگیرد و بداند که شوهر نمی تواند

بیش از حد در کنار او باشد؛

زیرا وظیفه او تأمین مخارج زندگی است و لازمه اش آن است

که وقت بیشتری را در خارج از منزل صرف کند و به محض ورود

به منزل احتیاج به آرامش دارد.

*********************
حاکم نبودن خداوند بر دل ها؛

حاکم نبودن معنویت و تقوا و توجه به زرق و برق دنیا

و تمایل به تجملات و تشریفات و وجود فخرفروشی

و کبر و غرور و حسادت نسبت به یکدیگر یکی از علل دیگر

اختلافات در بین برخی خانواده ها است.

****************
عدم توجه به خواسته های شوهر؛

برخی زنان وقتی پا به سن می گذارند و دارای عروس و داماد

و نوه می شوند، به خاطر سن بالا و سرگرم شدن به اطراف شلوغ

خود و فروکشنمودن غریزه جنسی در بعضی از این نوع بانوان

و موارد دیگر، از نیازهای جنسی و عاطفی شوهر غافل می شوند.

********************
شاغل بودن برخی زنان؛

شاغل بودن زن با حفظ حجاب و رعایت موازین شرعی مانعی ندارد،

اما این شغل نباید جلوی نشاط و شادابی او را نسبت به شوهر

و تربیت فرزندان بگیرد.

حضرت علی علیه السلام می فرمایند:

«جهاد زن، خوب شوهرداری کردن است.»

********************
وابستگی شدید و تعصب های ناروا؛

گاهی وابستگی شدید دختر به مادر یا پسر به مادر و تعصب های

بی جا و ندیدن نقاط ضعف دختر توسط مادر و توجه نکردن

مادر به نقاط ضعف پسرو دفاع غیرمنطقی از او، طرف مقابل را

عصبانی می کند و منشأ اختلاف می گردد.

***********************
افکار بچه گانه؛

ازدواج در سنین پایین و آشنا نبودن زن و مرد به وظایفشان

در مقابل یکدیگر و بچه گانه فکر کردن یکی از علل دیگر

اختلافات است.

******************

مسافرت های طولانی و دور بودن مرد از خانه؛

مسافرت های طولانی مرد و عدم درک زن توسط همسرش

و اذیت کردن فرزندان و مسئولیت همه آنان را به زن سپردن،

گاهی صبر او را لبریز می کند و باعث بروز اختلافات می شود.

بر این اساس امام رضاعلیه السلام می فرمایند:

«زمانی که مرد بیش از چهار ماه همبستر شدن با همسرش

را رها سازد گناهکار است.»

*****************
تفاوت در آداب و فرهنگ ها؛

نزدیک نبودن آداب و رسوم فرهنگ ها و اختلاف در سطح

معنویت یعنی پایبند بودن یک طرف به دین و احکام الهی

و بی توجهی طرف مقابل به عیادت و ارزش های اسلامی باعث

ناسازگاری زن و مرد می شود.

**************
تجملات و تشریفات؛

چشم و هم چشمی، تجملات، تشریفات و توقعات بیش

از حد و دور از انتظار از عروس و داماد و یا از مادرشوهر و مادرزن

و مقایسه زندگی و جهیزیه همسر با زنان دیگر و یا مقایسه کردن

موقعیت و شغل و حقوق شوهر با مردان دیگر، یکی از عوامل

بروز ناراحتی در خانواده ها است.

بر این اساس، حضرت علی علیه السلام می فرمایند:

«آدم حریص فقیر است اگر چه تمام دنیا مال او باشد.»

نیز در جایی دیگر می فرمایند:

«فردی که حرص و طمع داشته باشد، ذلیل و گرفتار خواهد شد.»

******************
عدم درک یکدیگر؛

عدم درک یکدیگر بدین معناست که زن و شوهر به خوبی

از خواسته های مادی و معنوی همدیگر آگاه نمی باشند.

بر این اساس، حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم

می فرمایند: «فقر و تنگدستی در بسیاری از افراد باعث کفر

و بی ایمانی می گردد.»

********************
رابطه نامشروع قبل از ازدواج؛ یکی از علل اختلافات بین زن و مرد،

دوست شدن آنان با یکدیگر قبل از ازدواج است؛

زیرا این نوع روابط غرب گونه باعث بدبینی هرکدام به دیگری بعد

از ازدواج می شود.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/10/7:: 8:23 عصر     |     () نظر

 

 

آشنا نبودن والدین و زن و مرد با وظایفشان؛

شاید بتوان گفت یکی از مهمترین مسائلی که هر انسانی اعم از

زن و مرد باید با آن آشنا باشند، روش همسرداری است.

بدین معنا که زن یا مرد هر کدام وظایفشان را نسبت به طرف

مقابلش بداند. و هر یک بدانند که زن و مرد در مقابل نیازهای اخلاقی،

عاطفی، روحی و روانی، جنسی، اجتماعی و خانوادگی یکدیگر

وظیفه دارند، که کوتاهی در برابر هر کدام از این ها منشأ

اختلاف می شود و دانستن این وظایف محقق نمی گردد

مگر آن که زن یا مرد هر کدام مدت زیادی پیرامون این موضوعات

مطالعه نمایند و آن را به مرحله عمل برسانند.

به بیان دیگر اصل مدیریت در داخل منزل و خانواده یکی از اصول

بسیار مهمی است که بسیاری، از آن غافلند، چون به اهمیت

آن آگاهی ندارند. چه بسا یک فرد بتواند استانی را مدیریت نماید

و یا لشگری را فرماندهی نماید، اما در مدیریت منزل و خانواده

پنج إلی شش نفری عاجز است.

**************
محکوم کردن یکدیگر و مچ گیری؛

یکی دیگر از علل اختلاف بین زن و شوهر، پیدا کردن نقاط ضعف دیگری

و آن را به رخ او کشیدن و یا در جمع مطرح کردن است،

تا از این طریق، دیگری را محکوم کند و حرف خود را به کرسی بنشاند.

در این صورت، طرف مقابل هم در صدد مقابله برمی آید

و سعی می کند عیب و نقطه ضعفی در دیگری پیدا کند

تا او را محکوم نماید.

در چنین فضایی زن و شوهر، دائماً با دید منفی به یکدیگر

نگاه می کنند و هر کدام دنبال پیدا کردن عیب دیگری است

تا او را خُرد کند و شخصیتش را در هم بکوبد.

در چنین خانواده هایی فضای خانواده در اثر بغض و کینه،

روز به روز تیره تر می گردد و آتش حِقد همه را می-سوزاند.

*************
عدم آرایش زنان برای همسران شان؛

زن باید به آراستگی برای شوهر با رعایت موازین اخلاقی

در برابر فرزندان، اهمیت دهد و از آرایش در مقابل نامحرم

یا خارج از منزل بپرهیزد؛

زیرا عدم خودآرایی زن برای شوهرش باعث می شود که زن

برای مرد تکراری شود و دیگر رنگ و بویی نداشته باشد،

در حالی که غریزه جنسی به مرد فشار می آورد و همین

فشار باعث می شود که مرد بهانه های مختلف بیاورد

و هر کاری زن انجام دهد برایش چندان ارزشی نداشته باشد.

البته مرد هم در برابر زن این وظیفه را دارد.

بر همین اساس رسول مکرم اسلام

صلی الله علیه وآله وسلم می فرمایند:

«بر زن لازم است که برای شوهرش با بهترین عطرها خود را

 

خوشبو نماید، و بهترین لباس ها را بپوشد، و بهترین زینت و آرایش

 

را برای شوهرش بنماید و خود را هر صبح و شب برای

 

شوهرش آماده سازد.»

امام محمدباقرعلیه السلام می فرمایند:

«برای زن سزاوار نیست که در برابر شوهرش بدون آراستگی باشد،

 

اگر چه به آویزان کردن گردنبندی باشد.

 

و نیز سزاوار نیست دست هایش را بدون حنا و آرایش رها سازد،

 

اگر چه مقدار کمی حنا به دستش بمالد، حتی اگر زن سن

 

زیادی داشته باشد.»

*****************
عدم احترام متقابل به اقوام یکدیگر؛

زن و مرد وظیفه دارند نسبت به پدر و مادر و اقوام یکدیگر احترام بگذارند.

چه بسا بی توجهی و بی احترامی هر یک نسبت به والدین

و بستگان دیگری منشأ اختلاف شوند؛

زیرا علاقه به والدین جزء فطرت هر انسانی است،

و نمی توان انتظار داشت یک طرف این موضوع را رعایت کند

و طرف مقابل رعایت ننماید.

بنابراین برای رفع کدورت باید هر کدام برای والدین و اقوام دیگری

احترام قائل شود و برخوردی زیبا داشته باشد.

در صورتی که بعضی از بستگان هر یک، از نظر اخلاقی مشکل

داشته باشد، و رفت و آمد با آنها اثر منفی روی خودشان

و فرزندانشان می گذارد، اگر امر به معروف و نهی از منکر امکان دارد

بر انسان واجب است انجام دهد و در صورتی که ممکن نیست

باید رفت و آمد را به حداقل و یا به حد تلفنی برساند؛

زیرا سلامت خانواده و فرزندان بر همه چیز مقدم است.

****************
ابراز علاقه به دیگران؛

زن نباید نسبت به مرد نامحرم ابراز علاقه کند و از او تعریف

و تمجید نماید و همین وظیفه را مرد هم دارد؛

زیرا این کار با غیرت مرد تناسب ندارد و از طرف دیگر

مرد دوست دارد زن تمام وجودش عشق و علاقه به او باشد

مرد هم نباید به زن نامحرمی ابراز علاقه کند و از او تعریف نماید؛

زیرا عدم رعایت این موضوع حساسیت زن را برمی انگیزد

و باعث اختلاف می شود.

*************
مقایسه کردن همسر با دیگران؛

مقایسه کردن همسر با دیگران و به رخ کشیدن و برشمردن

امتیازات دیگران نسبت به همسر، یکی از کارهایی است

که منشأ سرد شدن زن و شوهر نسبت به هم می شود.

در حالی که مرد دوست دارد زنش از او ستایش نماید

و زن هم علاقه دارد شوهرش به او ابراز عشق و محبت کند.

بر همین اساس رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم می فرمایند:

«سخن مرد به زن، که بگوید به راستی من تو را دوست دارم،

باعث می شود هرگز محبت آن مرد از دل زن بیرون نرود.»

در جایی دیگر نیز می فرمایند:

«زمانی که مرد و زن به یکدیگر نگاه محبت آمیز نمایند،

خداوند بزرگ هم به آن دو با رحمت و لطفش می نگرد.»

*****************
اعتیاد و الکلیسم؛

اعتیاد شوهر به سیگار و مواد مخدر و الکل از جمله

موضوعاتی است که ایجاد درگیری می کند.

هر زنی طبق فطرتش دوست دارد وقتی با شوهرش

رو به رو می شود، معطر باشد نه بوی سیگار و مواد مخدر

و الکل و... بدهد، به طوری که گاهی اعتیاد و کشیدن

سیگار باعث می شود مرد از خود حرکاتی نشان دهد

که هر انسانی از او متنفر می گردد.

بر این اساس رسول گرامی اسلام صلی الله-علیه وآله وسلم

می فرمایند: «کسی که گناه بنگ و حشیش را کوچک شمارد،

کافر گردیده است. (مراد از کفر، کفر عملی است).»

**************
رفت و آمد زیاد با اقوام یک طرف؛

گاهی رفت و آمد زیاد زن به منزل پدری و اقوامش و بی توجهی

به مادر شوهر و سایر اقوام او و بالعکس باعث اختلاف می شود.

البته زن به طور طبیعی علاقه بیشتری به والدین و اقوامش دارد،

همان طور که مرد هم از این قاعده مستثنی نیست.

**************
کم توجهی به غرائز جنسی مرد؛

از روایات استفاده می شود، وظیفه اخلاقی زن آن است

که تا شوهرش به بستر، نیامده نخوابد و با رعایت موازین اخلاقی

خود را برای شوهر عرضه نماید تا او را از نظر غرائز ارضاء کند.

شوهر هم نباید همسرش را زیاد معطل کند.

گاهی اوقات مرد خسته است و می خواهد زود بخوابد

در حالی که بچه ها بیدارند و زن هم مشغول دیدن فیلم

و سخن گفتن با بچه ها و اقوام است و لذا زمینه برای

ارضای جنسی مساعد نیست.

در چنین مواقعی مرد به خواب می رود در حالی که نتوانسته

نیاز خود را تأمین نماید و اگر مدتی به همین طریق بگذرد

غریزه جنسی بر مرد فشار می آورد و ناراحتی های ناشی از

آن مرد را به طور جدی تحت فشار روحی و اضطراب قرار می دهد.

در نتیجه زندگی برای مرد چندان لذت بخش نخواهد بود

و همین امر باعث بروز اختلاف و از بین رفتن صفا و صمیمیت می گردد.

بر این اساس، حضرت پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم می فرمایند:

«زمانی که زنی دور از بستر شوهرش، شب را به صبح برساند

(شب نزد شوهرش نخوابد)

فرشتگان الهی تا صبح او را لعنت خواهند کرد.»

در مقابل، مرد هم وظیفه دارد روحیه و حالت همسرش را در نظر بگیرد

و او را از نظر مسائل جنسی ارضاء نماید، به بیان دیگر،

مرد نباید تنها به خودش فکر کند، بلکه طوری با همسرش

هماهنگ باشد که او احساس نشاط و فرح نماید.

****************
تبعیض بین فرزندان و نوه ها؛

انسان به طور طبیعی به برخی از فرزندان و دامادها و عروس ها

یا نوه ها به خاطر ایمان قوی، فرمان برداری بیشتر و محبتی

که به والدین دارند علاقه زیادتری دارد.

اما این علاقه نباید در ظاهر و رفتار و رفت و آمدها بروز کند؛

زیرا فرق گذاشتن بین فرزندان و نوه ها بسیاری از اوقات

منشأ کدورت و حسادت و اختلاف بین زن و شوهر می گردد

و نظام خانواده را متزلزل می کند.

بر این اساس، حضرت پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم می فرمایند:

«خداوند دوست دارد بین فرزندانتان عدالت برقرار کنید،

حتی در بوسیدن.»

********************
دیر آمدن شوهر؛

دیر آمدن شوهر به خانه و بودن با دوستان تا پاسی از شب و خانه

را به منزله خوابگاه محسوب نمودن و بی توجهی به نیازهای

عاطفی و جنسی زن، یکی دیگر از موضوعاتی است که منشأ

اختلاف بین خانواده ها است.

البته زن هم باید حد اعتدال را رعایت کند، بدین معنا که موقعیت

شوهرش را در نظر بگیرد و بداند که شوهر نمی تواند

بیش از حد در کنار او باشد؛

زیرا وظیفه او تأمین مخارج زندگی است و لازمه اش آن است

که وقت بیشتری را در خارج از منزل صرف کند و به محض ورود

به منزل احتیاج به آرامش دارد.

*********************
حاکم نبودن خداوند بر دل ها؛

حاکم نبودن معنویت و تقوا و توجه به زرق و برق دنیا

و تمایل به تجملات و تشریفات و وجود فخرفروشی

و کبر و غرور و حسادت نسبت به یکدیگر یکی از علل دیگر

اختلافات در بین برخی خانواده ها است.

****************
عدم توجه به خواسته های شوهر؛

برخی زنان وقتی پا به سن می گذارند و دارای عروس و داماد

و نوه می شوند، به خاطر سن بالا و سرگرم شدن به اطراف شلوغ

خود و فروکشنمودن غریزه جنسی در بعضی از این نوع بانوان

و موارد دیگر، از نیازهای جنسی و عاطفی شوهر غافل می شوند.

********************
شاغل بودن برخی زنان؛

شاغل بودن زن با حفظ حجاب و رعایت موازین شرعی مانعی ندارد،

اما این شغل نباید جلوی نشاط و شادابی او را نسبت به شوهر

و تربیت فرزندان بگیرد.

حضرت علی علیه السلام می فرمایند:

«جهاد زن، خوب شوهرداری کردن است.»

********************
وابستگی شدید و تعصب های ناروا؛

گاهی وابستگی شدید دختر به مادر یا پسر به مادر و تعصب های

بی جا و ندیدن نقاط ضعف دختر توسط مادر و توجه نکردن

مادر به نقاط ضعف پسرو دفاع غیرمنطقی از او، طرف مقابل را

عصبانی می کند و منشأ اختلاف می گردد.

***********************
افکار بچه گانه؛

ازدواج در سنین پایین و آشنا نبودن زن و مرد به وظایفشان

در مقابل یکدیگر و بچه گانه فکر کردن یکی از علل دیگر

اختلافات است.

******************

مسافرت های طولانی و دور بودن مرد از خانه؛

مسافرت های طولانی مرد و عدم درک زن توسط همسرش

و اذیت کردن فرزندان و مسئولیت همه آنان را به زن سپردن،

گاهی صبر او را لبریز می کند و باعث بروز اختلافات می شود.

بر این اساس امام رضاعلیه السلام می فرمایند:

«زمانی که مرد بیش از چهار ماه همبستر شدن با همسرش

را رها سازد گناهکار است.»

*****************
تفاوت در آداب و فرهنگ ها؛

نزدیک نبودن آداب و رسوم فرهنگ ها و اختلاف در سطح

معنویت یعنی پایبند بودن یک طرف به دین و احکام الهی

و بی توجهی طرف مقابل به عیادت و ارزش های اسلامی باعث

ناسازگاری زن و مرد می شود.

**************
تجملات و تشریفات؛

چشم و هم چشمی، تجملات، تشریفات و توقعات بیش

از حد و دور از انتظار از عروس و داماد و یا از مادرشوهر و مادرزن

و مقایسه زندگی و جهیزیه همسر با زنان دیگر و یا مقایسه کردن

موقعیت و شغل و حقوق شوهر با مردان دیگر، یکی از عوامل

بروز ناراحتی در خانواده ها است.

بر این اساس، حضرت علی علیه السلام می فرمایند:

«آدم حریص فقیر است اگر چه تمام دنیا مال او باشد.»

نیز در جایی دیگر می فرمایند:

«فردی که حرص و طمع داشته باشد، ذلیل و گرفتار خواهد شد.»

******************
عدم درک یکدیگر؛

عدم درک یکدیگر بدین معناست که زن و شوهر به خوبی

از خواسته های مادی و معنوی همدیگر آگاه نمی باشند.

بر این اساس، حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم

می فرمایند: «فقر و تنگدستی در بسیاری از افراد باعث کفر

و بی ایمانی می گردد.»

********************
رابطه نامشروع قبل از ازدواج؛ یکی از علل اختلافات بین زن و مرد،

دوست شدن آنان با یکدیگر قبل از ازدواج است؛

زیرا این نوع روابط غرب گونه باعث بدبینی هرکدام به دیگری بعد

از ازدواج می شود.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/10/7:: 8:23 عصر     |     () نظر

هر چند به قول معروف دعوای زن و شوهر نمک زندگی است و بروز اختلافات خانوادگی تا حدودی عادی و طبیعی است؛ اما اگر این اختلافات به صورت صحیح مدیریت نشده و به ناسازگاری و تنش تبدیل شود، آسایش و آرامش از دست رفته و زندگی به جهنم تبدیل می شود. اساساً هیچ زن و شوهری را نمی توان یافت که به دنبال شادکامی و شیرینی زندگی نباشند؛ اما عوامل بسیاری دست به دست هم می دهند و اختلافات و ناسازگاری ها را به وجود می آورند که با آگاهی و پیش گیری به موقع از آن ها، می توان لذت زندگی مشترک و خوشبختی را بیش از پیش احساس کرد. برخی از آن علل و عوامل عبارتند از:

ازدواج تحمیلی؛ ازدواج هایی که با فشار و اصرار والدین صورت می گیرد، به دلیل نبود عشق و علاقه لازم بین زوجین دوامی نخواهد داشت و اختلافات و ناسازگاری های زیادی را در پی خواهد داشت.

2ـ فریب کاری ها و وعدهای دروغ پیش از ازدواج.

3ـ هم کفو نبودن و عدم سنخیت فرهنگی؛ زن و شوهری که از نظر سطح فرهنگ، اقتصاد، تحصیلات، دینداری، میزان سن، علاقه ها و سلیقه ها، نوع زندگی خانوادگی و ... با هم تناسب و هماهنگ نباشند، غالباً با مشکلات و تنش های زیادی مواجه خواهند شد.

4ـ عدم درک متقابل و آشنایی با خصوصیات یکدیگر؛ عدم شناخت روحیات، علایق، طرز بینش و تفکر، خصلت ها و ویژگی های خاص هر یک از همسران توسط دیگری، یکی از عوامل بسیار جدی در ناسازگاری ها می باشد.

5ـ عدم آشنایی با آئین همسر داری و توجه نکردن به وظایف و حقوق یکدیگر؛

6ـ بد اخلاقی و بد رفتاری؛ بداخلاقی و پرخاشگری زن و شوهر به یکدیگر، بد زبانی نسبت به هم و احترام نگذاشتن آن ها به یکدیگر، روابط حسنه آنها را تبدیل به نزاع، درگیری و مشاجره و در نهایت جدایی می کند.

7ـ ضعف ایمان، بی تقوایی و بی عفتی؛ ضعف ایمان و بی تقوایی موجب مسئولیت ناپذیری، گناه و بی بند و باری، رعایت نکردن عفاف و پاکدامنی و در نهایت از هم گسیختگی خانواده می شود. هوس رانی، نگاه های آلوده، بی حجابی و بد حجابی، زندگی مختط و فساد انگیز علاوه بر حرمت شرعی، حس وفاداری به همسر را تضعیف و در نتیجه باعث بروز اختلاف و کشمکش بین زن و شوهر می گردد.

8ـ بدبینی و سوء ظن؛ ابتلا به بیماری بدگمانی، قلب انسان را تیره و تار می کند و باعث می شود بی جهت نسبت به اعمال و رفتار همسرش بی اعتماد شده و درباره او احتمال خیانت دهد. این بدبینی زندگی را تلخ و موجب ناسازگاری می شود.

9ـ توقعات و انتظارات بی جا؛ انتظار این که همسرمان همان گونه که ما می اندیشیم و رفتار می کنیم باشد.

10ـ عدم راستی و صداقت؛ صداقت از مهم ترین سرمایه های زندگی است که اگر نباشد پایه های آن لرزان است.

11ـ عیب جویی و مقایسه کردن همسر با دیگری؛ مقایسه کردن مرد همسرش را با زنان دیگر، باعث می شود که امتیازات و زیبایی های زن خودش را نبیند و این کار موجب حساسیت های منفی نسبت به همسر و سرزنش یا تحقیر وی شده و تضعیف روابط، کدورت ها، عداوت ها و اختلافات را در پی خواهد داشت.

12ـ عدم تأمین نیازهای غریزی و جنسی؛ ناخرسندی از روابط (نحوه یا میزان) جنسی، نارضایتی از زندگی خانوادگی را در پی دارد. در بسیاری از موارد، تندخویی و پرخاشگری مرد، ریشه در عدم رضایت او از رابطه جنسی با همسر دارد؛ چرا که در سایه ارضای میل جنسی علاوه بر تأمین نیاز جسمانی، فرد از لحاظ اخلاقی، فکری و روانی به آرامش می رسد که حتی به راحتی از بعضی از ناهماهنگی ها در زندگی زناشویی که رخ می دهد، چشم می پوشد.

13ـ عدم توجه به آراستگی و زیبایی ظاهری و وضع لباس و آرایش نکردن زن به همسرش.

14ـ بی مهری و ابراز نکردن محبت؛ ملاط زندگی عشق و محبت است. اگر مهر و محبت در خانواده کم رنگ شود، انگیزه زندگی نیز از بین می رود.

15ـ دخالت های بی جا و ناروا از طرف خانواده های زن و مرد و وابستگی شدید آن ها به والدینشان.

16ـ خود خواهی و انحصار طلبی؛ برخی از همسران، به خصوص زنان می خواهند تمام اوقات، فکر و کار همسرشان را به تصاحب خود درآورند، به طوری که دوست دارند بخشی از وقت خود را به مطالعه یا ارتباط با دوستان و بستگانشان اخصاص دهند.

17ـ عدم توجه زن به نقش مدیریتی مرد و عدم تبعیت و نافرمانی زن از شوهر.

18ـ خسیس بودن مرد؛ بعضی از مردان با وجود مال و ثروت، می ترسند که مبادا پولی از آن ها کم شود و برای راحتی همسر و فرزندانشان پول خرج کنند.

19ـ عدم احترام به خویشاوندان به خصوص پدر و مادر یکدیگر.

20ـ بیکاری، فقر و مشکلات اقتصادی و عدم قناعت در زندگی.

21ـ عدم رعایت حال همسر به خصوص در دو زمان، الف) انعقاد نطفه تا پایان شیردهی؛ ب) عادت زنانگی (رگل).

22ـ عدم توجه زن به نقش خانه داری و فرزند پروری خود در خانه و اشتغال آن ها در بیرون از خانه.

23ـ پایین بودن سطح تحمل و عدم گذشت در زندگی؛ اگر زن و شوهری سختگیر باشند و از خطاهای یکدیگر چشم پوشی نکنند، زندگی به جهنم تبدیل می شود.

24ـ عدم مدیریت صحیح و نبود نظم و برنامه در زندگی، عدم توجه به مشاوره، مشارکت و سهیم بودن در زندگی، انعطاف ناپذیر و خودرأیی.

25ـ معاشرت های نا مناسب و چشم و هم چشمی ها.

26ـ رفتارها و صفات اخلاقی زشت مثل: سخن چینی، توهین، و تحقیر یکدیگر، طعنه و زخم زبانها، لجاجت، حسادت و عادات نا مناسب مثل وسواس.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/10/7:: 8:21 عصر     |     () نظر

 هر چند به قول معروف دعوای زن و شوهر نمک زندگی است و بروز اختلافات خانوادگی تا حدودی عادی و طبیعی است؛ اما اگر این اختلافات به صورت صحیح مدیریت نشده و به ناسازگاری و تنش تبدیل شود، آسایش و آرامش از دست رفته و زندگی به جهنم تبدیل می شود. اساساً هیچ زن و شوهری را نمی توان یافت که به دنبال شادکامی و شیرینی زندگی نباشند؛ اما عوامل بسیاری دست به دست هم می دهند و اختلافات و ناسازگاری ها را به وجود می آورند که با آگاهی و پیش گیری به موقع از آن ها، می توان لذت زندگی مشترک و خوشبختی را بیش از پیش احساس کرد. برخی از آن علل و عوامل عبارتند از:

ازدواج تحمیلی؛ ازدواج هایی که با فشار و اصرار والدین صورت می گیرد، به دلیل نبود عشق و علاقه لازم بین زوجین دوامی نخواهد داشت و اختلافات و ناسازگاری های زیادی را در پی خواهد داشت.

2ـ فریب کاری ها و وعدهای دروغ پیش از ازدواج.

3ـ هم کفو نبودن و عدم سنخیت فرهنگی؛ زن و شوهری که از نظر سطح فرهنگ، اقتصاد، تحصیلات، دینداری، میزان سن، علاقه ها و سلیقه ها، نوع زندگی خانوادگی و ... با هم تناسب و هماهنگ نباشند، غالباً با مشکلات و تنش های زیادی مواجه خواهند شد.

4ـ عدم درک متقابل و آشنایی با خصوصیات یکدیگر؛ عدم شناخت روحیات، علایق، طرز بینش و تفکر، خصلت ها و ویژگی های خاص هر یک از همسران توسط دیگری، یکی از عوامل بسیار جدی در ناسازگاری ها می باشد.

5ـ عدم آشنایی با آئین همسر داری و توجه نکردن به وظایف و حقوق یکدیگر؛

6ـ بد اخلاقی و بد رفتاری؛ بداخلاقی و پرخاشگری زن و شوهر به یکدیگر، بد زبانی نسبت به هم و احترام نگذاشتن آن ها به یکدیگر، روابط حسنه آنها را تبدیل به نزاع، درگیری و مشاجره و در نهایت جدایی می کند.

7ـ ضعف ایمان، بی تقوایی و بی عفتی؛ ضعف ایمان و بی تقوایی موجب مسئولیت ناپذیری، گناه و بی بند و باری، رعایت نکردن عفاف و پاکدامنی و در نهایت از هم گسیختگی خانواده می شود. هوس رانی، نگاه های آلوده، بی حجابی و بد حجابی، زندگی مختط و فساد انگیز علاوه بر حرمت شرعی، حس وفاداری به همسر را تضعیف و در نتیجه باعث بروز اختلاف و کشمکش بین زن و شوهر می گردد.

8ـ بدبینی و سوء ظن؛ ابتلا به بیماری بدگمانی، قلب انسان را تیره و تار می کند و باعث می شود بی جهت نسبت به اعمال و رفتار همسرش بی اعتماد شده و درباره او احتمال خیانت دهد. این بدبینی زندگی را تلخ و موجب ناسازگاری می شود.

9ـ توقعات و انتظارات بی جا؛ انتظار این که همسرمان همان گونه که ما می اندیشیم و رفتار می کنیم باشد.

10ـ عدم راستی و صداقت؛ صداقت از مهم ترین سرمایه های زندگی است که اگر نباشد پایه های آن لرزان است.

11ـ عیب جویی و مقایسه کردن همسر با دیگری؛ مقایسه کردن مرد همسرش را با زنان دیگر، باعث می شود که امتیازات و زیبایی های زن خودش را نبیند و این کار موجب حساسیت های منفی نسبت به همسر و سرزنش یا تحقیر وی شده و تضعیف روابط، کدورت ها، عداوت ها و اختلافات را در پی خواهد داشت.

12ـ عدم تأمین نیازهای غریزی و جنسی؛ ناخرسندی از روابط (نحوه یا میزان) جنسی، نارضایتی از زندگی خانوادگی را در پی دارد. در بسیاری از موارد، تندخویی و پرخاشگری مرد، ریشه در عدم رضایت او از رابطه جنسی با همسر دارد؛ چرا که در سایه ارضای میل جنسی علاوه بر تأمین نیاز جسمانی، فرد از لحاظ اخلاقی، فکری و روانی به آرامش می رسد که حتی به راحتی از بعضی از ناهماهنگی ها در زندگی زناشویی که رخ می دهد، چشم می پوشد.

13ـ عدم توجه به آراستگی و زیبایی ظاهری و وضع لباس و آرایش نکردن زن به همسرش.

14ـ بی مهری و ابراز نکردن محبت؛ ملاط زندگی عشق و محبت است. اگر مهر و محبت در خانواده کم رنگ شود، انگیزه زندگی نیز از بین می رود.

15ـ دخالت های بی جا و ناروا از طرف خانواده های زن و مرد و وابستگی شدید آن ها به والدینشان.

16ـ خود خواهی و انحصار طلبی؛ برخی از همسران، به خصوص زنان می خواهند تمام اوقات، فکر و کار همسرشان را به تصاحب خود درآورند، به طوری که دوست دارند بخشی از وقت خود را به مطالعه یا ارتباط با دوستان و بستگانشان اخصاص دهند.

17ـ عدم توجه زن به نقش مدیریتی مرد و عدم تبعیت و نافرمانی زن از شوهر.

18ـ خسیس بودن مرد؛ بعضی از مردان با وجود مال و ثروت، می ترسند که مبادا پولی از آن ها کم شود و برای راحتی همسر و فرزندانشان پول خرج کنند.

19ـ عدم احترام به خویشاوندان به خصوص پدر و مادر یکدیگر.

20ـ بیکاری، فقر و مشکلات اقتصادی و عدم قناعت در زندگی.

21ـ عدم رعایت حال همسر به خصوص در دو زمان، الف) انعقاد نطفه تا پایان شیردهی؛ ب) عادت زنانگی (رگل).

22ـ عدم توجه زن به نقش خانه داری و فرزند پروری خود در خانه و اشتغال آن ها در بیرون از خانه.

23ـ پایین بودن سطح تحمل و عدم گذشت در زندگی؛ اگر زن و شوهری سختگیر باشند و از خطاهای یکدیگر چشم پوشی نکنند، به جهنم تبدیل می شود.

24ـ عدم مدیریت صحیح و نبود نظم و برنامه در زندگی، عدم توجه به مشاوره، مشارکت و سهیم بودن در زندگی، انعطاف ناپذیر و خودرأیی.

25ـ معاشرت های نا مناسب و چشم و هم چشمی ها.

26ـ رفتارها و صفات اخلاقی زشت مثل: سخن چینی، توهین، و تحقیر یکدیگر، طعنه و زخم زبانها، لجاجت، حسادت و عادات نا مناسب مثل وسواس


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/10/7:: 8:18 عصر     |     () نظر

یکی از شکایات معمول اینست که چرا زن و شوهر با هم اختلاف دارند و در بعضی مسایل با هم توافق نمی کنند. این شکایت و این انتظار که زوجین با هم هیچ اختلافی نداشته و روی تمام امور زندگی با هم توافق داشته باشند یک انتظار نابجا و غیرممکن است. چرا؟ برای اینکه هیچ فردی شبیه به فرد دیگر نیست. حتا دوگانگی ها که از نظر جسمی کاملاً با هم شبیه هستند و در یک محیط بزرگ می شوند، از نظر شخصیتی با هم تفاوتهای دارند. به همین دلیل اختلاف بین دو شخص یک امر کاملاً طبیعی است، بالاخص بین زن و شوهر.

لیکن دو چیز مهم باید در نظر گرفته شود. درجه ی اختلاف و چگونگی حل اختلاف.

اگر درجه ی اختلاف بین زن و شوهر بسیار بزرگ باشد، در زندگی مشترک چالشهای کلان و گاه غیرقابل حلی بوجود می آیند. اگر زوجین قادر به حل مسالمت آمیز اختلافات خود نباشند نیز زندگی شان رنگ تلخی و ناخوشی به خود می گیرد.

بنابر این، قبل و بعد از ازدواج، زن و شوهر این واقعیت را در نظر داشته باشند که تفاوت های فردی یک اصل مسلم، غیر قابل انکار و طبیعی است. پس طبیعتاً بین زن و شوهر اختلاف وجود دارد، ولی همانطور که اشاره شد تا زمانی که این اختلاف ها فاصله زیادی نداشته باشند، با گذشت و چشم پوشی همآهنگ شوند، و راه حل منطقی برای شان سنجیده شود، مشکل جدی بوجود نمی آید. 

درینجا به موارد عمده از اختلافاتی اشاره می شود که ممکن است منجر به ناهمنوایی و ناسازگاری بین زن و شوهر گردند:

1- اختلاف در خواسته ها: یکی از عواملی که در انتخاب همسر و زندگی زناشویی باید مورد توجه قرار گیرد خواسته های زن و شوهر است. زن یا شوهری که دارای خواسته های ایده آل و متفاوت از دیگری باشد و در تعدیل آن اقدام نکند، احتمال ناسازگاری در زندگی زناشویی از این جهت وجود خواهد داشت.

2- اختلاف در سلیقه ها و علاقه ها: وجود اختلاف سلیقه و علاقه در افراد طبیعی است؛ ولی چنانچه در برنامه های زندگی خانوادگی، این اختلاف در جهت هماهنگی بین زن و شوهر تعدیل نشود، ممکن است که به ناسازگاری منتهی گردد.

3- اختلاف در دیدگاه ها: انسان موجودی است با آرزوهای نامحدود؛ او هر چه بیشتر داشته باشد، بیشتر می خواهد و برآورده شدن هر نیازی به جای کاستن از آرزوهای انسان ، نیازهای تازه ای را بر می انگیزاند. چنانچه زن و شوهری با دیدگاه ها و آرزوهای متفاوت که احتمال حصول به آن کم باشد نتوانند در زندگی زناشویی خود هماهنگی ایجاد کنند ، زندگی شاد و موفقی نخواهند داشت.

4-  اختلاف در خلق و خوی: بعضی افراد عصبانی ، خشن ، متکبّر، خودخواه ، از خود راضی ، و بعضی دارای روحیه ای گرم ، خوش برخورد ، متواضع و مردم دوست می باشند ؛ بنابراین توافق اخلاقی در صدر عوامل انتخاب همسر قرار دارد.

5- اختلاف در میزان هوش و ذکاوت: اختلاف سطح هوشی همسران نسبت به یکدیگر ، ممکن است در زندگی زناشویی آنان مشکلاتی ایجاد نماید. بنابراین در نظر گرفتن ذکاوت و اختلاف سطح اندیشه و تفکر در این زمینه خالی از اهمّیت نیست. همچنین است اختلاف در درجه تحصیل. در صورتیکه سطح تحصیل و دانش بین زن و شوهر بسیار متفاوت می باشد، این می تواند سبب سوءتفاهم و عدم درک احساسات، عواطف، و افکار میان زوجین گردد.

6-  اختلاف در حوزه معنویت: مرد و زنی که از نظر رعایت و پایبندی به امور معنوی اختلاف سطح دارند ، زندگی بی دغدغه ای نخواهند داشت. بنابراین در امر ازدواج بُعد اعتقادی به ویژه جنبه های معنوی آن باید مورد توجه خاص قرار گیرد و زن و شوهر مطمین شوند که در حوزه اعتقادی با هم اختلاف نظر نداشته و یا اینکه پذیرای تفاوت های اعتقادی همدیگر استند.

7- اختلاف طبقاتی: با آنکه زوج های روشنفکر و خانواده های میانه رو معمولاً به اختلاف طبقاتی زیاد اهمیت نمی دهند و تلاش می کنند تا خوشبختی خود را با تفاهم و همکاری تضمین کنند، گاهی سطح متفاوت قدرت اقتصادی و طبقه اجتماعی می تواند مشکل ساز شود. اگر زن از قدرت اقتصادی بالاتری برخوردار بوده و متعلق به خانواده متمولی باشد، این ممکن است احساس ضعف و ناتوانی را به مرد منتقل کند که در نتیجه سبب عصبانیت و درگیری او با همسرش می شود و یا بر عکس.

8- اختلاف سنی: متاسفانه در موارد زیادی دیده می شود که اختلاف سنی بین شوهر و خانم زیاد است. اگر این اختلاف بالای ده سال باشد، می تواند سبب بروز بعضی مشکلات شود، چرا که شوهر و خانم در دو دوران متفاوت از رشد سنی و روانشناسیک قرار داشته و بالطبع خواسته ها و انتظارات شان می تواند متفاوت باشد. بطور مثال، اگر خانم 25 ساله باشد، در صورت آماده بودن شرایط به فکر ادامه تحصیل، شور و شوق بیشتر، و یافتن شغل خوب است، حال آنکه شوهر 50 ساله اش قبلاً به این اهداف رسیده و متمرکز است بر ثبات زندگی و آماده شدن تدریجی برای خانه نشینی. 

جدا از تفاوتهای عمده که در بالا ذکر شد، بعضی از عاداتی که می توانند زندگی زناشویی را به شکل منفی متاثر گردانند اینها اند:

 عصبانیت: زن یا شوهر عصبانی زندگی را بر دیگری دشوارمی سازد. حساسیت های بی مورد و پرخاش و توهین و بی احترامی علاوه بر آن که طرف مقابل را ناراحت می کنند، به خود شخص نیز زیان می رسانند. در چنین مواقعی باید آرامش خود را حفظ کرد، آنگاه خشم همسر را آرام و توجه او را به امور دیگری جلب نمود و برای آرامش روانی او گفتگوی دو نفره انجام داد تا وی با بیان ناراحتی ها و انتظارات خود آرام گیرد.

 دورویی: زن و شوهر که با دو شخصیت مواجه شوند و در ظاهر و باطن یک رنگ نباشند زندگی مطلوبی نخواهند داشت. زندگی ای که در آن صداقت و صمیمیت نباشد، اعتماد و اطمینان از آن رخت بر خواهد بست و اضطراب و تزلزل روانی بر آن حاکم خواهد بود.

دروغ: فرد دو رو کسی است که تظاهر به نیکوکاری و پاکدامنی می کند، ولی در باطن طور دیگری می باشد؛ امّا دروغگو کسی است که هر جا مصلحت و نفع خود را بسنجد واقعیت را تحریف می کند و بنا به میل خود کردار و رفتارش را تنظیم می نماید. دروغ نیز مانند دورویی بنیان خانواده را متزلزل می کند و اعتماد را از بین می برد.

 پنهان کاری: پنهان کاری عبارت از آن است که یکی از زوجین بدون نظر و اطلاع همسر خود و در غیاب او مبادرت به انجام اعمالی بنماید و این اعمال را چه خوب و چه بد از همسر خود پنهان دارد. چنین رفتاری ولو به نفع خانواده باشد ، اعتماد را از بین می برد. گاه این گونه رفتارها در جهتی است که فرد به نفع خود و یا خویشاوندان نسبی و به ضرر همسر و زندگی مشترک انجام می دهد. این گونه اعمال بتدریج بنیان خانواده را به هم می ریزد ، هر یک از زوجین را نسبت به رفتار دیگری بدبین و ناراحت می نماید و به عکس العمل وا می دارد.

پرخاشگری و خشونت: پرخاشگری به رفتاری اطلاق می شود که هدفش اعمال “صدمه و رنج” باشد. مثلاً زنی که غذای مورد علاقه شوهرش را نمی پزد و یا آن را می سوزاند ، یا شوهری که از زنش مرتباً انتقاد می کند و به او غـُر میزند. هر یک از این رفتارها بخشی از عناصر یک رفتار پرخاشگرانه بوده و موجب از هم پاشیدگی بنیاد زندگی زناشویی می گردد. خشونت و عکس العمل های زننده و شدید چه از طرف زن و چه از طرف شوهر قدرت تحمل طرف مقابل را تضعیف می نماید و زندگی را برای هر دو مشکل می سازد. در خانواده ای که خشونت حاکم است ،عاطفه و رفتار انسانی رخت بر می بندد و محیط تربیتی نامناسبی از نظر تربیت فرزندان ایجاد می شود.

لجاجت و کله شقی: از دیگر عوامل بنیان کن در خانواده لجاجت است. این حالت بین زن و مرد زیاد دیده می شود و گاه به جایی می رسد که حرکات لجوجانه به شکستن وسایل خانه منتهی می گردد. چنانچه این حالت شکل افراطی به خود بگیرد، چه بسا به طلاق و از هم پاشیدگی خانواده می انجامد.

خودبینی و تحقیر دیگری: خودبینی یا تصویر ذهنی هر کس از شخصیت خویش از مجموع تصورهای او درباره توانایی ها ، احساس ها ، اندیشه ها ، آرزوها ، داوری ها ، و تلاشهای وی تشکیل می شود. معمولاً کسانی که خود کم بین هستند، گرفتار عقده حقارت اند، و خود را کمتر، بی مقدارتر و زبون تر از دیگران احساس می کنند؛ افرادی که دچار خود بزرگ بینی هستند، مبتلا به تکبر ، نخوت ، خودستایی و جاه طلبی اند. چنین افرادی سعی می کنند با تحقیر دیگران ، بزرگ نمایی کنند. زن یا شوهری که بخواهد همسر خود را تحقیر کند، و خود را بالاتر احساس کند و خوبی های خود را به رخ دیگری بکشد ، با دست خود تیشه به ریشه زندگی زناشویی خویش میزند.

خسّت (خسیس بودن): یکی از مواردی که زندگی زناشویی را سخت و مشکل می سازد؛ خسّت است، بدین معنا که در مواقعی که مصرف ضروریست، زن یا شوهر از خود خست نشان داده و کاری نکند. چون در کشور ما معمولاً شوهران چرخه ی اقتصادی خانواده را تنظیم می کنند، لازم است تا در تنظیم امور مالی دقت داشته و تعادل را رعایت کنند.

بی انضباطی: مرد یا زنی که اساس رفتار خود را بر بی نظمی قرار دهد ، مورد اعتراض همسر خود قرار میگیرد. گاه بی انضباطی منجر به بی اعتمادی می شود و گرمی و شادمانی را از خانواده می گیرد. مردی که شب دیر به خانه می آید و زمانی را برای تفریح ، مسافرت و معاشرت با زن و فرزندان خود در نظر نمی گیرد، موجبات نارضایتی خانواده خود را فراهم می آورد.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/10/7:: 8:11 عصر     |     () نظر

یکی از شکایات معمول اینست که چرا زن و شوهر با هم اختلاف دارند و در بعضی مسایل با هم توافق نمی کنند. این شکایت و این انتظار که زوجین با هم هیچ اختلافی نداشته و روی تمام امور زندگی با هم توافق داشته باشند یک انتظار نابجا و غیرممکن است. چرا؟ برای اینکه هیچ فردی شبیه به فرد دیگر نیست. حتا دوگانگی ها که از نظر جسمی کاملاً با هم شبیه هستند و در یک محیط بزرگ می شوند، از نظر شخصیتی با هم تفاوتهای دارند. به همین دلیل اختلاف بین دو شخص یک امر کاملاً طبیعی است، بالاخص بین زن و شوهر.

لیکن دو چیز مهم باید در نظر گرفته شود. درجه ی اختلاف و چگونگی حل اختلاف.

اگر درجه ی اختلاف بین زن و شوهر بسیار بزرگ باشد، در زندگی مشترک چالشهای کلان و گاه غیرقابل حلی بوجود می آیند. اگر زوجین قادر به حل مسالمت آمیز اختلافات خود نباشند نیز زندگی شان رنگ تلخی و ناخوشی به خود می گیرد.

بنابر این، قبل و بعد از ازدواج، زن و شوهر این واقعیت را در نظر داشته باشند که تفاوت های فردی یک اصل مسلم، غیر قابل انکار و طبیعی است. پس طبیعتاً بین زن و شوهر اختلاف وجود دارد، ولی همانطور که اشاره شد تا زمانی که این اختلاف ها فاصله زیادی نداشته باشند، با گذشت و چشم پوشی همآهنگ شوند، و راه حل منطقی برای شان سنجیده شود، مشکل جدی بوجود نمی آید. 

درینجا به موارد عمده از اختلافاتی اشاره می شود که ممکن است منجر به ناهمنوایی و ناسازگاری بین زن و شوهر گردند:

1- اختلاف در خواسته ها: یکی از عواملی که در انتخاب همسر و زندگی زناشویی باید مورد توجه قرار گیرد خواسته های زن و شوهر است. زن یا شوهری که دارای خواسته های ایده آل و متفاوت از دیگری باشد و در تعدیل آن اقدام نکند، احتمال ناسازگاری در زندگی زناشویی از این جهت وجود خواهد داشت.

2- اختلاف در سلیقه ها و علاقه ها: وجود اختلاف سلیقه و علاقه در افراد طبیعی است؛ ولی چنانچه در برنامه های زندگی خانوادگی، این اختلاف در جهت هماهنگی بین زن و شوهر تعدیل نشود، ممکن است که به ناسازگاری منتهی گردد.

3- اختلاف در دیدگاه ها: انسان موجودی است با آرزوهای نامحدود؛ او هر چه بیشتر داشته باشد، بیشتر می خواهد و برآورده شدن هر نیازی به جای کاستن از آرزوهای انسان ، نیازهای تازه ای را بر می انگیزاند. چنانچه زن و شوهری با دیدگاه ها و آرزوهای متفاوت که احتمال حصول به آن کم باشد نتوانند در زندگی زناشویی خود هماهنگی ایجاد کنند ، زندگی شاد و موفقی نخواهند داشت.

4-  اختلاف در خلق و خوی: بعضی افراد عصبانی ، خشن ، متکبّر، خودخواه ، از خود راضی ، و بعضی دارای روحیه ای گرم ، خوش برخورد ، متواضع و مردم دوست می باشند ؛ بنابراین توافق اخلاقی در صدر عوامل انتخاب همسر قرار دارد.

5- اختلاف در میزان هوش و ذکاوت: اختلاف سطح هوشی همسران نسبت به یکدیگر ، ممکن است در زندگی زناشویی آنان مشکلاتی ایجاد نماید. بنابراین در نظر گرفتن ذکاوت و اختلاف سطح اندیشه و تفکر در این زمینه خالی از اهمّیت نیست. همچنین است اختلاف در درجه تحصیل. در صورتیکه سطح تحصیل و دانش بین زن و شوهر بسیار متفاوت می باشد، این می تواند سبب سوءتفاهم و عدم درک احساسات، عواطف، و افکار میان زوجین گردد.

6-  اختلاف در حوزه معنویت: مرد و زنی که از نظر رعایت و پایبندی به امور معنوی اختلاف سطح دارند ، زندگی بی دغدغه ای نخواهند داشت. بنابراین در امر ازدواج بُعد اعتقادی به ویژه جنبه های معنوی آن باید مورد توجه خاص قرار گیرد و زن و شوهر مطمین شوند که در حوزه اعتقادی با هم اختلاف نظر نداشته و یا اینکه پذیرای تفاوت های اعتقادی همدیگر استند.

7- اختلاف طبقاتی: با آنکه زوج های روشنفکر و خانواده های میانه رو معمولاً به اختلاف طبقاتی زیاد اهمیت نمی دهند و تلاش می کنند تا خوشبختی خود را با تفاهم و همکاری تضمین کنند، گاهی سطح متفاوت قدرت اقتصادی و طبقه اجتماعی می تواند مشکل ساز شود. اگر زن از قدرت اقتصادی بالاتری برخوردار بوده و متعلق به خانواده متمولی باشد، این ممکن است احساس ضعف و ناتوانی را به مرد منتقل کند که در نتیجه سبب عصبانیت و درگیری او با همسرش می شود و یا بر عکس.

8- اختلاف سنی: متاسفانه در موارد زیادی دیده می شود که اختلاف سنی بین شوهر و خانم زیاد است. اگر این اختلاف بالای ده سال باشد، می تواند سبب بروز بعضی مشکلات شود، چرا که شوهر و خانم در دو دوران متفاوت از رشد سنی و روانشناسیک قرار داشته و بالطبع خواسته ها و انتظارات شان می تواند متفاوت باشد. بطور مثال، اگر خانم 25 ساله باشد، در صورت آماده بودن شرایط به فکر ادامه تحصیل، شور و شوق بیشتر، و یافتن شغل خوب است، حال آنکه شوهر 50 ساله اش قبلاً به این اهداف رسیده و متمرکز است بر ثبات زندگی و آماده شدن تدریجی برای خانه نشینی. 

جدا از تفاوتهای عمده که در بالا ذکر شد، بعضی از عاداتی که می توانند زندگی زناشویی را به شکل منفی متاثر گردانند اینها اند:

 عصبانیت: زن یا شوهر عصبانی زندگی را بر دیگری دشوارمی سازد. حساسیت های بی مورد و پرخاش و توهین و بی احترامی علاوه بر آن که طرف مقابل را ناراحت می کنند، به خود شخص نیز زیان می رسانند. در چنین مواقعی باید آرامش خود را حفظ کرد، آنگاه خشم همسر را آرام و توجه او را به امور دیگری جلب نمود و برای آرامش روانی او گفتگوی دو نفره انجام داد تا وی با بیان ناراحتی ها و انتظارات خود آرام گیرد.

 دورویی: زن و شوهر که با دو شخصیت مواجه شوند و در ظاهر و باطن یک رنگ نباشند زندگی مطلوبی نخواهند داشت. زندگی ای که در آن صداقت و صمیمیت نباشد، اعتماد و اطمینان از آن رخت بر خواهد بست و اضطراب و تزلزل روانی بر آن حاکم خواهد بود.

دروغ: فرد دو رو کسی است که تظاهر به نیکوکاری و پاکدامنی می کند، ولی در باطن طور دیگری می باشد؛ امّا دروغگو کسی است که هر جا مصلحت و نفع خود را بسنجد واقعیت را تحریف می کند و بنا به میل خود کردار و رفتارش را تنظیم می نماید. دروغ نیز مانند دورویی بنیان خانواده را متزلزل می کند و اعتماد را از بین می برد.

 پنهان کاری: پنهان کاری عبارت از آن است که یکی از زوجین بدون نظر و اطلاع همسر خود و در غیاب او مبادرت به انجام اعمالی بنماید و این اعمال را چه خوب و چه بد از همسر خود پنهان دارد. چنین رفتاری ولو به نفع خانواده باشد ، اعتماد را از بین می برد. گاه این گونه رفتارها در جهتی است که فرد به نفع خود و یا خویشاوندان نسبی و به ضرر همسر و زندگی مشترک انجام می دهد. این گونه اعمال بتدریج بنیان خانواده را به هم می ریزد ، هر یک از زوجین را نسبت به رفتار دیگری بدبین و ناراحت می نماید و به عکس العمل وا می دارد.

پرخاشگری و خشونت: پرخاشگری به رفتاری اطلاق می شود که هدفش اعمال “صدمه و رنج” باشد. مثلاً زنی که غذای مورد علاقه شوهرش را نمی پزد و یا آن را می سوزاند ، یا شوهری که از زنش مرتباً انتقاد می کند و به او غـُر میزند. هر یک از این رفتارها بخشی از عناصر یک رفتار پرخاشگرانه بوده و موجب از هم پاشیدگی بنیاد زندگی زناشویی می گردد. خشونت و عکس العمل های زننده و شدید چه از طرف زن و چه از طرف شوهر قدرت تحمل طرف مقابل را تضعیف می نماید و زندگی را برای هر دو مشکل می سازد. در خانواده ای که خشونت حاکم است ،عاطفه و رفتار انسانی رخت بر می بندد و محیط تربیتی نامناسبی از نظر تربیت فرزندان ایجاد می شود.

لجاجت و کله شقی: از دیگر عوامل بنیان کن در خانواده لجاجت است. این حالت بین زن و مرد زیاد دیده می شود و گاه به جایی می رسد که حرکات لجوجانه به شکستن وسایل خانه منتهی می گردد. چنانچه این حالت شکل افراطی به خود بگیرد، چه بسا به طلاق و از هم پاشیدگی خانواده می انجامد.

خودبینی و تحقیر دیگری: خودبینی یا تصویر ذهنی هر کس از شخصیت خویش از مجموع تصورهای او درباره توانایی ها ، احساس ها ، اندیشه ها ، آرزوها ، داوری ها ، و تلاشهای وی تشکیل می شود. معمولاً کسانی که خود کم بین هستند، گرفتار عقده حقارت اند، و خود را کمتر، بی مقدارتر و زبون تر از دیگران احساس می کنند؛ افرادی که دچار خود بزرگ بینی هستند، مبتلا به تکبر ، نخوت ، خودستایی و جاه طلبی اند. چنین افرادی سعی می کنند با تحقیر دیگران ، بزرگ نمایی کنند. زن یا شوهری که بخواهد همسر خود را تحقیر کند، و خود را بالاتر احساس کند و خوبی های خود را به رخ دیگری بکشد ، با دست خود تیشه به ریشه زندگی زناشویی خویش میزند.

خسّت (خسیس بودن): یکی از مواردی که زندگی زناشویی را سخت و مشکل می سازد؛ خسّت است، بدین معنا که در مواقعی که مصرف ضروریست، زن یا شوهر از خود خست نشان داده و کاری نکند. چون در کشور ما معمولاً شوهران چرخه ی اقتصادی خانواده را تنظیم می کنند، لازم است تا در تنظیم امور مالی دقت داشته و تعادل را رعایت کنند.

بی انضباطی: مرد یا زنی که اساس رفتار خود را بر بی نظمی قرار دهد ، مورد اعتراض همسر خود قرار میگیرد. گاه بی انضباطی منجر به بی اعتمادی می شود و گرمی و شادمانی را از خانواده می گیرد. مردی که شب دیر به خانه می آید و زمانی را برای تفریح ، مسافرت و معاشرت با زن و فرزندان خود در نظر نمی گیرد، موجبات نارضایتی خانواده خود را فراهم می آورد.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/10/7:: 8:11 عصر     |     () نظر

 

 








  باشگاه خبرنگاران
طلاق عاطفی تهدیدی برای بنیان خانواده

یکی از معضلاتی که امروزه در محیط خانواده با آن مواجه هستیم طلاق عاطفی و جدایی احساسی میان زوجین است که میتواند عوارض بدتری از طلاق رسمی داشته باشد.

به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران خانواده به عنوان مهمترین نهاد موجود در جامعه همواره با آسیب های مختلفی مواجه بوده و مسئله طلاق بزرگ ترین معضل این نهاد اجتماعی محسوب می شود به طوریکه اثر ازدواج را قراردادی بین دو شخص برای زندگی مشترک بدانیم این قرارداد همواره پایدار نیست وگاهی بنا به دلایلی فسخ می شود.

طلاق در قانون جدا شدن زن از مرد رها شدن از قید نکاح و رهایی از زناشویی است و طلاق از دیدگاه روانشناختی یعنی قطع ارتباط عاطفی مطلوب بین زن و مرد به طوری که می توان گفت هر طلاقی ابتدا در بعد عاطفی خود اتفاق می  افتد.

 طلاق فیزیکی نوع دیگری از طلاق است که به شکل قانونی وغیر قانونی رخ می دهد.

 طلاق فیزیکی غیر قانونی به این معنی است که زن و شوهری با وجود اینکه سالهاست حتی مکان زندگی خود را جدا کرده اند و ارتباطی ندارند با این وجود اقدام به ثبت طلاق خود به صورت قانونی نکرده اند.

*آگاه نبودن به مهارت های زندگی از مهمترین عوامل طلاق است

 حسین شیخ زاده روانشناس گفت: علل وعوامل مختلفی باعث می شود اختلافات زناشویی منجر به طلاق شود.

وی ادامه داد: رشد نیافتن شخصیت یکی از طرفین، نداشتن تفاهم های روانشناختی از یکدیگر، نبود سازگاری فرهنگی و خانوادگی و آگاه نبودن به  مهارت های زندگی از مهمترین عواملی است که در بروز طلاق تاثیر دارد.

شیخ زاده با اشاره به اینکه اگر زن و مرد تفاوت های یکدیگر را درک کنند بسیاری از اختلافات قابل حل است بیان داشت: بسیاری از اختلافات زن و شوهر بعد از ازدواج را می توان با آگاهی از بین برد.

* طلاق عاطفی جدایی عاطفی بین زوجین است

فرامرز یارقلی روانشناس و مشاور خانواده گفت: طلاق عاطفی جدایی و از هم گسستگی عاطفی میان زن و شوهر شدهاست که به طور تدریجی میان ان ها رخ می دهد.

 وی با اشاره به اینکه طلاق عاطفی می تواند زمینه ساز طلاق اقتصادی و قانونی و یا اجتماعی میان زن و شوهر شود بیان داشت: نبود بچه، فشارهای خانوادگی، درک نادرست از جنبش م قابل، شرایط نامناسب اقتصادی و ناتوانی در مهارت های زندگی و مهمترین دلایلی است که موجب طلاق عاطفی میان همسران می شود.

 یارقلی گفت: طلاق عاطفی معمولا تدریجی و در پی ناکامی های مکرر و نبود ارضای خواسته های روانی، مالی ، فرهنگی خودنمایی می کند و پیوند تنگاتنگی بارخ دادن طلاق رسمی دارد.

* کمبود محبت مهمترین دلیل طلاق عاطفی است

 محمد مصدق نیا روانشناس گفت: در زمانی که فرآیند ازدواج به طور سریع و دور از شناخت رخ دهد و به دلیل فرهنگ خاص خانواده ها اجازه شناخت دختر و پسر را در فاصله زمانی لازم ندهند زوج پس از ورود به زندگی احساس برآورده نشد نیاز کرده و در نهایت به هدف خود در ازدواج دست پیدا نمی کنند.

 وی با اشاره به اینکه نبود محبت مهمترین دلیل این نوع طلاق ها در محیط خانواده و بین زن و شوهر است افزود: نبود محبت بین زن و شوهر و روابط عاطفی موجب ایجاد خلا در زوجین شده و فاصله ان ها را روز به روز بیشتر می کند.

* در طلاق عاطفی زنان بیش از مردان آسیب می بینند

منوچهر حق شناس روانشناس گفت: در طلاق عاطفی زن و شوهر براساس قانون به قرارداد اجتماعی بین خویش پایبند هستند و به سادگی نمی توان آنها را مطلقه خواند.

 حق شناس گفت: در طلاق عاطفی زنان به دلیل نداشتن روابط اجتماعی کمتر، درگیری با فرزندان نداشتن استقلال مالی و وابستگی بیشتر به خانواده بیش از مردان در طلاق عاطفی آسیب می بینند.

*مهمترین پیامد طلاق عاطفی بر فرزندان است

فربد فدایی روانپزشک گفت: طلاق عاطفی یا جدایی احساسی بین زن و شوهر زمانی جدی می شود که فرزند یا فرزندانی هم در زندگی مشترک وجود داشته باشند و مهمترین پیامد این طلاق ها را باید در این فرزندان جستجو کرد.

وی با اشاره به اینکه نبود ابراز علاقه والدین به یکدیگر و نبود احساسات و روابط عاطفی محکم در محیط خانواده اثرات منفی بسیاری بر روی فرزندان می گذارد اظهار داشت: این اختلافات در میزان هوش، موفقیت های تحصیلی و اجتماعی فرزندان، علاقه و خواسته های فرزندان تاثیر منفی بسیاری دارد و نوعی ترس از جدایی والدین را درپی دارد.

 وی یاداور شد: که طلاق عاطفی به مراتب عوارض بدتر از طلاق رسمی را در پی دارد و عوارض آن راحتی در محیط اجتماع نیز می توان مشاهده کرد.

گفتنی است، با از بین بردن بی اعتنایی به پیمان زندگی، خود خواهی ها و تنگ نظری ها بین زوجین اختلاف در سلیقه ها، تنوع جویی ها و بی توجهی به سرنوشت یکدیگر می توان از طلاق عاطفی زوجین کاست و به رشد روابط عاطفی کمک کرد.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/10/7:: 8:9 عصر     |     () نظر

توبه حقیقی استعانت از لطف و عنایتی است که خداوند نسبت به توبه کنندگان دارد؛ زیرا توبه واقعی همه مبغوضیت های گناه و عقوبات اخروی و آثار منفی آن را در پیشگاه خداوند از بین می برد   . تمام سعی شیطان این است تا با ایجاد وسوسه و یأس موجبات دوری بندگان صالح را از خداوند متعال، مهربان و بخشنده فراهم نموده و آنها را چنان غرق در گناه و معصیت نماید که از رحمت و هدایت خداوند دور شوند. صالحین زابل توبه حقیقی استعانت از لطف و عنایتی است که خداوند نسبت به توبه کنندگان دارد؛ زیرا توبه واقعی همه مبغوضیت های گناه و عقوبات اخروی و آثار منفی آن را در پیشگاه خداوند از بین می برد. گناه و معصیت، مانند لجن زار متعفنی است که انسان، هر چه بیشتر در آن فرو می رود، خود را به نابودی نزدیک می کند، اما توبه و تصمیم جدی انسان به ترک گناه حرکت به سوی نجات و خود یک پیروزی بزرگ است که درهای رحمت الهی را به روی انسان می گشاید. کسی که به این مرحله (توبه) رسیده به پیروزی بزرگی دست یافته است، و باید سعی کند انگیزه خود را برای مبارزه با گناه، قوی تر نماید، و برای همیشه این حالت را در خود حفظ کند. نکته بسیار مهم در این راه، استعانت از لطف و عنایتی است که خداوند نسبت به توبه کنندگان دارد؛ زیرا توبه واقعی همه مبغوضیت های گناه و عقوبات اخروی و آثار منفی آن را در پیشگاه خداوند از بین می برد، همانطوری که خداوند فرموده است: «اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‏اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى ‏آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است : قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ .»(سوره زمر، آیه 53) البته تمام سعی شیطان این است تا با ایجاد وسوسه و یأس موجبات دوری بندگان صالح را از خداوند متعال، مهربان و بخشنده فراهم نموده و آنها را چنان غرق در گناه و معصیت نماید که از رحمت و هدایت خداوند دور شوند. در حالی که خداوند همه بندگانش حتی گناه کاران و ظالمان را نیز دوست دارد و خواهان هدایت و سعادت آنان است. البته از اعمال و کارهای ناشایست آنان بیزار است. به همین جهت بهترین و عزیزترین بندگان خود یعنی انبیاء و ائمه (علیهم السلام) را برای راهنمایی هدایت آنان فرستاده و به همین دلیل است که در این زمان یکی از عزیزترین اولیاء خود یعنی حضرت مهدی (عج) را زنده و در حال غیبت نگه داشته تا بتواند فارغ از مکر و توطئه دشمنان از طریق نایبان و نمایندگان خود ، آنان را در یافتن مسیر هدایت یاری رساند. پس هیچ گناهکاری در هیچ شرایطی هر چند گناهان او زیاد باشد حق ندارد از رحمت پرودگار مأیوس باشد ؛ چرا که یأس از رحمت خداوند، سوء ظن به او و بزرگ ترین گناه است. امید به رحمت پروردگار و ندامت و پشیمانی از گناهان و در نهایت توبه واقعی و خالصانه گامی مهم به سوی محبوب خدا شدن و راهی است هموار به سوی هدایت، که شیطان از آن نگران و ناراحت است  


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجید بازیار 92/10/7:: 8:2 عصر     |     () نظر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >